1 00:00:07.249 --> 00:00:09.791 ‫مدت ها پیش یه مکاشفه ای داشتم. ‫(آنچه گذشت...) 2 00:00:09.833 --> 00:00:12.124 ‫و حس کردم خدا ‫داره سعی می کنه یه چیزی بهم بگه. 3 00:00:12.166 --> 00:00:13.791 ‫ولی... 4 00:00:13.874 --> 00:00:16.249 ‫از اون موقع، سکوت کرده. 5 00:00:25.541 --> 00:00:28.041 ‫و خیلی ببخشید که تصور کردم... 6 00:00:28.083 --> 00:00:30.624 ‫گردن دخترای کوچولوت رو بشکنم. 7 00:00:32.249 --> 00:00:34.041 ‫چرا پات خونیه؟ 8 00:00:34.083 --> 00:00:36.374 ‫پام خونی نیست. 9 00:00:37.874 --> 00:00:39.499 ‫کشتار آدمای بی گناه... 10 00:00:39.541 --> 00:00:40.916 ‫با کشتن بچه های دو ساله فرق می کنه. 11 00:00:40.958 --> 00:00:43.916 ‫این کار، ‫آلوده کردن تخمک هاست. 12 00:01:03.833 --> 00:01:05.583 ‫لرو مرده. 13 00:01:05.666 --> 00:01:07.499 ‫یا خدا. 14 00:01:07.541 --> 00:01:10.208 ‫با چماق کشته شد. 15 00:01:10.249 --> 00:01:12.791 ‫فکر می کنیم ‫کار زنش بوده، ولی مطمئن نیستیم. 16 00:01:12.874 --> 00:01:14.916 ‫خیلی...متاسفم. 17 00:01:14.999 --> 00:01:17.083 ‫این...این وحشتناکه. 18 00:01:17.166 --> 00:01:18.666 ‫نه، نیست. 19 00:01:18.749 --> 00:01:21.208 ‫دردسرات تموم شده ان. 20 00:02:00.833 --> 00:02:02.291 ‫آه! 21 00:03:46.041 --> 00:03:47.832 ‫مامان، چی شده؟ 22 00:03:47.874 --> 00:03:49.541 ‫هیچی. بگیر بخواب. 23 00:03:49.624 --> 00:03:51.249 ‫چی شده؟ 24 00:03:51.291 --> 00:03:53.207 ‫- بابا اومده؟ ‫- نه، نه، نه، نیومده. 25 00:03:53.207 --> 00:03:55.207 ‫چی؟ کار من نبود. 26 00:03:55.249 --> 00:03:57.082 ‫مامان، چیکار می کنی؟ ‫دستات چرا کثیفن؟ 27 00:03:57.124 --> 00:03:58.499 ‫- کثیف نیستن. ‫- چرا، هستن. 28 00:03:58.541 --> 00:04:00.291 ‫- می خوای کمکت کنیم تمیزشون کنی؟ ‫- داشتی زمین رو می کندی؟ 29 00:04:00.332 --> 00:04:01.582 ‫چرا کثیفن؟ 30 00:04:01.624 --> 00:04:04.457 ‫خیله خب، هیس! ‫نه، نه، نه، نه، نه... 31 00:04:04.457 --> 00:04:06.499 ‫هیس! ‫همه اتون بگیرین بخوابین. 32 00:04:06.582 --> 00:04:08.832 ‫الان دیگه ‫هیچ مشکلی نیست، خب؟ 33 00:05:15.041 --> 00:05:17.249 ‫خدایا، خواهش می کنم. 34 00:05:17.291 --> 00:05:20.457 ‫خدایا، خواهش می کنم. خواهش می کنم... 35 00:05:27.457 --> 00:05:29.332 ‫خدایا، خواهش می کنم. 36 00:05:29.374 --> 00:05:31.749 ‫کمکم کن... 37 00:05:31.832 --> 00:05:33.874 ‫کمکم کن ‫که دوباره ببینم. 38 00:06:56.416 --> 00:06:58.957 ‫جسد این مرد توی حیاط پشتی خونه اش... 39 00:06:58.999 --> 00:07:01.957 ‫در «بِی تراس» پیدا شده. ‫هویت وی به عنوان اورسون لرو... 40 00:07:01.999 --> 00:07:03.457 ‫شناسایی شده، 41 00:07:03.499 --> 00:07:06.082 ‫همون قاتل سریالی ‫که اخیرا محکوم و سپس اتهاماتش رفع شده بودن. 42 00:07:06.165 --> 00:07:08.374 ‫فعلا ‫مظنونی وجود نداره... 43 00:07:08.457 --> 00:07:10.207 ‫ولی مامورین پلیس نیویورک... 44 00:07:10.249 --> 00:07:12.332 ‫از مردم خواستن که کمکشون کنن. 45 00:07:12.332 --> 00:07:22.290 ‫«فیلم با زیرنویس در سایت هکس دانلود» ‫مترجم: شهریار نادرمحمد 46 00:07:26.374 --> 00:07:29.832 ‫اسمش مرکز باروری «آر اِس اِمه». ‫فکر می کنیم یه نفر تلاش کرده... 47 00:07:29.874 --> 00:07:32.290 ‫- تخمک های بارورش رو فاسد کنه. ‫- ببخشید، چی؟ 48 00:07:32.374 --> 00:07:34.832 ‫اخیرا با پرونده های ریز زیادی دست و پنجه نرم کردیم. 49 00:07:34.874 --> 00:07:36.832 ‫پرونده های اهریمنی، ‫بچه های تسخیر شده. 50 00:07:36.874 --> 00:07:38.374 ‫فکر می کنیم تصادفی نیست. 51 00:07:38.415 --> 00:07:40.082 ‫فهمیدیم ‫که به این مطب مرتبطه. 52 00:07:40.124 --> 00:07:42.124 ‫و فکر می کنی...چیه؟ 53 00:07:43.290 --> 00:07:45.707 ‫یه موجود اهریمنی ‫داره سعی می کنه یه نسل رو... 54 00:07:45.749 --> 00:07:47.999 ‫از طریق تغییر تخمک هاشون، ‫آلوده کنه. 55 00:07:49.957 --> 00:07:53.040 ‫و...شما دوتا هم ‫این رو باور می کنین؟ 56 00:07:55.082 --> 00:07:57.832 ‫خب، ‫من یکی از دخترام رو... 57 00:07:57.874 --> 00:07:59.832 ‫به کمک اون مطب به دنیا آورده ام. 58 00:07:59.915 --> 00:08:02.540 ‫پس اگه ‫مشکلی وجود داره، مایلم بدونم چیه. 59 00:08:02.624 --> 00:08:04.290 ‫جناب کشیش، ‫ما می خوایم منحصرا روی... 60 00:08:04.374 --> 00:08:06.207 ‫این مورد تمرکز کنیم. ‫همیشه در مورد این حرف می زدیم... 61 00:08:06.249 --> 00:08:08.165 ‫که به طور فعالانه ‫با اهریمن مقابله کنیم... 62 00:08:08.207 --> 00:08:09.832 ‫و صرفا از خودمون دفاع نکنیم. 63 00:08:09.832 --> 00:08:11.374 ‫اسامی بچه ها رو دارین؟ 64 00:08:11.415 --> 00:08:12.999 ‫من... 65 00:08:12.999 --> 00:08:15.665 ‫سعی کردم ‫از طریق اینترنت به پایگاه های داده ای مطب دسترسی پیدا کنم. 66 00:08:15.707 --> 00:08:17.874 ‫همه رو پاک کرده ان. 67 00:08:17.957 --> 00:08:20.165 ‫داریم سعی می کنیم راه های دیگه ای... 68 00:08:20.207 --> 00:08:21.874 ‫برای پیدا کردن والدین ‫و بچه هاشون پیدا کنیم. 69 00:08:21.957 --> 00:08:23.540 ‫خیله خب، خیله خب، ‫بذارین بررسیش کنم. 70 00:08:23.582 --> 00:08:25.582 ‫بگذریم، ‫یه چیز مهمی دستگیرم شده. 71 00:08:25.582 --> 00:08:26.582 ‫این مهمه... 72 00:08:26.665 --> 00:08:28.249 ‫من هم نمی گم نیست. 73 00:08:28.290 --> 00:08:30.540 ‫ولی ‫این مستقیما از طرف کاردینال مطرح شده. 74 00:08:30.582 --> 00:08:32.874 ‫جدیدا یه نفر ‫به اهالی کلیساش اضافه شده، که مرد خوبیه. 75 00:08:32.915 --> 00:08:34.665 ‫کمک های سخاوتمندانه ای ‫به کلیسا کرده. 76 00:08:34.707 --> 00:08:36.624 ‫و ‫بالاخره دلیلش رو اعتراف کرده. 77 00:08:36.624 --> 00:08:39.457 ‫وقتی جوون بوده، ‫به خودش اجازه داده که تسخیر بشه. 78 00:08:39.499 --> 00:08:41.790 ‫- به خودش اجازه داده بود؟ ‫- انقیاد اهریمنی. 79 00:08:41.832 --> 00:08:43.665 ‫به طور داوطلبانه، ‫خودش رو تسلیم کرده. 80 00:08:43.749 --> 00:08:45.457 ‫تسلیم اهریمن؟ 81 00:08:45.499 --> 00:08:48.249 ‫- در ازای...؟ ‫- بهتره... 82 00:08:48.332 --> 00:08:49.957 ‫خودش بهتون بگه. ‫اینجاست. 83 00:08:50.040 --> 00:08:52.374 ‫جناب کشیش، ‫می شه با هم صحبت کنیم؟ 84 00:08:53.540 --> 00:08:56.082 ‫دیدم ‫که اون قاتل سریالیت مرده. 85 00:08:56.915 --> 00:08:58.457 ‫قاتل سریالی من؟ 86 00:08:58.499 --> 00:09:00.415 ‫لرو. ‫با یه سلاح چماق مانند کشتنش؟ 87 00:09:00.415 --> 00:09:02.665 ‫نیازی هست نگران باشم؟ 88 00:09:02.707 --> 00:09:05.457 ‫بن، ‫اصلا نمی فهمم چی میگی. 89 00:09:05.540 --> 00:09:08.790 ‫دیروز که پات خونی بود. ‫الان هم که دستت اینطوریه. 90 00:09:08.832 --> 00:09:11.874 ‫اصلا نیازی نیست نگران باشی. 91 00:09:11.915 --> 00:09:13.290 ‫اتفاقا... 92 00:09:13.332 --> 00:09:14.665 ‫دیشب این رو گرفتم دستم. 93 00:09:14.707 --> 00:09:15.915 ‫پوستم تحریک شد. 94 00:09:15.957 --> 00:09:18.707 ‫می شه ‫ببینی فلزش چیه؟ 95 00:09:18.749 --> 00:09:20.749 ‫چقدر توی دستت بود؟ 96 00:09:20.790 --> 00:09:22.082 ‫فقط چند ثانیه. 97 00:09:22.165 --> 00:09:24.082 ‫می شه دستت رو ببینم؟ 98 00:09:24.874 --> 00:09:26.457 ‫نه. 99 00:09:26.499 --> 00:09:29.165 ‫آقای کشیش ‫می خوان اول به این مسئله رسیدگی کنیم. 100 00:09:29.207 --> 00:09:31.582 ‫اون اینجاست. 