1 00:00:00.625 --> 00:00:02.293 ‫الان دیگه تقریباً به نظرم واضحه... 2 00:00:02.335 --> 00:00:04.129 ‫که صلاح شهر توی اشتغال زاییِ مورگان ادج ـه. 3 00:00:04.170 --> 00:00:06.005 ‫می گن ادج داشته روی کارمندهاش... 4 00:00:06.047 --> 00:00:07.799 ‫آزمایش انجام می داده. 5 00:00:07.799 --> 00:00:09.676 ‫فقط دنبال اطلاعات بودی. 6 00:00:09.718 --> 00:00:11.469 ‫خب، همزمان داریم با هم می گردیم. 7 00:00:11.511 --> 00:00:12.846 ‫فکر کنم تا خونه پیاده برم. 8 00:00:12.887 --> 00:00:14.347 ‫منم مثل شماها خبر نداشتم... 9 00:00:14.389 --> 00:00:15.473 ‫که ادج داره چیکار می کنه. 10 00:00:15.473 --> 00:00:16.808 ‫- باشه حتماً! ‫- آهای! 11 00:00:16.808 --> 00:00:18.852 ‫مردم عصبانی ان. دارن خودشون رو خالی می کنن. 12 00:00:18.893 --> 00:00:20.729 ‫می تونیم هم بریم توی مناطق حومه زندگی کنیم. 13 00:00:20.770 --> 00:00:22.439 ‫این قضیه بالاخره تموم می شه. 14 00:00:22.480 --> 00:00:23.857 ‫وزارت دفاع یه کم بیشتر از... 15 00:00:23.898 --> 00:00:25.108 ‫برنامه ـشون، توی شهر می مونه. 16 00:00:25.108 --> 00:00:26.526 ‫باید همۀ ایکس-کریپتونایت ها رو در بیارن، 17 00:00:26.568 --> 00:00:27.610 ‫تا کس دیگه ای آسیب نبینه. 18 00:00:27.652 --> 00:00:28.987 ‫تا کس دیگه ای قدرت پیدا نکنه! 19 00:00:28.987 --> 00:00:31.156 ‫لوئیس لین داره لاپوشونیِ کارهای ‫وزارت دفاع رو می کنه. 20 00:00:31.197 --> 00:00:32.991 ‫تو مثلاً باید طرفِ مردم باشی. 21 00:00:33.116 --> 00:00:34.325 ‫نمی تونم این خبر رو بنویسم. 22 00:00:34.367 --> 00:00:36.327 ‫اونقدر بهش نزدیکم که نمی شه بی طرف باقی بمونم، 23 00:00:36.327 --> 00:00:38.121 ‫ولی تو می تونی. 24 00:00:40.457 --> 00:00:41.958 ‫دستگاه «نابودگر» چی شد؟ 25 00:00:42.000 --> 00:00:43.877 ‫دقیقاً قبل از انفجار دستت بود. 26 00:00:43.918 --> 00:00:45.462 ‫باهاش چیکار کردی؟ 27 00:00:51.009 --> 00:00:52.760 ‫کدوم گوری رفت؟ 28 00:00:52.802 --> 00:00:55.472 ‫حالا برو و کاری که ‫براش به اینجا فرستاده شدی رو کامل کن. 29 00:00:55.513 --> 00:00:57.015 ‫- نابودگر بشو. ‫- نابودگر بشو. 30 00:00:57.056 --> 00:01:00.727 ‫- نابودگر بشو. ‫- نابودگر بشو. 31 00:01:02.854 --> 00:01:06.274 ‫تو نابودگر هستی! 32 00:01:06.441 --> 00:01:08.234 ‫نابودگر بشو. 33 00:01:08.276 --> 00:01:10.695 ‫- خونه ـمون نابود شد. ‫- زیتا-رو یه قولی داده بود. 34 00:01:10.737 --> 00:01:13.364 ‫که پسر خودش به نابودگر تبدیل بشه. 35 00:01:13.364 --> 00:01:14.782 ‫نمی تونم این کار رو بکنم. 36 00:01:14.824 --> 00:01:16.743 ‫انقدر نِق نزن، پسر. 37 00:01:16.784 --> 00:01:19.162 ‫دلیل آموزش