101 00:09:32.540 --> 00:09:35.582 ‫همونی که ‫روحش رو به اهریمن فروخته؟ 102 00:09:44.540 --> 00:09:46.957 ‫اوه، سلام. 103 00:09:46.999 --> 00:09:48.499 ‫شوخیت گرفته. 104 00:09:48.540 --> 00:09:50.124 ‫ایشون لیلند تانسند هستن. 105 00:09:50.165 --> 00:09:52.290 ‫- همدیگه رو می شناسیم. ‫- بله... 106 00:09:52.332 --> 00:09:55.249 ‫من و دیوید ‫آشنایی مختصری با هم داریم، 107 00:09:55.290 --> 00:09:56.540 ‫خانم بوشارد ‫هم از همکاران بنده هستن. 108 00:09:56.582 --> 00:09:58.290 ‫این آقا ‫درخواست جنگیری داره؟ 109 00:09:58.332 --> 00:09:59.957 ‫بله، لطفا. 110 00:09:59.999 --> 00:10:03.415 ‫بعضی از تصمیماتی که در گذشته گرفته ام... 111 00:10:03.457 --> 00:10:05.165 ‫تصمیمای خوبی نبوده ان. 112 00:10:05.249 --> 00:10:08.874 ‫و زندگیم اخیرا... 113 00:10:08.915 --> 00:10:10.540 ‫تغییرات زیادی کرده. 114 00:10:10.582 --> 00:10:14.249 ‫بهترین و ‫پرطراوت ترین زن دنیا وارد زندگیم شده. 115 00:10:14.290 --> 00:10:15.915 ‫زمان زیادی ‫تا عروسمون نمونده. 116 00:10:15.957 --> 00:10:16.915 ‫مادر من. 117 00:10:16.957 --> 00:10:18.915 ‫- درسته. ‫- جدی؟ 118 00:10:18.957 --> 00:10:20.457 ‫چه دنیای کوچیکی. 119 00:10:20.499 --> 00:10:23.499 ‫ولی من نمی خوام ‫هیچ مانعی سر راه خوشحالیمون در آینده باشه. 120 00:10:23.499 --> 00:10:26.790 ‫من همچنان... 121 00:10:27.957 --> 00:10:29.748 ‫لحظات تاریک خاصی رو تجربه می کنم. 122 00:10:29.790 --> 00:10:32.248 ‫واسه همین هم... 123 00:10:32.332 --> 00:10:34.332 ‫دیوید، کریستن... 124 00:10:34.373 --> 00:10:35.373 ‫بن هستم. 125 00:10:36.207 --> 00:10:38.082 ‫با توجه به شناختی که از من دارین، 126 00:10:38.165 --> 00:10:40.457 ‫فکر می کنم متوجه شده باشین... 127 00:10:40.498 --> 00:10:43.082 ‫که یه جنگیری باید انجام بشه. 128 00:10:44.082 --> 00:10:45.457 ‫ما نمی تونیم گول... 129 00:10:45.498 --> 00:10:47.790 ‫هیچکدوم از حرفای اون بی شرف رو بخوریم. 130 00:10:47.832 --> 00:10:49.248 ‫- خانم بوشارد. ‫- جناب کشیش، می دونم، می دونم فکر می کنین... 131 00:10:49.290 --> 00:10:50.665 ‫می شناسینش، ‫ولی اینطور نیست. 132 00:10:50.707 --> 00:10:51.957 ‫مهم نیست ‫که می شناسمش یا نه. 133 00:10:51.998 --> 00:10:53.665 ‫تنها چیزی که ‫مهمه، اینه که کمکش کنیم. 134 00:10:53.707 --> 00:10:54.998 ‫ولی اون کمک نمی خواد! 135 00:10:54.998 --> 00:10:56.373 ‫از کجا می دونین؟ 136 00:10:56.415 --> 00:10:58.165 ‫- چون اهریمنیه. ‫- روانیه. 137 00:10:58.165 --> 00:11:00.707 ‫ولی مگه ‫به همین دلیل، موظف نیستیم کمکش کنیم؟ 138 00:11:00.748 --> 00:11:02.582 ‫دیوید، ‫اون اومده اینجا و می گه تسخیر شده. 139 00:11:02.623 --> 00:11:03.873 ‫- ای خدا. ‫- می گه... 140 00:11:03.915 --> 00:11:05.498 ‫با آغوش باز از... 141 00:11:05.540 --> 00:11:08.373 ‫اهریمن استقبال کرده. ‫حرف شما هم همینه. 142 00:11:08.373 --> 00:11:09.790 ‫پس تنها سوالی ‫که می مونه، اینه که... 143 00:11:09.832 --> 00:11:11.498 ‫تقاضاش صادقانه است یا نه. 144 00:11:11.540 --> 00:11:13.790 ‫و هدف از ارزیابیش هم همینه. 145 00:11:13.832 --> 00:11:14.915 ‫این که باید جنگیری بشه یا نه؟ 146 00:11:14.915 --> 00:11:16.457 ‫این کار رو ‫بخاطر پول قبول کردین. 147 00:11:18.957 --> 00:11:20.457 ‫- چی؟ ‫- گفتین... 148 00:11:20.498 --> 00:11:22.415 ‫کمک های سخاوتمندانه ای ‫به کلیسا می کنه. 149 00:11:22.457 --> 00:11:24.082 ‫کاردینال ‫باهاش دوست شده. 150 00:11:24.123 --> 00:11:25.498 ‫- این هیچ ربطی به... ‫- اتفاقا کاملا ربط... 151 00:11:25.540 --> 00:11:27.832 ‫داره، ‫و اون...اون آقایی که اونجاست... 152 00:11:27.832 --> 00:11:29.123 ‫می خواد از شما استفاده کنه. 153 00:11:29.165 --> 00:11:30.582 ‫می خواد از ما استفاده کنه. 154 00:11:30.665 --> 00:11:32.165 ‫برای همین ‫هم از مادرم خواستگاری کرده، 155 00:11:32.207 --> 00:11:33.873 ‫برای همین هم ‫اومده بود خونه ام. 156 00:11:33.957 --> 00:11:37.040 ‫و الان هم ‫داره توجه اش رو از من، به شما معطوف می کنه. 157 00:11:38.457 --> 00:11:39.457 ‫تموم شد؟ 158 00:11:39.540 --> 00:11:41.415 ‫اگه به حرفم گوش نکنین، تموم نشده. 159 00:11:41.457 --> 00:11:43.040 ‫عیسی گفته: ‫«آدمایی که کاملن، نیازی به... 160 00:11:43.082 --> 00:11:44.748 ‫طبیب ندارن، ‫اونایی که بیمارن به طبیب نیاز دارن.» 161 00:11:44.832 --> 00:11:49.873 ‫اگه تانسند واقعا بیمار باشه، ‫باید خدا رو شکر کنیم. 162 00:11:54.998 --> 00:11:56.415 ‫چرا هیچی نگفتی؟ 163 00:11:57.582 --> 00:11:59.540 ‫توی فکر بودم. 164 00:11:59.582 --> 00:12:02.665 ‫- چه فکری؟ ‫- که باید هوشمندانه عمل کنیم. 165 00:12:02.665 --> 00:12:04.457 ‫- اونوقت الان کار هوشمندانه چیه؟ ‫- خب، ببینین... 166 00:12:04.498 --> 00:12:06.123 ‫من به تسخیر ‫و جنگیری اعتقاد ندارم، 167 00:12:06.165 --> 00:12:07.790 ‫ولی ‫همچنان فکر می کنم کاری که می کنیم، کار خوبیه... 168 00:12:07.832 --> 00:12:09.207 ‫چون آدمای بد رو هدف می گیریم... 169 00:12:09.248 --> 00:12:10.415 ‫و ‫نمی ذاریم به آدمای خوب آسیب بزنن. 170 00:12:10.457 --> 00:12:11.957 ‫بن، ‫این کلاهبرداریه. 171 00:12:11.998 --> 00:12:15.665 ‫دقیقا. ‫پس بیاین ما هم ازش کلاهبرداری کنیم. 172 00:12:16.915 --> 00:12:18.040 ‫چطوری؟ 173 00:12:18.415 --> 00:12:19.957 ‫قراره ارزیابیش کنیم، درسته؟ 174 00:12:19.998 --> 00:12:22.123 ‫قراره ‫زیر و بم زندگیش رو دربیاریم. 175 00:12:22.165 --> 00:12:23.665 ‫قراره باهاش حرف بزنیم، ‫اون هم قراره باهامون حرف بزنه. 176 00:12:23.707 --> 00:12:26.290 ‫- قراره دروغ بگه. ‫- دقیقا. 177 00:12:26.373 --> 00:12:28.290 ‫و طبق تجربه ام، ‫آدمایی که دروغ می گن، 178 00:12:28.290 --> 00:12:32.082 ‫هم به اندازه آدمای راستگو، ‫اطلاعاتی از خودشون فاش می کنن. 179 00:12:32.123 --> 00:12:34.290 ‫پس بیاین بذاریم دروغ بگه. 180 00:12:59.832 --> 00:13:02.957 ‫به به، چه متمدنانه. ‫یه نگاهی به ما چهارتا بندازین. 181 00:13:03.873 --> 00:13:06.457 ‫آقای تانسند، ‫چرا می خواین جنگیری انجام بشه؟ 182 00:13:07.832 --> 00:13:09.207 ‫خب، ‫من عاشق شده ام. 183 00:13:11.040 --> 00:13:13.707 ‫جنگیری ‫چه معنایی براتون داره؟ 184 00:13:13.748 --> 00:13:15.707 ‫تلاش کلیسای کاتولیک رومی... 185 00:13:15.748 --> 00:13:18.207 ‫برای جداسازی انسان از سرشت تاریک ترشه. 186 00:13:18.290 --> 00:13:21.957 ‫و سرشت تاریک تر من هم خیلی وقته... 187 00:13:22.040 --> 00:13:24.748 ‫که داره آزادانه ‫واسه خودش جولان می ده. 188 00:13:24.790 --> 00:13:29.082 ‫دقیقا چطوری روحتون ‫رو به اهریمن تقدیم کردین؟ 189 00:13:29.165 --> 00:13:32.332 ‫خب، تقدیم کردنی در کار نیست، ‫آدم روحش رو می فروشه. 190 00:13:32.373 --> 00:13:34.373 ‫و برخلاف مسیح شما، 191 00:13:34.457 --> 00:13:36.707 ‫که ‫پاداش هاش کلا بعد از مرگ به آدم داده می شن... 192 00:13:36.790 --> 00:13:39.582 ‫و حتی با این حال، ‫باز هم چندان خوب تعریف نشده ان، 193 00:13:39.665 --> 00:13:42.707 ‫اهریمن ‫قرارداد واضحی پیش پای آدم می ذاره. 194 00:13:42.790 --> 00:13:44.415 ‫پاداش هاش ‫رو همون موقع به آدم می ده، 195 00:13:44.457 --> 00:13:47.123 ‫همیشه چیزی که ‫خواستی بهت می ده، 196 00:13:47.165 --> 00:13:50.082 ‫- چیزی که طمع به دست آوردنش رو داری. ‫- شما طمع چه چیزی داشتی؟ 197 00:13:52.248 --> 00:13:54.373 ‫بن، ‫وضعیت خوابت چطوره؟ 198 00:13:55.373 --> 00:13:58.456 ‫- خوبه. شما طمع چی داشتی؟ ‫- کابوس نمی بینی؟ 199 00:13:58.540 --> 00:14:00.040 ‫آقای تانسند، ‫فقط در صورتی می تونیم نیاز... 200 00:14:00.081 --> 00:14:01.456 ‫شما به جنگیری رو ارزیابی کنیم... 201 00:14:01.498 --> 00:14:02.748 ‫که به سوالاتمون جواب بدین. 202 00:14:02.790 --> 00:14:04.665 ‫در غیر این صورت، ‫پرونده های دیگه ای داریم. 203 00:14:04.748 --> 00:14:06.998 ‫خب، ‫پس بذارین شما رو درست و حسابی در جریان داستان بذارم. 204 00:14:07.040 --> 00:14:08.873 ‫سال آخر دبیرستان بودم. 205 00:14:08.915 --> 00:14:13.498 ‫سال 1979 بود، ‫دبیرستان روزولت، دموین. 206 00:14:15.581 --> 00:14:18.415 ‫کریستن انقدر لطف داشته ‫که در مورد گذشته ام تحقیق کرده. 207 00:14:18.498 --> 00:14:21.081 ‫- با زَنای سابقتون هم صحبت کرده ام. ‫- درسته. 208 00:14:21.123 --> 00:14:23.206 ‫جزئیات شاخ و برگ دار زیادی ‫از گذشته اتون می دونم. 209 00:14:23.248 --> 00:14:25.081 ‫عضو گروه رژه بودین، ‫به مراسم پایان دوره نرفتین. 210 00:14:25.123 --> 00:14:27.290 ‫کریستن، ‫امروز خیلی جذاب شدی. 211 00:14:27.373 --> 00:14:28.790 ‫کاری کردی ‫که متوجه اش نشده ام؟ 212 00:14:28.831 --> 00:14:31.123 ‫قیافه ام موقعی که ‫حوصله ام سر می ره، اینطوری می شه. 213 00:14:33.665 --> 00:14:36.956 ‫ادامه بدین. ‫داشتین ماجرا رو تعریف می کردین؟ 214 00:14:36.998 --> 00:14:39.040 ‫دبیرستان روزولت، دموین. 215 00:14:39.123 --> 00:14:41.165 ‫- بعد از گروه رژه، 216 00:14:41.248 --> 00:14:43.290 ‫مجبورم کردن ‫با اتوبوس مدرسه برگردم خونه. 217 00:14:43.373 --> 00:14:46.831 ‫راننده اتوبوس ‫از تمسخرم لذت می برد. 218 00:14:46.873 --> 00:14:49.665 ‫همه اش مسخره ام می کرد. 219 00:14:49.706 --> 00:14:53.331 ‫من همیشه ‫به هنرهای تاریک علاقه مند بودم. 220 00:14:53.415 --> 00:14:58.206 ‫و یه روز تصمیم گرفتم ‫دانشم رو به کار ببرم، 221 00:14:58.206 --> 00:15:01.081 ‫و خود اهریمن رو احضار کردم. 222 00:15:02.665 --> 00:15:07.290 ‫در همین حال پدر و مادرم ‫داشتن توی اتاق بغلی، سریال «مَش» رو نگاه می کردن، 223 00:15:07.373 --> 00:15:11.831 ‫قرارداد بسته شد، ‫روحم در ازای... 224 00:15:11.873 --> 00:15:14.581 ‫مرگ شدیدا دردناک و کند... 225 00:15:14.623 --> 00:15:16.456 ‫اون راننده اتوبوس. 226 00:15:16.498 --> 00:15:18.581 ‫اسمش چی بود؟ 227 00:15:20.331 --> 00:15:22.665 ‫لوک فارادی. 228 00:15:22.706 --> 00:15:24.706 ‫اهریمن ‫دقیقا چه شکلی بود؟ 229 00:15:24.748 --> 00:15:26.498 ‫جان؟ 230 00:15:26.540 --> 00:15:27.998 ‫گفتین ‫اهریمن رو احضار کردین. 231 00:15:28.040 --> 00:15:29.331 ‫اهریمن چه شکلی بود؟ 232 00:15:29.373 --> 00:15:32.998 ‫قد بلند بود. ‫دو متر و خرده ای. 233 00:15:33.040 --> 00:15:37.998 ‫بدنش از موی خاکستری و قهوه ای ‫ضخیمی پوشیده شده بود، پوزه اش مثل... 234 00:15:38.040 --> 00:15:41.290 ‫حیوونا بود ‫و شاخ های دراز و خمیده ای داشت. 235 00:16:03.165 --> 00:16:05.998 ‫- خوبی؟ ‫- آره. 236 00:16:06.040 --> 00:16:07.123 ‫انگار تغییر کردی. 237 00:16:07.165 --> 00:16:10.248 ‫- اینطور نیست. ‫- آماده ای شروع کنیم؟ 238 00:16:10.290 --> 00:16:14.998 ‫بله، ولی اولش می خواستم ‫مطمئن شم که یه سری قوانین پایه ای داریم. 239 00:16:16.081 --> 00:16:17.581 ‫قوانین پایه ای؟ 240 00:16:17.623 --> 00:16:19.623 ‫من از امتیاز بیمار/پزشک برخوردارم، درسته؟ 241 00:16:19.706 --> 00:16:22.165 ‫جفی وی ریموند، ‫در جریان تصمیمی از جانب شورای عالی، 242 00:16:22.206 --> 00:16:24.706 ‫خواستار محافظت حداکثری ‫از روابط بین روان شناسا... 243 00:16:24.790 --> 00:16:26.415 ‫و بیمارانشون شده بود... 244 00:16:26.498 --> 00:16:28.540 ‫کریستن، ‫قضیه چیه؟ واسه پارک غیر مجاز جریمه شدی؟ 245 00:16:28.623 --> 00:16:31.081 ‫و تا وقتی ‫که حرفی از جرمی در آینده زده نشه، 246 00:16:31.123 --> 00:16:33.498 ‫- نمی شه گزارشش رو به پلیس داد. ‫- باشه، بله. 247 00:16:33.498 --> 00:16:35.373 ‫- جفتمون قوانین پایه ای رو می دونیم، ‫- همچنین می دونم که... 248 00:16:35.415 --> 00:16:37.373 ‫روان شناسا ‫بعضی وقتا این قوانین رو دور می زنن... 249 00:16:37.415 --> 00:16:38.915 ‫و داستان های ناشناس ‫رو برای پلیسا تعریف می کنن... 250 00:16:38.956 --> 00:16:41.248 ‫تا به چیزی که ‫به نظرشون عدالته، برسن. 251 00:16:41.290 --> 00:16:42.915 ‫- این اتفاق هرگز نمیفته... ‫- کرت، 252 00:16:42.956 --> 00:16:45.081 ‫من با دفتر دادستانی کار کرده ام. ‫این اتفاق همیشه خدا میفته. 253 00:16:45.081 --> 00:16:48.165 ‫کریستن، ‫خودت می دونی که رازداری رو چقدر جدی می گیرم. 254 00:16:48.248 --> 00:16:49.706 ‫کاملا مقدسه. 255 00:16:49.748 --> 00:16:54.415 ‫به هیچ وجه ‫مکالماتمون رو به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با پلیس در میون نمی ذارم. 256 00:16:54.456 --> 00:16:56.790 ‫حالا بگو قضیه چیه؟ ‫از مغازه جنس بلند کردی؟ 257 00:17:03.081 --> 00:17:04.831 ‫یکی رو کشتم. 258 00:17:09.290 --> 00:17:11.415 ‫یکی رو کشتی؟ 259 00:17:11.498 --> 00:17:13.790 ‫چطوری...چطوری یکی رو کشتی؟ 260 00:17:14.623 --> 00:17:16.081 ‫یه کلنگ کوهنوردی برداشتم، 261 00:17:16.081 --> 00:17:20.998 ‫رفتم خونه طرف ‫و کشتمش. 262 00:17:21.081 --> 00:17:23.248 ‫در دفاع از خودت؟ 263 00:17:23.289 --> 00:17:25.581 ‫نه. 264 00:17:27.081 --> 00:17:29.539 ‫کریستن. من... 265 00:17:29.581 --> 00:17:31.456 ‫نمی... 266 00:17:32.998 --> 00:17:35.164 ‫- ابعاد قضیه چطوری بودن؟ ‫- خب، خودت که حرفام... 267 00:17:35.206 --> 00:17:37.206 ‫در مورد اورسون لرو رو شنیده بودی... 268 00:17:37.289 --> 00:17:38.873 ‫همون قاتل سریالی رو می گم، خب؟ 269 00:17:38.914 --> 00:17:41.914 ‫خب، ‫اون خانواده ام رو تهدید می کرد. 270 00:17:41.998 --> 00:17:44.581 ‫من هم واسه همین ‫با یه کلنگ کوهنوردی رفتم خونه اش. 271 00:17:44.623 --> 00:17:46.998 ‫بهش گفتم ‫دیگه نزدیک خانواده ام نشه... 272 00:17:47.039 --> 00:17:48.706 ‫وگرنه می کشمش. 273 00:17:48.706 --> 00:17:51.748 ‫اون هم ‫گفت که می خواد به پلیس زنگ بزنه... 274 00:17:51.789 --> 00:17:54.914 ‫و بگه که تهدیدش کردم، ‫وقتی هم که پلیسا اومدن سراغم، 275 00:17:54.998 --> 00:17:58.956 ‫می ره خونه ام ‫و دخترام رو می کشه. 276 00:17:58.998 --> 00:18:04.289 ‫بعدش رفتم داخل، ‫در خونه اش رو بستم... 277 00:18:04.289 --> 00:18:06.831 ‫و زدم توی سرش. 278 00:18:12.998 --> 00:18:15.039 ‫من... 279 00:18:17.623 --> 00:18:21.331 ‫ماتم برده... 280 00:18:21.373 --> 00:18:23.748 ‫راه دیگه ای ‫به ذهنت نمی رسید؟ 281 00:18:23.831 --> 00:18:25.998 ‫برای محافظت ‫از دخترام؟ نه. 282 00:18:27.581 --> 00:18:30.123 ‫اینطوری که تعریف می کنی... ‫انگار آزارت نمی ده. 283 00:18:30.164 --> 00:18:32.706 ‫نمی ده. من... 284 00:18:32.748 --> 00:18:34.164 ‫خوشحالم که مرده. 285 00:18:34.206 --> 00:18:35.914 ‫پلیس ها چی؟ ‫نگران اونا نیستی؟ 286 00:18:35.956 --> 00:18:38.623 ‫نه. ‫اونا فکر می کنن کار زن لروئه. 