هام همین بود. 38 00:01:19.204 --> 00:01:21.748 ‫- خواهش می کنم، پدر! ‫- یه راه دیگه پیدا می کنم. 39 00:01:21.789 --> 00:01:23.666 ‫راه من تنها راهه. 40 00:01:23.708 --> 00:01:25.668 ‫جون سالم به در نمی برم. 41 00:01:25.710 --> 00:01:28.755 ‫ولی یه چیزِ خیلی عالی تر می شی. 42 00:01:28.796 --> 00:01:29.923 ‫نابودگر می شی. 43 00:01:29.964 --> 00:01:32.133 ‫صرفاً با لمس دستانِ تو، 44 00:01:32.175 --> 00:01:35.386 ‫مردممون احیا می شن. 45 00:01:37.972 --> 00:01:43.978 ‫«فیلم با زیرنویس در سایت هکس دانلود» ‫مترجم: «TheFlashPoint» 46 00:01:44.270 --> 00:01:46.356 ‫آخه چون ادج هنوز آزاده، برات خطرناکه. 47 00:01:46.397 --> 00:01:47.982 ‫من و جان هنوز می ریم مدرسه. 48 00:01:48.024 --> 00:01:50.360 ‫چطوریه که خونۀ سارا اینا خطرناک تره؟ 49 00:01:50.526 --> 00:01:53.321 ‫پدر و مادرش هم خونه می مونن؟ 50 00:01:53.571 --> 00:01:55.114 ‫فکر کنم. 51 00:01:55.156 --> 00:01:56.366 ‫فکر می کنی یا مطمئنی؟ 52 00:01:56.407 --> 00:01:57.784 ‫دوباره خونه ـشون رو برای فروش گذاشتن. 53 00:01:57.825 --> 00:01:59.244 ‫مطمئنم بالاخره یه بزرگتری پیدا می شه. 54 00:01:59.285 --> 00:02:00.370 ‫دوباره به فروش گذاشتن؟ چی؟ 55 00:02:00.370 --> 00:02:01.788 ‫برای این می پرسم که تو و سارا... 56 00:02:01.829 --> 00:02:03.539 ‫جدیداً خیلی با هم صمیمی شدین. 57 00:02:03.581 --> 00:02:05.208 ‫مامان، لطفاً بس کن! 58 00:02:05.250 --> 00:02:07.085 ‫لازم نیست برای بار هزارم حرفش رو بزنیم. 59 00:02:07.126 --> 00:02:08.127 ‫فقط می خوایم خیالمون راحت باشه... 60 00:02:08.169 --> 00:02:09.754 ‫که تصمیم های مسئولیت پذیرانه ای می گیری. 61 00:02:09.796 --> 00:02:10.797 ‫به خاطر همین... 62 00:02:10.838 --> 00:02:12.632 ‫- به نظرم باید برادرت رو با خودت ببری. ‫- نه، نه، نه. 63 00:02:12.674 --> 00:02:15.051 ‫قبول نمی کنم که ملازم باشم. 64 00:02:15.051 --> 00:02:16.719 ‫در ضمن باید... 65 00:02:16.719 --> 00:02:18.429 ‫با جان هنری روی چکش کار کنم. 66 00:02:18.513 --> 00:02:20.723 ‫جدیداً خیلی با جان هنری می گردی. 67 00:02:20.765 --> 00:02:22.725 ‫خب، آره، اون عملاً نابغه ایه که... 68 00:02:22.767 --> 00:02:24.894 ‫دو بار جون بابا رو نجات داده. 69 00:02:24.936 --> 00:02:27.563 ‫پس فکر می کنم بتونم خیلی چیزا ازش یاد بگیرم. 70 00:02:27.772 --> 00:02:28.898 ‫اونقدرا خیالمون راحت نیست... 71 00:02:28.940 --> 00:02:30.483 ‫که از اونجور اسلحه ها بسازی. 