287 00:18:38.623 --> 00:18:39.664 ‫- یا خدا. ‫- اونا...اشتباه می کنن. 288 00:18:39.748 --> 00:18:41.831 ‫این رو زود می فهمن. 289 00:18:41.914 --> 00:18:43.789 ‫اون پیش دوستاش بود. ‫قبل از این که برم خونه اش، 290 00:18:43.831 --> 00:18:46.331 ‫- از این بابت اطمینان حاصل کردم. ‫- مطمئن شدی که عذر موجه داشته باشه؟ 291 00:18:46.373 --> 00:18:47.914 ‫پس ‫نقشه قتلش رو از قبل کشیده بودی؟ 292 00:18:47.956 --> 00:18:49.498 ‫می دونستی ‫می خوای برای کشتنش به اونجا بری؟ 293 00:18:49.539 --> 00:18:52.206 ‫خب، ‫می دونستم که اگه بکشمش، 294 00:18:52.206 --> 00:18:56.123 ‫زنش رو مقصر می دونن، ‫واسه همین مطمئن شدم که عذر موجه داشته باشه. 295 00:18:58.414 --> 00:19:00.831 ‫خب... 296 00:19:00.873 --> 00:19:03.248 ‫الان ‫چه حسی نسبت به اعمالت داری؟ 297 00:19:07.789 --> 00:19:10.164 ‫اعمالم رو نمی تونم تغییر بدم. 298 00:19:11.081 --> 00:19:12.539 ‫اگه می تونستم هم نمی دادم. 299 00:19:13.331 --> 00:19:15.956 ‫خب، اگه... 300 00:19:15.998 --> 00:19:20.831 ‫اگه کارت آزارت نمی ده، ‫چرا بهم زنگ زدی و گفتی بیام؟ 301 00:19:24.706 --> 00:19:28.664 ‫دیشب ‫یه شیء رو لمس کردم... 302 00:19:28.706 --> 00:19:31.331 ‫و پوستم بخاطرش تحریک شد. 303 00:19:31.373 --> 00:19:33.248 ‫- آره، جای صلیبه؟ ‫- آره. 304 00:19:33.248 --> 00:19:35.581 ‫مال تسبیحه، ‫یه صلیب مسیح ازش آویزون بود. 305 00:19:35.623 --> 00:19:40.581 ‫فکر می کنم ‫شاید دارم نشونه های روان تنی بروز می دم. 306 00:19:40.623 --> 00:19:42.539 ‫اوه... 307 00:19:42.581 --> 00:19:47.248 ‫خب، قبلا ‫در مورد احساس گناه کاتولیکیت حرف زدیم. 308 00:19:47.289 --> 00:19:51.706 ‫ممکنه یه حس بازمانده باشه، ‫یه قضیه نابهنگام از دوران کودکیت. 309 00:19:51.748 --> 00:19:53.581 ‫تا حالا ‫همچین چیزی دیده بودی؟ 310 00:19:53.623 --> 00:19:54.873 ‫خب، ‫قبلا آدمایی که پوست گردن و... 311 00:19:54.914 --> 00:19:56.248 ‫پشتشون تحریک شده بود، ‫پیشم اومده ان. 312 00:19:56.289 --> 00:19:59.414 ‫بدن تمایل داره که اعتراض کنه، 313 00:19:59.456 --> 00:20:01.748 ‫حتی وقتی که ‫ذهن اعتراضی نداشته باشه. 314 00:20:05.164 --> 00:20:06.581 ‫کریستن. 315 00:20:07.373 --> 00:20:09.373 ‫تو داری وانمود می کنی ‫که یه عمل شنیع... 316 00:20:09.414 --> 00:20:11.623 ‫هیچ تاثیری روت نذاشته. 317 00:20:11.623 --> 00:20:15.164 ‫واسه همین ‫اختلال استرس پس از واقعه ات... 318 00:20:15.206 --> 00:20:18.789 ‫داره خودش رو به روش های اولیه و نیمه منطقی ‫نشون می ده. دلیل تحریک شدن پوستت همینه. 319 00:20:18.831 --> 00:20:22.789 ‫برات پرازوسین تجویز می کنم. 320 00:20:22.831 --> 00:20:26.039 ‫باید باز هم با هم صحبت کنیم. 321 00:21:07.789 --> 00:21:10.122 ‫- لکسی... ‫- مامان، دندونم. 322 00:21:10.122 --> 00:21:13.081 ‫- چیه؟ دوباره بخاطر مسواک زدن درد گرفته؟ ‫- نه، نمی دونم. 323 00:21:13.122 --> 00:21:15.289 ‫خواب بودم، ‫یهویی واسه خودش درد گرفت. 324 00:21:15.372 --> 00:21:16.997 ‫بذار ببینم. 325 00:21:19.539 --> 00:21:21.664 ‫- آخ، آخ، آخ. ‫- ببین...وایسا، وایسا. 326 00:21:21.706 --> 00:21:23.789 ‫دندون شیری هاتن بابا. 327 00:21:23.831 --> 00:21:26.414 ‫- آخ! ‫- چیه؟ چی شد؟ 328 00:21:26.456 --> 00:21:28.122 ‫هیچی. فقط... 329 00:21:28.164 --> 00:21:30.122 ‫دندونات خیلی تیزن ها. 330 00:21:30.164 --> 00:21:32.789 ‫مامان، ‫من عجیب الخلقه ام؟ 331 00:21:33.664 --> 00:21:36.331 ‫تو بهترین دختر دنیایی. 332 00:21:36.414 --> 00:21:38.831 ‫و زیباترین لبخند دنیا رو داری. 333 00:21:38.872 --> 00:21:40.289 ‫لبخند خون آشامی. 334 00:21:40.331 --> 00:21:42.997 ‫نه. ‫لبخند زیباییه. 335 00:21:45.331 --> 00:21:48.331 ‫- دوستت دارم. ‫- من هم دوستت دارم. 336 00:21:48.372 --> 00:21:51.372 ‫- سلام. ‫- کبالته. 337 00:21:51.372 --> 00:21:52.747 ‫کبالت می تونه ‫پوست رو تحریک کنه. 338 00:21:52.789 --> 00:21:55.706 ‫ببخشید. خیلی دیروقته؟ 339 00:21:55.747 --> 00:21:57.372 ‫نه، نه، نه. ‫مسئله ای نیست. بفرما داخل. 340 00:21:57.414 --> 00:21:59.039 ‫خب، ‫کبالت می تونه پوست رو تحریک کنه، 341 00:21:59.081 --> 00:22:02.372 ‫ولی مهم تر ‫از اون، این که رسانای حرارتی عالی ایه. 342 00:22:02.414 --> 00:22:04.622 ‫پس اگه ‫حتی چند درجه گرم بشه، 343 00:22:04.622 --> 00:22:05.622 ‫می تونه ‫منجر به سوختگی بشه. 344 00:22:05.706 --> 00:22:06.622 ‫بذار یه نگاهی ‫به دستت بندازم. 345 00:22:06.706 --> 00:22:08.497 ‫ببین، ‫این سوختگیه. 346 00:22:08.581 --> 00:22:11.122 ‫این کجا بود؟ ‫صلیب کجا بوده؟ 347 00:22:11.164 --> 00:22:12.789 ‫وای. اینجا چی شده؟ 348 00:22:12.831 --> 00:22:14.789 ‫این دیگه چیه؟ ‫خوک سلاخی کردی؟ 349 00:22:14.831 --> 00:22:16.956 ‫یکی از بچه ها ‫مشکل دندون پیدا کرده. 350 00:22:16.997 --> 00:22:19.581 ‫خب، ‫اینجا بود. 351 00:22:19.622 --> 00:22:21.206 ‫این روشن بوده، درسته؟ 352 00:22:21.247 --> 00:22:22.206 ‫نمی دونم. 353 00:22:22.247 --> 00:22:23.497 ‫دخترا روشنش کردن؟ 354 00:22:23.539 --> 00:22:25.372 ‫روشن بوده ‫و داشته سرد می شده؟ 355 00:22:25.372 --> 00:22:26.372 ‫عاملش همینه. 356 00:22:26.456 --> 00:22:27.706 ‫- اینطور فکر می کنی؟ ‫- مطمئنم. 357 00:22:27.706 --> 00:22:29.622 ‫کبالت ‫به تنهایی پوست رو تحریک نمی کنه، 358 00:22:29.664 --> 00:22:32.247 ‫ولی اگه گرمش کنی، بله، می کنه. 359 00:22:39.497 --> 00:22:41.581 ‫در مورد راننده اتوبوسه چی دستگیرت شد؟ 360 00:22:41.622 --> 00:22:45.581 ‫لوک فارادی سال 1978 فوت کرده. 361 00:22:49.872 --> 00:22:51.872 ‫همون سالی ‫که لیلند به دبیرستان روزولت می رفته؟ 362 00:22:51.914 --> 00:22:55.539 ‫- آره. اون رو نتونستم پیدا کنم. ‫- اسمش جیک پری بوده. 363 00:22:56.831 --> 00:22:59.122 ‫اسم لیلند، جیک پری بوده. 364 00:22:59.164 --> 00:23:00.622 ‫واسه خودت تحقیق کردی؟ 365 00:23:00.664 --> 00:23:02.706 ‫بله، چند هفته پیش. 366 00:23:04.122 --> 00:23:05.456 ‫راننده اتوبوس چطوری مرد؟ 367 00:23:05.539 --> 00:23:07.164 ‫تصادف کرد. 368 00:23:07.247 --> 00:23:08.831 ‫لوک فارادی ‫داخل اتوبوس گیر افتاد. 369 00:23:08.831 --> 00:23:10.831 ‫آتیش خیلی شدید بود... 370 00:23:10.831 --> 00:23:12.747 ‫و کسی نمی تونست ‫به اندازه کافی نزدیک شه تا کمکش کنه. 371 00:23:12.831 --> 00:23:13.872 ‫هیچ ماشین دیگه ای ‫توی تصادف نقش نداشت. 372 00:23:13.914 --> 00:23:15.164 ‫اتوبوس انگار واسه خودش... 373 00:23:15.247 --> 00:23:17.414 ‫از کنترل خارج شده بود. 374 00:23:17.456 --> 00:23:21.539 ‫خب، این که ‫معنی خاصی نداره. درسته؟ در هر صورت، به این معنی نیست که اتفاق ماورای طبیعه ای افتاده. 375 00:23:21.581 --> 00:23:23.414 ‫اون می دونست ‫این راننده اتوبوس مرده. 376 00:23:23.456 --> 00:23:26.039 ‫درگیریش با راننده اتوبوس ‫رو از خودش درآورده تا داستانش با حقایق همخونی داشته باشه. 377 00:23:26.081 --> 00:23:27.747 ‫خب، ‫از کجا بفهمیم دروغ گفته یا نه؟ 378 00:23:27.831 --> 00:23:29.622 ‫من قبلا با زن سابقش حرف زده ام. ‫دوباره بهش زنگ می زنم. 379 00:23:29.706 --> 00:23:31.581 ‫تا ببینم ‫اصلا این راننده اتوبوس رو می شناخته یا نه. 380 00:23:31.622 --> 00:23:32.539 ‫خب، ‫خوبه، این کار رو بکن. 381 00:23:32.581 --> 00:23:33.664 ‫ما هم ‫می ریم سراغ خودش. 382 00:23:35.914 --> 00:23:38.956 ‫آقای تانسند. 