72 00:02:30.483 --> 00:02:32.735 ‫خب، آخه نمی شه که جفتش با هم باشه. 73 00:02:32.777 --> 00:02:34.737 ‫یا ادج خطرناکه یا نیست. 74 00:02:35.071 --> 00:02:38.116 ‫فقط می خوام برای وقتی که ‫دوباره سر و کله ـش پیدا می شه آماده باشم. 75 00:02:38.282 --> 00:02:39.742 ‫باشه، خیلی منطقی داری حرف می زنی. 76 00:02:39.784 --> 00:02:42.245 ‫زود باشید. یالا! ‫می تونید برید. 77 00:02:47.750 --> 00:02:49.752 ‫لانا خونه ـش رو برای فروش گذاشته؟ ‫کِی گذاشته بود؟ 78 00:02:49.794 --> 00:02:51.421 ‫نمی دونم. ‫می خوای برو از خودش بپرس. 79 00:02:51.462 --> 00:02:52.672 ‫می شه از ابزار فروشی... 80 00:02:52.714 --> 00:02:55.049 ‫- لامپ هم بگیری؟ ‫- نمی شه! 81 00:02:55.091 --> 00:02:57.093 ‫ابزار فروشی خانوادۀ تیگ، کارشون رو تعطیل کردن. 82 00:02:57.343 --> 00:02:58.428 ‫چی؟ 83 00:02:58.428 --> 00:03:00.805 ‫توی ماه اخیر، این چهارمین کسب و کار محلی ـه. 84 00:03:00.805 --> 00:03:02.432 ‫آره می دونم. اسمالویل خیلی وضعش خرابه. 85 00:03:02.473 --> 00:03:04.851 ‫انگار ادج اینجا رو بدتر از قبل کرده. 86 00:03:04.892 --> 00:03:07.645 ‫آره، اینکه وزارت دفاع هم هنوز اینجاست، ‫کار رو بدتر کرده. 87 00:03:09.522 --> 00:03:11.190 ‫حالا که حرفش شد، صدای بابات رو می شنوم. 88 00:03:11.232 --> 00:03:12.650 ‫ادج رو پیدا کرده؟ 89 00:03:12.692 --> 00:03:16.195 ‫نه، انگار ناراحته. 90 00:03:16.237 --> 00:03:18.406 ‫اون همیشه ناراحته. 91 00:03:18.448 --> 00:03:21.325 ‫«وزارت دفاع، اسمالویل رو گروگان گرفته»؟ 92 00:03:21.367 --> 00:03:22.660 ‫چیزی از این موضوع می دونی؟ 93 00:03:22.702 --> 00:03:24.245 ‫کریسی دیشب برام توضیح داد. 94 00:03:24.328 --> 00:03:25.663 ‫پس چرا جلوی انتشارش رو نگرفتی؟ 95 00:03:25.705 --> 00:03:27.707 ‫چون کلی سؤال خوب مطرح کرده. 96 00:03:27.707 --> 00:03:29.041 ‫داره کارش رو می کنه دیگه. 97 00:03:29.083 --> 00:03:30.793 ‫با انتقاد از مردها و زنانی که... 98 00:03:30.835 --> 00:03:32.712 ‫دارن سعی می کنن از این شهر محافظت کنن؟ 99 00:03:32.754 --> 00:03:35.173 ‫ما رو «نیروی اِشغال گر» خطاب کرده. 100 00:03:35.214 --> 00:03:37.675 ‫آره، این یکی شاید یه کم اغراق آمیز باشه. 101 00:03:39.218 --> 00:03:41.304 ‫وزارت دفاع یک ماهه که اینجاست. 102 00:03:41.345 --> 00:03:42.930 ‫ملت می خوان بدونن کِی می رید. 103 00:03:42.972 --> 00:03:44.932 ‫وقتی به نظرم اینجا امن بیاد. 104 00:03:44.974 --> 00:03:47.518 ‫ولی نمی تونم اینو بگم، چون اگه مردم بفهمن... 105 00:03:47.560 --> 00:03:50.062 ‫که مورگان ادج هنوز آزاده، ‫ترس میفته به جونشون. 106 00:03:50.104 --> 00:03:52.607 ‫قبول کردم که امروز توی سالن شهرداری صحبت کنم، 107 00:03:52.648 --> 00:03:54.650 ‫تا بلکه خیال مردم رو راحت کنم. 108 00:03:54.692 --> 00:03:56.903 ‫الان دیگه تقریباً غیرممکن شد. 109 00:03:56.944 --> 00:03:59.489 ‫پس یه بار هم که شده روراست باش. 110 00:03:59.530 --> 00:04:01.908 ‫کلی از اون سؤال ها ‫به خانواده ـمون و و رازهایی که... 111 00:04:01.949 --> 00:04:03.993 ‫شماها رو در امان نگه می داره برمی گردن. 112 00:04:04.035 --> 00:04:05.745 ‫الان واقعاً مشکل همینه؟ 113 00:04:05.787 --> 00:04:07.997 ‫داری انگیزه ام رو زیر سؤال می بری؟ 114 00:04:08.706 --> 00:04:09.957 ‫چیکار کنم، لوئیس؟ 115 00:04:09.957 --> 00:04:12.919 ‫از دنیا محافظت کنم یا از خانواده ـمون؟ 116 00:04:13.169 --> 00:04:16.547 ‫آخه ظاهراً هر کاری بکنم ‫از نظر تو اشکال داره. 117 00:04:16.589 --> 00:04:17.673 ‫بابا، شرمنده. 118 00:04:17.673 --> 00:04:19.467 ‫دیگه صحبتی ندارم. 119 00:04:26.599 --> 00:04:30.144 ‫[بازدید برای عموم آزاد] ‫[خانه ای زیبا برای فروش] 120 00:04:33.231 --> 00:04:35.441 ‫عه، سلام کلارک. ‫جوردن اون پشت پیش ساراست. 121 00:04:35.483 --> 00:04:38.027 ‫نه، راستش برای بازدید از خونه اومدم. 122 00:04:38.069 --> 00:04:39.320 ‫خیلی که دیر نیومدم؟ 123 00:04:39.320 --> 00:04:41.489 ‫نه، به هیچ وجه. 124 00:04:41.531 --> 00:04:42.281 ‫بفرما تو. 125 00:04:42.365 --> 00:04:44.951 ‫ممنونم. ممنونم. 126 00:04:44.992 --> 00:04:48.371 ‫خب، چی شده که اسمالویل رو انتخاب کردین؟ 127 00:04:48.412 --> 00:04:50.456 ‫- می دونی، بزرگ شدۀ اینجا هستم. ‫- عه، جدی؟ 128 00:04:50.498 --> 00:04:52.750 ‫آره. آره. واقعاً عاشقش بودم. 129 00:04:52.792 --> 00:04:56.003 ‫می دونی، شهر عالی ای بود. آدمای خوبی داشت. 130 00:04:56.045 --> 00:04:58.965 ‫- اینجا با دوست صمیمیم آشنا شدم. ‫- مرد خوش شانسی بوده که با تو رفیق شده. 131 00:04:59.006 --> 00:05:00.591 ‫زنه! زنه! 132 00:05:00.591 --> 00:05:03.302 ‫و باور کن اونی که شانس آورده منم. 133 00:05:03.553 --> 00:05:08.683 ‫ولی یه جورایی به نظر میاد که ‫اخیراً داره ازم دوری می کنه. 134 00:05:09.809 --> 00:05:13.062 ‫خودم می دونم. شرمنده، کلارک. 135 00:05:13.813 --> 00:05:15.815 ‫فقط اینکه هر بار می بینمت... 136 00:05:15.856 --> 00:05:18.693 ‫یاد همۀ چیزهایی میفتم که دارم از دستشون می دم. 137 00:05:18.734 --> 00:05:21.153 ‫شاید این نشونه ای برای این باشه که باید بمونی. 138 00:05:23.781 --> 00:05:25.825 ‫گوش کن. 139 00:05:26.158 --> 00:05:27.910 ‫وقتی تو رفتی... 140 00:05:27.952 --> 00:05:29.829 ‫حاضر بودم هر کاری بکنم... 141 00:05:29.870 --> 00:05:31.163 ‫تا اینجا نگهت دارم. 142 00:05:31.205 --> 00:05:32.707 ‫ولی به یه شروع نو نیاز داشتی... 143 00:05:32.748 --> 00:05:34.917 ‫و ما هم الان همچین چیزی لازم داریم. 