383 00:23:40.914 --> 00:23:41.997 ‫کریستن کو؟ 384 00:23:42.039 --> 00:23:44.039 ‫امیدوار بود ‫که بعدا بهمون بپیونده. 385 00:23:44.081 --> 00:23:45.914 ‫امیدوارم ‫بیمار نشده باشه. 386 00:23:47.414 --> 00:23:49.622 ‫بن، ‫در مورد لوک فارادی تحقیق کردی؟ 387 00:23:49.664 --> 00:23:52.831 ‫بله. ‫بیشتر ازش بگین. 388 00:23:52.872 --> 00:23:55.247 ‫بیچاره. ‫آینده روشنی در زمینه رانندگی اتوبوس داشت. 389 00:23:55.289 --> 00:23:57.747 ‫حرفه خیلی آینده داریه. موافق نیستین؟ 390 00:23:57.831 --> 00:24:01.247 ‫به جاش، ‫توی اون آتیش وحشتناک سوخت. 391 00:24:01.289 --> 00:24:03.747 ‫یه هفته توی بیمارستان درد کشید. 392 00:24:03.831 --> 00:24:05.747 ‫دردش غیر قابل تصور بود. 393 00:24:08.164 --> 00:24:12.789 ‫خب، چطور تصمیم می گیرین ‫که ارزش جنگیری دارم یا نه؟ 394 00:24:12.789 --> 00:24:15.164 ‫سوال می پرسیم، 395 00:24:15.206 --> 00:24:17.789 ‫دنبال دلایلی غیر از ‫موارد ماورای طبیعه می گردیم. 396 00:24:17.831 --> 00:24:19.830 ‫چه دلایلی؟ 397 00:24:19.872 --> 00:24:21.247 ‫بیماری روانی. 398 00:24:21.330 --> 00:24:23.705 ‫پس اگه روانی باشم، ‫امکان نداره تسخیر شده باشم؟ 399 00:24:23.747 --> 00:24:25.330 ‫نه، ‫امکانش هست که جفتش باشین. 400 00:24:25.372 --> 00:24:26.372 ‫ایول. 401 00:24:26.372 --> 00:24:29.330 ‫پس شما چیکار می کنی؟ 402 00:24:29.372 --> 00:24:31.205 ‫من جنبه طنز ماجرا رو تامین می کنم. 403 00:24:34.580 --> 00:24:36.664 ‫دنبال دلایل فیزیکی می گردم. 404 00:24:36.705 --> 00:24:38.914 ‫و اگه تسخیر اهریمنیم، 405 00:24:38.955 --> 00:24:42.289 ‫دلایل فیزیکی داشته باشه، ‫روم جنگیری انجام نمی شه؟ 406 00:24:42.330 --> 00:24:44.039 ‫درسته. 407 00:24:46.747 --> 00:24:48.539 ‫شما اعتقاد نداری. 408 00:24:49.455 --> 00:24:52.580 ‫به وجود اهریمن؟ خیر. 409 00:24:53.830 --> 00:24:55.830 ‫به خدا؟ 410 00:24:57.789 --> 00:24:58.914 ‫خیر. 411 00:24:58.955 --> 00:25:00.330 ‫تا حالا دعا کردی؟ 412 00:25:00.372 --> 00:25:01.914 ‫توی تاریکی شب... 413 00:25:01.955 --> 00:25:03.914 ‫که صداهای عجیبی می شنوین... 414 00:25:03.955 --> 00:25:06.039 ‫و احساس ترس عجیبی بهتون درس می ده، چطور؟ 415 00:25:06.080 --> 00:25:07.664 ‫شما چی؟ 416 00:25:08.622 --> 00:25:09.747 ‫دعا می کنم؟ 417 00:25:09.789 --> 00:25:11.580 ‫بله. ‫به پدر زیرینم. 418 00:25:11.622 --> 00:25:13.122 ‫باید بعضی وقتا ‫امتحانش کنین. 419 00:25:13.164 --> 00:25:17.455 ‫دعا به درگاه قدرت، ‫به جای ضعف، خیلی آرامش بخشه. 420 00:25:17.455 --> 00:25:19.789 ‫می دونستین مسیحیت ‫تنها مذهبیه که به درگاه... 421 00:25:19.830 --> 00:25:21.414 ‫یه مجرم دعا می کنه؟ 422 00:25:21.455 --> 00:25:25.705 ‫هر چه بیشتر به حرفات گوش می کنم، ‫به نظرم مسخره تر میان. 423 00:25:27.997 --> 00:25:31.039 ‫بن، ‫امشب قراره یه خوابی ببینی. 424 00:25:31.122 --> 00:25:32.830 ‫حدس خوبی بود. 425 00:25:32.872 --> 00:25:34.830 ‫یه خواب جدید. 426 00:25:34.872 --> 00:25:37.622 ‫یا خدا. ‫بیشتر بگو. 427 00:25:39.747 --> 00:25:41.080 ‫به به، کریستن. 428 00:25:41.122 --> 00:25:42.955 ‫داشتیم در مورد مسائل فوق العاده ای صحبت می کردیم. 429 00:25:42.997 --> 00:25:44.330 ‫شنیده ام ‫بیمار شدی. 430 00:25:44.414 --> 00:25:45.414 ‫نه، اصلا. 431 00:25:45.414 --> 00:25:46.789 ‫الان داشتم با همسر سابقتون، 432 00:25:46.872 --> 00:25:48.664 ‫جینی، ‫در مورد مسائل فوق العاده ای صحبت می کردم. 433 00:25:49.455 --> 00:25:52.289 ‫به به. جینی دوست داشتنی. 434 00:25:52.330 --> 00:25:53.289 ‫حالش چطوره؟ 435 00:25:53.539 --> 00:25:54.997 ‫خوبه. 436 00:25:55.080 --> 00:25:57.997 ‫بهم گفت ‫که هیچوقت سوار اتوبوس نمی شدین... 437 00:25:58.080 --> 00:26:00.164 ‫چون خودتون ماشین داشتین... 438 00:26:00.247 --> 00:26:04.247 ‫پس اصلا لوک فارادی ‫رو نمی شناختین و اون هم اصلا اذیتتون نمی کرد. 439 00:26:04.289 --> 00:26:06.039 ‫پس ‫هیچ دلیلی... 440 00:26:06.080 --> 00:26:09.414 ‫برای این که ‫به درگاه اهریمن دعا کنین تا مسبب تصادف آتشینش بشین، وجود نداشته. 441 00:26:10.705 --> 00:26:14.539 ‫لیلند، ‫نظری در این مورد داری؟ 442 00:26:17.205 --> 00:26:19.247 ‫خب، البته ‫که دروغ گفتم. من تسخیر شده ام. 443 00:26:19.289 --> 00:26:21.747 ‫واقعا فکر کرده بودین ‫که کسی که از اهریمن به وجود اومده، 444 00:26:21.789 --> 00:26:23.080 ‫صادقانه حرف می زنه؟ 445 00:26:23.122 --> 00:26:24.955 ‫خب، ‫معتقدیم کسی که از اهریمن به وجود اومده، اگه راست می گفت... 446 00:26:24.997 --> 00:26:27.747 ‫حداقل ‫یه مدرک هایی من باب این که... 447 00:26:27.789 --> 00:26:30.205 ‫واقعا از اهریمن به وجود اومده، ارائه می داد. 448 00:26:36.164 --> 00:26:39.872 ‫الان هشته. ‫این ماه پیش، نه بود. 449 00:26:39.914 --> 00:26:41.539 ‫قبلش هم 10 بود. 450 00:26:41.539 --> 00:26:43.330 ‫شمارش معکوس بدهیمه. 451 00:26:43.372 --> 00:26:45.914 ‫هشت ماه وقت دارم ‫تا راضیتون کنم که کمکم کنین. 452 00:26:45.955 --> 00:26:47.789 ‫یعنی خودتون اون خالکوبی رو نزدین؟ 453 00:26:47.830 --> 00:26:50.372 ‫دارم می گم ‫این کار اهریمنه. 454 00:26:52.372 --> 00:26:54.455 ‫یه شب خونه بودم. 455 00:26:54.455 --> 00:26:56.205 ‫روی تخته های چوبی کف خونه ام... 456 00:26:56.247 --> 00:26:58.289 ‫صدای خراشیدن شنیدم، ‫انگار حرکت می کرد. 457 00:26:58.330 --> 00:27:01.664 ‫انگار پنجه های یه هیولایی بود ‫که داشت می اومد سراغم. 458 00:27:02.747 --> 00:27:05.664 ‫چطوری می تونیم ‫از دست چیزی که دیده نمی شه، فرار کنیم؟ 459 00:27:05.664 --> 00:27:08.247 ‫و بعدش درد سوزانی حس کردم... 460 00:27:08.330 --> 00:27:11.580 ‫انگار ‫یه پنجه داشت گوشت تنم رو پاره می کرد... 461 00:27:11.622 --> 00:27:14.664 ‫و شماره هشت رو حکاکی می کرد. 462 00:27:14.705 --> 00:27:17.247 ‫واقعا؟ 463 00:27:17.330 --> 00:27:20.914 ‫یا خدا، ‫حتما خیلی ترسیده بودی. 464 00:27:23.497 --> 00:27:26.955 ‫کریستن، ‫من شکاک بودنت رو درک می کنم، 465 00:27:26.955 --> 00:27:29.705 ‫ولی دلت یکم به حالم بسوزه. 466 00:27:31.539 --> 00:27:33.414 ‫خیلی بد بود. 467 00:27:34.872 --> 00:27:38.497 ‫خب، ‫خوبه که ما داریم بررسیش می کنیم. 468 00:27:39.497 --> 00:27:41.747 ‫الان باید خونه اتون ‫رو بررسی کنیم. 469 00:27:41.830 --> 00:27:43.872 ‫چی؟ ‫نه، لازم نیست این کار رو بکنین. 470 00:27:43.872 --> 00:27:45.372 ‫راستش، هست. 471 00:27:45.414 --> 00:27:47.163 ‫با جناب کشیش هماهنگ می کنیم، ولی مطمئنم... 472 00:27:47.205 --> 00:27:48.455 ‫که موافقت می کنن. 473 00:27:48.538 --> 00:27:50.872 ‫آره. ‫باید دنبال نشونه های... 474 00:27:50.872 --> 00:27:52.913 ‫آلودگی اهریمنی بگردیم. 475 00:27:54.288 --> 00:27:58.288 ‫یا می تونیم ‫همین الان کلا بیخیال این قضیه بشیم. 476 00:28:02.955 --> 00:28:04.413 ‫خوبه. 477 00:28:04.455 --> 00:28:05.622 ‫پس حله. 478 00:28:05.663 --> 00:28:06.997 ‫فردا. 479 00:28:07.080 --> 00:28:09.330 ‫میایم پیشتون. 480 00:29:19.913 --> 00:29:21.747 ‫کَس سه. 481 00:29:24.830 --> 00:29:27.455 ‫لکسیس، ‫فقط یه ثانیه دیگه. 482 00:29:27.497 --> 00:29:30.622 ‫یا خدا، ‫چقدر تیزن، نه؟ 483 00:29:30.663 --> 00:29:33.205 ‫خیلی وقته ‫درد می کنن. 484 00:29:34.497 --> 00:29:37.122 ‫به نظرم ‫فقط لازمه شکلشون یکم اصلاح بشه. 485 00:29:37.205 --> 00:29:38.372 ‫می تونین ‫امروز انجامش بدین؟ 486 00:29:38.413 --> 00:29:40.330 ‫- فکر کنم بتونم. ‫- باید آمپول بزنم؟ 487 00:29:40.372 --> 00:29:43.080 ‫فقط بیهوشی موضعیه. ‫دردت نمی گیره. 488 00:29:44.247 --> 00:29:48.663 ‫- شاید هم امروز انجامش ندیم. ‫- همه چیز رو به راهه؟ 489 00:29:48.705 --> 00:29:52.122 ‫جای نگرانی وجود نداره، ‫ولی تغییر شکل دندون های پیشین می تونه سخت باشه، 490 00:29:52.122 --> 00:29:53.705 ‫و اینا... 491 00:29:53.788 --> 00:29:56.330 ‫خیلی توی فک فرو رفته ان. 492 00:29:56.372 --> 00:29:57.997 ‫- چرا؟ ‫- بعضی وقتا... 493 00:29:58.038 --> 00:30:00.663 ‫اگه مادر موقع بارداری ‫تب داشته باشه، دندونا توی زهدان اینطوری شکل می گیرن. 494 00:30:00.705 --> 00:30:03.288 ‫خانم بوشارد، ‫اصلا جای نگرانی وجود نداره. 495 00:30:03.372 --> 00:30:05.372 ‫فقط می خوام ‫لکیس رو کاملا بیهوش کنم... 496 00:30:05.413 --> 00:30:06.705 ‫تا ‫به مشکل اصلی رسیدگی کنم. 497 00:30:06.705 --> 00:30:08.538 ‫- عمل سنگینیه؟ ‫- نه، نه. 498 00:30:08.622 --> 00:30:11.038 ‫فقط به این معنیه ‫که باید عمیق تر کار کنیم. 499 00:30:11.080 --> 00:30:13.330 ‫بیاین بذاریمش واسه پنجشنبه. 500 00:30:15.413 --> 00:30:17.580 ‫مامان، ‫من حالم خوبه؟ 501 00:30:17.622 --> 00:30:21.538 ‫عزیزم، حالت عالیه. 502 00:30:22.372 --> 00:30:25.080 ‫دندونام چرا اینطوری ان؟ 503 00:30:25.122 --> 00:30:28.038 ‫نمی دونم. هستن دیگه. 504 00:30:28.080 --> 00:30:31.163 ‫من وقتی بچه بودم، ‫انگشتای پام به هم متصل بودن. 505 00:30:31.205 --> 00:30:33.788 ‫- جدی؟ ‫- آره. نمی دونم چرا. 506 00:30:33.830 --> 00:30:36.663 ‫ولی همه مسخره ام می کردن. ‫بهم می گفتن موجود باتلاقی. 507 00:30:36.705 --> 00:30:39.080 ‫واسه همین ‫دیگه کلا خودم رو به اون راه زدم. 508 00:30:39.122 --> 00:30:41.538 ‫تصمیم گرفتم صخره نوردی کنم. ‫توی یه مجله در موردش خونده بودم. 509 00:30:41.622 --> 00:30:44.163 ‫از همه چیز بالا می رفتم، مدرسه، 510 00:30:44.205 --> 00:30:45.580 ‫گوشه خیابونمون، 511 00:30:45.580 --> 00:30:47.747 ‫- کوهستان. ‫- من هم باید این کار رو بکنم؟ 512 00:30:47.830 --> 00:30:49.205 ‫نه. 513 00:30:49.247 --> 00:30:51.622 ‫منظورم اینه که بچه ها... 514 00:30:51.663 --> 00:30:54.663 ‫تا وقتی ‫بفهمن واقعا چه جور آدمی هستی، مسخره ات می کنن. 515 00:31:12.538 --> 00:31:15.288 ‫به لیلند گفتم ‫چهار ساعت زمان نیاز داریم. 516 00:31:15.330 --> 00:31:17.788 ‫نصفه شب بر می گرده. 517 00:31:21.663 --> 00:31:23.955 ‫چقدر خوش سلیقه است. 518 00:31:23.996 --> 00:31:25.455 ‫انگار هر چیزی... 519 00:31:25.455 --> 00:31:28.455 ‫که اطلاعاتی ‫در موردش مشخص می کرد رو برداشته. 520 00:31:30.413 --> 00:31:31.955 ‫داره طعنه می زنه. 521 00:31:31.996 --> 00:31:34.121 ‫توی دستشویی هیچی نیست. 522 00:31:36.163 --> 00:31:38.121 ‫آینه نداره. 523 00:31:38.163 --> 00:31:39.830 ‫دیوید. 524 00:31:40.871 --> 00:31:42.330 ‫داره باهامون بازی می کنه. 525 00:32:10.246 --> 00:32:12.996 ‫آهای، ‫اینجا یه چیزی پیدا کرده ام. 526 00:32:13.080 --> 00:32:15.621 ‫- دسترسی پیدا کردم. ‫- رمز عبور نداره؟ 527 00:32:15.705 --> 00:32:17.663 ‫چرا، ‫ولی رمز خیلی خوبی نبود. 528 00:32:17.705 --> 00:32:19.496 ‫«اهریمن8». 529 00:32:19.538 --> 00:32:22.205 ‫انگار اکثر کاراش ‫رو با فضای ابری انجام می ده. 530 00:32:22.205 --> 00:32:24.080 ‫می تونی ‫یه نرم افزار نظارتی روش بریزی؟ 531 00:32:26.955 --> 00:32:29.580 ‫می تونم ‫وبکمش رو هک کنم... 532 00:32:29.621 --> 00:32:31.288 ‫تا چراغ دوربینش روشن نشه... 533 00:32:31.371 --> 00:32:33.496 ‫و ‫بتونیم هر وقت خواستیم، تماشاش کنیم. 534 00:32:33.538 --> 00:32:35.538 ‫آره، عالیه. 535 00:32:43.955 --> 00:32:46.621 ‫خیله خب، لیلند گفته بود... 536 00:32:46.663 --> 00:32:50.163 ‫که صدای خراشیده شدن ‫می شنید، درسته؟ 537 00:32:58.330 --> 00:32:59.413 ‫هیچی پیدا کردی؟ 538 00:32:59.413 --> 00:33:00.580 ‫اوه! 539 00:33:00.580 --> 00:33:02.580 ‫اوه... 540 00:33:02.663 --> 00:33:04.288 ‫چراغا رو خاموش کن. 541 00:33:04.288 --> 00:33:05.538 ‫صداشون زیادی بلنده. 542 00:33:05.580 --> 00:33:07.330 ‫ببخشید. 543 00:33:12.121 --> 00:33:14.038 ‫خیلی عجیبه. 544 00:33:14.121 --> 00:33:15.121 ‫چیه؟ 545 00:33:15.163 --> 00:33:16.746 ‫هیچ صدایی نمیاد. 546 00:33:16.996 --> 00:33:19.205 ‫پس شاید ‫قضیه خراشیده شدن رو دروغ گفته بود. 547 00:33:19.246 --> 00:33:22.080 ‫نه، نه، نه. ‫منظورم این نبود. 548 00:33:22.121 --> 00:33:24.246 ‫معمولا توی آپارتمان ها انواع و اقسام... 549 00:33:24.330 --> 00:33:26.330 ‫صداهای محیطی میان، می دونین؟ 550 00:33:26.371 --> 00:33:28.913 ‫مثل جا خوردن چوب، حرکت آب توی لوله ها. 551 00:33:28.955 --> 00:33:30.913 ‫ولی هیچی نمی شنوم. 552 00:33:30.955 --> 00:33:33.246 ‫انگار هیچ صدای... 553 00:33:33.288 --> 00:33:37.288 ‫طبیعی وجود نداره. 554 00:33:38.746 --> 00:33:40.663 ‫اوه، اوه، اوه... 555 00:33:40.705 --> 00:33:42.663 ‫- یه چیزی پیدا کردم. ‫- چی؟ 556 00:33:42.705 --> 00:33:44.955 ‫از اونجا میاد. 557 00:34:07.663 --> 00:34:10.288 ‫اوه، نه، اون... ‫اون چیز... 558 00:34:10.330 --> 00:34:11.621 ‫لعنتی! وای! 559 00:34:11.663 --> 00:34:13.163 ‫خوبی؟ 560 00:34:13.205 --> 00:34:14.621 ‫اون دیگه چه کوفتیه... 561 00:34:14.663 --> 00:34:16.163 ‫- یه جور دزدگیر ارزون قیمت؟ ‫- نه، 562 00:34:16.205 --> 00:34:18.163 ‫فقط یه... 563 00:34:18.246 --> 00:34:20.496 ‫یه لحظه وایسین. 564 00:34:20.538 --> 00:34:22.288 ‫شاید حق با تو باشه. 565 00:34:22.330 --> 00:34:24.371 ‫شاید یه چیزی قایم کرده باشه. 566 00:34:28.038 --> 00:34:29.955 ‫وای... 567 00:34:34.080 --> 00:34:35.871 ‫اونجا. 568 00:34:38.746 --> 00:34:40.288 ‫جریان هوا رو حس می کنم. 569 00:34:44.663 --> 00:34:45.996 ‫لعنت. 570 00:34:46.038 --> 00:34:47.996 ‫- لعنت. ‫- یا خدا، بوی چیه؟ 571 00:34:48.038 --> 00:34:49.496 ‫موش مرده؟ 572 00:34:49.496 --> 00:34:52.079 ‫بوی موش مرده ‫که اینطوری نیست. 573 00:34:52.954 --> 00:34:55.246 ‫آها، ‫صدای همین بود. 574 00:34:55.329 --> 00:34:58.121 ‫تکون خوردن کاغذ. 575 00:35:02.704 --> 00:35:04.829 ‫- نقشه علائم نجومی. ‫- همون عکسایی که خودمون گرفته بودیم. 576 00:35:04.913 --> 00:35:07.621 ‫- اون چطوری گیرشون آورده؟ ‫- به لطف مادرم. 577 00:35:07.663 --> 00:35:09.079 ‫این نوشته ها چی ان؟ 578 00:35:09.079 --> 00:35:11.288 ‫یه جور عبارات ریاضی عجیب و غریب؟ 579 00:35:11.288 --> 00:35:13.579 ‫- چینیه؟ ‫- اون عربیه؟ 580 00:35:13.621 --> 00:35:15.829 ‫برام آشنا نیست. وایسین. 581 00:35:15.871 --> 00:35:17.621 ‫اوه... 582 00:35:17.663 --> 00:35:19.246 ‫به نظرتون ‫خودش می خواسته این رو پیدا کنیم؟ 583 00:35:19.329 --> 00:35:22.496 ‫نه. بدون صدا، ‫عمرا پیداش نمی کردم. 584 00:35:22.496 --> 00:35:25.829 ‫پس باید ‫دقیقا همونجایی که پیداش کردیم، بذاریمش. 