144 00:05:34.959 --> 00:05:36.502 ‫آره... 145 00:05:36.544 --> 00:05:38.337 ‫ولی من اونموقع بچه بودم، 146 00:05:38.421 --> 00:05:40.256 ‫تو هم کل زندگیت اینجا بودی. 147 00:05:40.298 --> 00:05:43.134 ‫در ضمن الان که مامانم مُرده، ‫تو قلب اسمالویلی. 148 00:05:43.175 --> 00:05:45.136 ‫هستی دیگه. 149 00:05:45.886 --> 00:05:48.180 ‫ولی اسمالویل از دست رفته. 150 00:05:48.222 --> 00:05:51.225 ‫آدمای اینجا قدیما هوای همدیگه رو داشتن. 151 00:05:51.267 --> 00:05:55.187 ‫بعد از کاری که ادج کرد، ‫اون اعتماد از بین رفت. 152 00:05:55.229 --> 00:05:59.317 ‫پس بمون و کمک کن از نو بسازیمش. 153 00:05:59.775 --> 00:06:01.610 ‫شرمنده، کلارک. 154 00:06:01.652 --> 00:06:03.529 ‫واقعاً شرمنده ام. 155 00:06:04.071 --> 00:06:05.781 ‫ولی ما تصمیممون رو گرفتیم. 156 00:06:12.079 --> 00:06:14.123 ‫فکر کنم بابات کاملاً شکست خورد. 157 00:06:17.835 --> 00:06:19.837 ‫پس به گمونم هیچ جوره اینجا نمی مونید، درسته؟ 158 00:06:19.879 --> 00:06:22.048 ‫نه، عمراً اگه جایی بریم. 159 00:06:23.007 --> 00:06:25.468 ‫ولی پدر و مادرت دارن خونه رو می فروشن. 160 00:06:25.718 --> 00:06:26.969 ‫به کی؟ 161 00:06:26.969 --> 00:06:28.721 ‫کسی نمی تونه سریع از این شهر بره. 162 00:06:28.721 --> 00:06:31.515 ‫هیچ آدم عاقلی الان به اسمالویل نقل مکان نمی کنه. 163 00:06:31.682 --> 00:06:33.309 ‫فکر نمی کنم مامانت باهات هم عقیده باشه. 164 00:06:33.350 --> 00:06:35.436 ‫ظاهراً کمر به رفتن بسته. 165 00:06:35.895 --> 00:06:38.189 ‫چه جوری حرفاش رو شنیدی؟ 166 00:06:39.565 --> 00:06:40.816 ‫خب، مهم نیست. 167 00:06:40.858 --> 00:06:42.318 ‫تفکرشون خیلی مسخره ـست. 168 00:06:42.359 --> 00:06:44.695 ‫فکر می کنن اگه بریم یه جای دیگه... 169 00:06:44.737 --> 00:06:46.781 ‫می تونیم از نو شروع کنیم. 170 00:06:46.822 --> 00:06:50.701 ‫گرچه فقط یه پیشنهادِ مزخرف ‫ برای خرید اینجا بهشون دادن. 171 00:06:51.660 --> 00:06:52.620 ‫عالیه. 172 00:06:52.661 --> 00:06:54.413 ‫یه موقع جلوی بابام این حرف رو نزنی! 173 00:06:54.455 --> 00:06:56.582 ‫نه، نه، نه، نه، منظورم اینه که... 174 00:06:56.624 --> 00:06:59.293 ‫عالیه که اینجا می مونید. همین! 175 00:06:59.335 --> 00:07:01.128 ‫می دونم منظورت چی بود. 176 00:07:02.797 --> 00:07:04.590 ‫خب، اون چند ولت ـه؟ 177 00:07:07.927 --> 00:07:10.095 ‫- بیشتر از اونی که بتونی از پسش بر بیای. ‫- چی بگم. 178 00:07:10.179 --> 00:07:11.722 ‫قبلاً بدون هیچ مشکلی ازش استفاده کردم. 179 00:07:11.722 --> 00:07:14.308 ‫خب، الان مشکل ساز می شه. 180 00:07:17.645 --> 00:07:19.980 ‫چه اصلاحات دیگه ای داری انجام می دی؟ 