585 00:35:30.496 --> 00:35:33.038 ‫آخ! اوه! 586 00:35:33.038 --> 00:35:34.621 ‫- ای بابا. ‫- خوبی؟ 587 00:35:34.663 --> 00:35:36.371 ‫چی شد؟ 588 00:35:47.746 --> 00:35:49.954 ‫صبح بخیر. 589 00:35:52.288 --> 00:35:53.746 ‫جعبه لوازم خالکوبی؟ 590 00:35:53.829 --> 00:35:56.038 ‫شاهزاده قدرتمند تاریکی از همین... 591 00:35:56.121 --> 00:35:57.871 ‫- برای علامت گذاری گوشتون استفاده کرد؟ ‫- خودتون این کار رو کرده بودین. 592 00:35:57.954 --> 00:36:00.038 ‫همه حرفاتون دروغ بودن. 593 00:36:00.121 --> 00:36:01.871 ‫به نظر من، ‫علاوه بر اختلال شخصیتی نمایشی، 594 00:36:01.954 --> 00:36:03.704 ‫شدیدا خودپرستین. 595 00:36:03.704 --> 00:36:06.746 ‫اگه ویژگی های نمایشی ‫رو ازتون بگیرن، دیگه شبیه آدمی که... 596 00:36:06.829 --> 00:36:09.121 ‫همه آرزوهای شرورانه اش ‫برآورده شده ان، نیستین. 597 00:36:09.163 --> 00:36:11.621 ‫شاید خیلی صبورم. ‫این تا حالا به ذهنتون خطور کرده؟ 598 00:36:11.704 --> 00:36:13.913 ‫مثلا، زن سابق عوضیم، 599 00:36:13.954 --> 00:36:15.579 ‫- جینی رو در نظر بگیرین. ‫- درسته، تازه... 600 00:36:15.621 --> 00:36:18.621 ‫باهاش صحبت کردم. ‫انگار زندگیش بدون شما، بی نهایت بهتر شده. 601 00:36:20.121 --> 00:36:22.246 ‫شاید ‫دلت بخواد دوباره باهاش صحبت کنی. 602 00:36:24.079 --> 00:36:26.496 ‫سلام، ‫می شه با جینی صحبت کنم؟ 603 00:36:26.538 --> 00:36:28.871 ‫شما ‫یکی از دوستان جینی هستین؟ 604 00:36:28.954 --> 00:36:31.246 ‫من کریستن بوشارد هستم. ‫شما؟ 605 00:36:31.288 --> 00:36:32.996 ‫من...مادر جینی ام. 606 00:36:33.038 --> 00:36:35.538 ‫براش یه تصادفی پیش اومده. 607 00:36:35.538 --> 00:36:37.746 ‫خیلی متاسفم. 608 00:36:37.829 --> 00:36:39.121 ‫چی شده؟ 609 00:36:39.163 --> 00:36:42.329 ‫توی راه خونه ‫یه کامیون به ماشینش زده. 610 00:36:42.413 --> 00:36:44.413 ‫رفته توی کما. 611 00:36:49.371 --> 00:36:51.954 ‫متقاعد نشده ام. 612 00:36:51.996 --> 00:36:54.121 ‫جناب کشیش، ‫اون در مورد همه اعمال شرورانه گذشته اش... 613 00:36:54.163 --> 00:36:56.079 ‫که برای تقویت ادعاش ‫عنوان کرده، دروغ گفته. 614 00:36:56.121 --> 00:36:57.746 ‫همسر سابقش چی؟ 615 00:36:57.788 --> 00:36:59.329 ‫گفتین به کما رفته. 616 00:36:59.329 --> 00:37:00.829 ‫لیلند ‫می تونسته از راه های زیادی در جریان این موضوع قرار بگیره. 617 00:37:00.871 --> 00:37:02.329 ‫قطعا ‫به این معنی نیست که خودش مسببش بوده. 618 00:37:02.329 --> 00:37:04.079 ‫ببینین، ‫من آدم غیر منطقی ای نیستم. 619 00:37:04.121 --> 00:37:05.829 ‫ولی کاردینال ‫پیگیر این قضیه است. 620 00:37:05.871 --> 00:37:08.079 ‫اگه می خواین ‫اون رو متقاعد کنین، پس من رو متقاعد کنین. 621 00:37:08.121 --> 00:37:09.954 ‫معتقدین ‫تانسند یه روانیه؟ 622 00:37:10.038 --> 00:37:11.663 ‫- بله. ‫- پس به جای... 623 00:37:11.704 --> 00:37:13.913 ‫تحلیل منفی از تسخیر، ‫یه تحلیل مثبت از... 624 00:37:13.954 --> 00:37:15.246 ‫اختلالات روانی بهم ارائه بدین. 625 00:37:15.329 --> 00:37:17.413 ‫- چطوری اون کار رو بکنه؟ ‫- باهاش صحبت کن. 626 00:37:17.454 --> 00:37:18.746 ‫خودت می دونی دیگه... 627 00:37:18.829 --> 00:37:21.079 ‫مثل شغلت. 628 00:37:21.121 --> 00:37:23.454 ‫خب، ‫نظرت چیه؟ 629 00:37:23.454 --> 00:37:25.204 ‫به نظرم ‫درست می گه. 630 00:37:25.246 --> 00:37:27.329 ‫باید ارزیابیش کنم. 631 00:37:33.163 --> 00:37:35.621 ‫چیز خنده داری هست؟ 632 00:37:35.663 --> 00:37:37.746 ‫نه. 633 00:37:37.788 --> 00:37:39.913 ‫بخاطر صندلی. 634 00:37:39.954 --> 00:37:42.538 ‫چون می دونم ‫دیگه کی اونجا نشسته. 635 00:37:47.954 --> 00:37:50.746 ‫می خوام مجموعه ای ‫از سوالات درست یا غلط ازتون بپرسم. 636 00:37:50.788 --> 00:37:53.204 ‫آهان، ‫روش قدیمی. 637 00:37:53.246 --> 00:37:55.746 ‫- اسمی که والدینتون روتون گذاشتن، جیک پریه؟ ‫- درسته. 638 00:37:55.788 --> 00:37:57.746 ‫توی دموین آیووا ‫بزرگ شدین؟ 639 00:37:57.788 --> 00:37:59.621 ‫- درسته. ‫- در سن 18 سالگی... 640 00:37:59.663 --> 00:38:01.121 ‫روحتون رو ‫به اهریمن فروختین؟ 641 00:38:01.121 --> 00:38:02.371 ‫درسته. 642 00:38:02.413 --> 00:38:04.371 ‫حتما این همه مدت... 643 00:38:04.413 --> 00:38:07.371 ‫دوری شوهرت، ‫خیلی برات سخت بوده. 644 00:38:07.413 --> 00:38:09.996 ‫ناراحتی آدمای دور و برتون، ‫باعث می شه خودتون هم ناراحت بشین؟ 645 00:38:10.079 --> 00:38:12.079 ‫- غلطه. ‫- غروب ها رو... 646 00:38:12.121 --> 00:38:15.287 ‫- به... ‫- طلوع ها ترجیح می دم؟ 647 00:38:15.329 --> 00:38:17.454 ‫بله، کاملا. 648 00:38:25.662 --> 00:38:27.829 ‫لیلند، ‫دقیقا چقدر دیوونه ای؟ 649 00:38:27.912 --> 00:38:30.704 ‫دیوونه؟ 650 00:38:30.746 --> 00:38:33.079 ‫چه عبارت عجیب و جالبی. 651 00:38:33.121 --> 00:38:35.121 ‫راستی، ‫لورا کوچولو چطوره؟ 652 00:38:35.204 --> 00:38:37.996 ‫- قلب کوچولوش بهتر شده؟ ‫- اوه، درسته. 653 00:38:38.954 --> 00:38:40.954 ‫یادداشت های روان درمانیم رو دزدیدی. 654 00:38:40.996 --> 00:38:43.496 ‫که یعنی ‫یه دزدی. 655 00:38:43.537 --> 00:38:44.954 ‫اگه می خوای جنگیری بشی... 656 00:38:44.996 --> 00:38:46.329 ‫باید بهتر از ‫اینا عمل کنی. 657 00:38:46.371 --> 00:38:48.204 ‫تو شرورتر از... 658 00:38:48.246 --> 00:38:51.162 ‫شرورتر از چی نیستم؟ 659 00:38:51.204 --> 00:38:52.954 ‫تو؟ 660 00:38:52.996 --> 00:38:55.537 ‫از وقتی ‫همکاری با دیوید رو شروع کردی، 661 00:38:55.579 --> 00:38:57.662 ‫اتفاقاتی برات افتاده ان. 662 00:38:57.704 --> 00:38:59.954 ‫تاریکی ‫به زندگیت رخنه کرده. 663 00:38:59.996 --> 00:39:01.746 ‫خودت اجازه دادی ‫این اتفاق بیفته. 664 00:39:01.746 --> 00:39:04.746 ‫برای همین ‫درکت آسونه. 665 00:39:04.787 --> 00:39:06.787 ‫درک دیوید سخت تره. 666 00:39:06.871 --> 00:39:08.746 ‫اون غنیمت اصلیه. 667 00:39:08.787 --> 00:39:10.871 ‫برای همین ‫هم به کمکت نیاز دارم. 668 00:39:10.912 --> 00:39:12.496 ‫ای خدای بزرگ. 669 00:39:12.496 --> 00:39:14.621 ‫این یه مبادله است... ‫می خوای دست از سر دخترات بردارم؟ 670 00:39:14.662 --> 00:39:17.954 ‫پس کمکم کن ‫دیوید رو اغوا کنم که کشیش بودن رو کنار بذاره. 671 00:39:17.996 --> 00:39:21.912 ‫اون دو ماه دیگه منتصب می شه. 672 00:39:21.954 --> 00:39:24.579 ‫توی این دو ماه... 673 00:39:24.621 --> 00:39:28.246 ‫امکانش هست مرتکب گناه بشه. 674 00:39:28.329 --> 00:39:30.954 ‫به به. 675 00:39:31.037 --> 00:39:33.829 ‫فقط بهش بگو ‫به جنگیری نیاز دارم. 676 00:39:33.912 --> 00:39:36.079 ‫همین. 677 00:39:36.079 --> 00:39:37.829 ‫همه نشونه های شخصیت خودپرست... 678 00:39:37.871 --> 00:39:39.496 ‫روانی رو از خودش نشون می ده. 679 00:39:39.537 --> 00:39:40.996 ‫پس دیدگاهت تغییر نکرده؟ 680 00:39:41.079 --> 00:39:44.079 ‫نه، ‫می خواد ما فکر کنیم قدرت ماورای طبیعه داره، 681 00:39:44.121 --> 00:39:46.287 ‫ولی ادعاهای پر آب و تابش صرفا بخشی... 682 00:39:46.329 --> 00:39:47.996 ‫از سیستم دفاعی خودپرستانه اش هستن. 683 00:39:47.996 --> 00:39:49.746 ‫- نظر خودت چیه؟ ‫- به نظرم... 684 00:39:49.829 --> 00:39:51.829 ‫خودمون باید تعیین کنیم ‫که ارزش داره این قضیه رو ادامه بدیم یا نه. 685 00:39:51.829 --> 00:39:54.204 ‫منظورت اینه که ‫توصیه کنیم جنگیری انجام بشه تا صرفا ببینیم چیکار می کنه؟ 686 00:39:54.246 --> 00:39:56.329 ‫تنها دلیل انجام ندادن جنگیری، ‫اینه که خودش می خواد این کار رو بکنیم. 687 00:39:56.371 --> 00:39:58.204 ‫خب، ‫یه احتمال دیگه ای هم هست. 688 00:39:58.246 --> 00:40:00.454 ‫- چی؟ ‫- اون داره خودش رو به آب و آتیش می زنه که کمکش کنیم. 689 00:40:00.537 --> 00:40:02.454 ‫- منظورت چیه؟ ‫- خب، واسه این می خواد جنگیری بشه... 690 00:40:02.537 --> 00:40:04.246 ‫که می خواد آدم خوبی بشه. 691 00:40:06.746 --> 00:40:08.829 ‫- نه. ‫- آره، 692 00:40:08.871 --> 00:40:10.204 ‫خودم هم ‫این رو باور ندارم. 693 00:40:10.246 --> 00:40:11.621 ‫پس توصیه کنیم ‫جنگیری انجام نشه؟ 694 00:40:11.621 --> 00:40:13.912 ‫موافقم. ‫داره چیکار می کنه؟ 695 00:40:13.954 --> 00:40:16.454 ‫هیچی. ‫فقط به روبروش خیره شده. 696 00:40:16.454 --> 00:40:18.204 ‫14 دقیقه است... 697 00:40:18.246 --> 00:40:19.662 ‫- که همینطوریه. ‫- به نظرت یه ویدیو گذاشته که مدام تکرار شه؟ 698 00:40:19.704 --> 00:40:22.162 ‫خب، ‫این فکر به ذهنم رسیده بود، ولی سایه های... 699 00:40:22.204 --> 00:40:23.704 ‫بیرون پنجره ‫تکرار نمی شن. 700 00:40:23.746 --> 00:40:25.954 ‫باشه. ‫یه ساعت دیگه همینجا می بینمتون. 701 00:40:25.996 --> 00:40:27.537 ‫خیله خب، ‫باشه، خودم رو می رسونم. 702 00:40:27.537 --> 00:40:30.162 ‫فکر کنم ‫باید یکم عمیق تر کار کنیم... 703 00:40:30.204 --> 00:40:32.871 ‫یا خدا! 704 00:40:32.871 --> 00:40:34.746 ‫اوه! ‫دکتر نیاز داریم! 705 00:40:34.746 --> 00:40:37.162 ‫یا خدا! ‫دکتر نیاز داریم! یا خدا! 706 00:40:37.246 --> 00:40:40.037 ‫دکتر نیاز داریم، ‫یکی کمک کنه! 707 00:40:43.079 --> 00:40:45.454 ‫خوبی؟ 708 00:40:45.454 --> 00:40:47.287 ‫حس عجیبی دارم. 709 00:40:47.329 --> 00:40:48.496 ‫آره. 710 00:40:48.579 --> 00:40:50.371 ‫بخاطر بیهوشیه. 711 00:40:50.454 --> 00:40:52.079 ‫درست می شه. 712 00:40:52.162 --> 00:40:55.496 ‫خیله خب. 713 00:40:57.162 --> 00:40:58.746 ‫دارم دنبال یه چیز قطعی می گردم، 714 00:40:58.787 --> 00:41:00.371 ‫ولی ‫هیچی دستگیرم نمی شه. 715 00:41:00.454 --> 00:41:02.204 ‫خب، ‫از همون موقعی که پرونده رو قبول کردیم، انتظار داشتم... 716 00:41:02.204 --> 00:41:04.912 ‫فقط چیزایی ‫که اون می خواست رو پیدا کنیم. 717 00:41:04.954 --> 00:41:06.329 ‫همونطور که می بینین، 718 00:41:06.371 --> 00:41:08.079 ‫- اون... ‫- بله، دارم می خونمش. 719 00:41:08.079 --> 00:41:10.912 ‫جالبه. ‫شاید حتی یکم آشفته کننده باشه. 720 00:41:10.954 --> 00:41:13.787 ‫ارزیابی شما چندان طولانی نبود. 721 00:41:15.037 --> 00:41:16.412 ‫ببخشید. جان؟ 722 00:41:16.454 --> 00:41:18.204 ‫بخش هایی از روانش... 723 00:41:18.287 --> 00:41:20.204 ‫در خارج از عرف شناخته شده قرار می گیرن؟ 724 00:41:20.287 --> 00:41:21.954 ‫- درسته. ‫- ولی همچنان معتقدی... 725 00:41:21.996 --> 00:41:23.871 ‫که مشکلاتش ‫خودپرستی طولانی مدت... 726 00:41:23.912 --> 00:41:25.204 ‫و خصوصیات روان پریشی ان. 727 00:41:25.287 --> 00:41:27.162 ‫- درسته. ‫- دیوید، تو نوشتی که... 728 00:41:27.204 --> 00:41:28.746 ‫به نظرت ‫جنگیری، کار مناسبی نیست. 729 00:41:28.787 --> 00:41:30.079 ‫اون جنگیری نمی خواد. 730 00:41:31.162 --> 00:41:34.537 ‫می خواد ‫سر کلیسا کلاه بذاره تا از حرفش پیروی کنه. 731 00:41:37.329 --> 00:41:39.371 ‫می خوام ‫به کاردینال توصیه کنم... 732 00:41:39.454 --> 00:41:40.745 ‫که جنگیری انجام بشه. 733 00:41:40.787 --> 00:41:42.370 ‫خب، ‫پس حرف ما اهمیتی نداره. 734 00:41:43.912 --> 00:41:45.579 ‫داره. 735 00:41:45.620 --> 00:41:47.662 ‫من به حرفاتون گوش دادم، ‫دیدگاهتون رو در نظر گرفتم... 736 00:41:47.745 --> 00:41:49.495 ‫و به نتیجه متفاوتی رسیدم. 737 00:41:49.537 --> 00:41:50.454 ‫وایسا. 738 00:41:51.245 --> 00:41:53.370 ‫می خوام ‫شما سه تا هم اونجا باشین. 739 00:41:54.120 --> 00:41:56.537 ‫- اونجا باشیم؟ واسه چی؟ ‫- برای جنگیریش. 740 00:41:56.579 --> 00:41:59.245 ‫همه اتون ‫معتقدین آقای تانسند... 741 00:41:59.287 --> 00:42:00.745 ‫قراره وانمود کنه ‫که روحش تسخیر شده. 742 00:42:00.829 --> 00:42:02.120 ‫همینطوره. 743 00:42:02.162 --> 00:42:04.370 ‫پس واسه همین ‫می خوام اونجا باشین. 744 00:42:05.204 --> 00:42:07.204 ‫تا چشمان شکاک من باشین. 745 00:42:36.245 --> 00:42:36.912 ‫(دوربین جاسوسی لیلند) 746 00:43:26.537 --> 00:43:29.370 ‫سلام. من جورجم. 747 00:43:29.370 --> 00:43:31.662 ‫من رو یادتونه؟ 748 00:43:31.662 --> 00:43:34.912 ‫من ‫یه زمانی اهریمن رویاهای کریستن بودم. 749 00:43:34.912 --> 00:43:37.912 ‫حالا نظرتون چیه که مال شما باشم؟ 750 00:43:37.912 --> 00:43:41.912 ‫یه ضرب المثلی هست ‫که می گه ذره ای دانش، چیز خطرناکیه. 751 00:43:41.912 --> 00:43:46.495 ‫می خواین ‫بدونین این فصل توی سریال «شر» چه اتفاقاتی میفتن؟ 752 00:43:46.495 --> 00:43:49.704 ‫کاملا مطمئنین؟ 753 00:43:51.204 --> 00:43:53.204 ‫این هم کریستن. 754 00:43:53.204 --> 00:43:57.204 ‫اون همیشه ‫سعی کرده مادر خیلی خوبی باشه. 755 00:43:57.204 --> 00:43:58.454 ‫خیلی دوستتون دارم. خداحافظ. 756 00:43:58.454 --> 00:44:00.537 ‫کریستن، خوبی؟ 757 00:44:00.537 --> 00:44:02.037 ‫بله. 758 00:44:02.037 --> 00:44:05.037 ‫این هم رئیس کریستن، دیوید. 759 00:44:05.037 --> 00:44:08.329 ‫اون فاصله خیلی کمی با کشیش شدن داره. 760 00:44:08.329 --> 00:44:12.745 ‫ولی ‫امسال با اهریمن های زیادی روبرو می شه. 761 00:44:12.745 --> 00:44:14.954 ‫اهریمن های شخصی. 762 00:44:14.954 --> 00:44:18.162 ‫فکر می کردم ‫قراره در مورد محبت خداوند موعظه کنی. 763 00:44:18.745 --> 00:44:21.454 ‫همینطوره. ‫فقط دارم حرفام رو از موضع نژاد شروع می کنم. 764 00:44:21.454 --> 00:44:24.704 ‫اوه، دیوید. 765 00:44:25.412 --> 00:44:27.829 ‫و شریل، مادر کریستن. 766 00:44:28.537 --> 00:44:31.329 ‫راستش رو بخواین، ‫من همیشه یه جورایی از اون می ترسیده ام. 767 00:44:31.329 --> 00:44:32.745 ‫- چطور جرات... ‫- خفه شو. 768 00:44:33.162 --> 00:44:35.370 ‫دوستم، لیلند. 769 00:44:35.370 --> 00:44:37.662 ‫دارم ذوب می شم. 770 00:44:37.662 --> 00:44:40.454 ‫امسال اجازه می ده ‫جنگیریش کنن. 771 00:44:40.454 --> 00:44:44.245 ‫حسابی داره ‫با دم شیر بازی می کنه. 772 00:44:44.245 --> 00:44:47.287 ‫و همکار کریستن، بن. 773 00:44:47.287 --> 00:44:50.787 ‫اون همیشه ‫محکم پای باورهاش مبنی... 774 00:44:50.787 --> 00:44:52.287 ‫بر اعتقاد نداشتن، ایستاده. 775 00:44:52.287 --> 00:44:55.662 ‫حیف که ‫الان به نظر میاد خودش هدف قرار گرفته. 776 00:44:59.204 --> 00:45:02.579 ‫خیلی چیزهای دیگه ای هم هستن. 777 00:45:03.704 --> 00:45:05.870 ‫نیازی نیست بترسین. 778 00:45:05.912 --> 00:45:09.495 ‫این فصل ‫من دقیقا کنارتون خواهم بود... 779 00:45:09.495 --> 00:45:10.995 ‫کریستن. 780 00:45:10.995 --> 00:45:14.995 ‫...منظورم توی رویاهاتونه. قول می دم. 781 00:45:16.203 --> 00:45:18.287 ‫باز هم می بینمتون. به زودی.