181 00:07:22.900 --> 00:07:25.361 ‫در مورد سؤال پرسیدن چی گفته بودم؟ 182 00:07:25.402 --> 00:07:26.695 ‫که نپرسم. 183 00:07:33.452 --> 00:07:35.538 ‫قضیۀ این چیه؟ 184 00:07:36.664 --> 00:07:39.208 ‫اون... 185 00:07:39.250 --> 00:07:40.417 ‫اون ایدۀ نات بود. ‫(ناتاشا) 186 00:07:40.459 --> 00:07:42.294 ‫دقیقاً بعد از اینکه ‫کار لباس قدیمی رو تموم کردیم گفتش. 187 00:07:42.336 --> 00:07:43.921 ‫بهت کمک کرده لباس جنگیت رو بسازی؟ 188 00:07:43.963 --> 00:07:45.381 ‫معرکه ـست! 189 00:07:47.424 --> 00:07:50.511 ‫معرکه نیست. 190 00:07:50.553 --> 00:07:53.722 ‫چهارده سالِش بود و ‫مامانش توی پخش زندۀ تلویزیون کُشته شد. 191 00:07:53.889 --> 00:07:55.140 ‫شرمنده... حرفم احمقانه بود. 192 00:07:55.140 --> 00:07:58.185 ‫در یک لحظه، کل کودکیش ازش دزدیده شد. 193 00:07:58.227 --> 00:08:00.896 ‫آخرین ماه های زندگیش رو توی یه پناهگاه زیرزمینی ‫قایم شده بود. 194 00:08:01.981 --> 00:08:04.692 ‫- می دونم. ‫- پس انقدر وقت منو تلف نکن. 195 00:08:07.611 --> 00:08:11.031 ‫تو باید... باید بری بیرون پیش دوستات باشی... 196 00:08:11.073 --> 00:08:13.534 ‫و مثل بچه های عادی باشی، ‫نه اینکه اینجا بازی های جنگی بکنی. 197 00:08:13.576 --> 00:08:15.703 ‫فقط می خواستم ازت یاد بگیرم. 198 00:08:15.744 --> 00:08:17.788 ‫خب، دیگه چیزی ندارم بهت آموزش بدم. 199 00:08:19.790 --> 00:08:21.333 ‫برو مزاحم یکی دیگه بشو. 200 00:08:36.599 --> 00:08:39.101 ‫الان بابام کلی تیکه بارم کرد. 201 00:08:39.143 --> 00:08:40.728 ‫- آخ لوئیس... ‫- عیبی نداره. 202 00:08:40.769 --> 00:08:42.479 ‫حق داشتی اون مقاله رو چاپ کنی. 203 00:08:42.521 --> 00:08:45.065 ‫حق مردمه که بدونن چرا وزارت دفاع هنوز اینجاست. 204 00:08:45.107 --> 00:08:47.192 ‫به نظرت توی سالن شهرداری ‫جواب سؤال هامون رو می گیریم؟ 205 00:08:47.234 --> 00:08:49.570 ‫شاید بگیریم، شایدم نگیریم. ‫ولی به هیچکس بیشتر از تو... 206 00:08:49.611 --> 00:08:51.739 ‫برای پرسیدنِ سؤالات سخت، اعتماد ندارم. 207 00:08:53.115 --> 00:08:55.075 ‫خب، خیلی لطف داری... 208 00:08:55.117 --> 00:08:57.703 ‫و به خاطر همین حرفت، ‫چیزی که باید بهت بگم رو خیلی سخت تر کردی. 209 00:09:01.790 --> 00:09:03.792 ‫بهم پیشنهاد خریدِ روزنامۀ «گزت» رو دادن. 210 00:09:05.836 --> 00:09:07.838 ‫کی داده؟ یه آدم میلیاردر؟ 211 00:09:07.880 --> 00:09:09.923 ‫بیشتر به شرکت های اختلاطی چند ملیتی می خوره. 212 00:09:10.007 --> 00:09:12.343 ‫چه بدتر! اخبار برای اونا مهم نیست. 213 00:09:12.384 --> 00:09:14.178 ‫تنها چیزی که براشون مهمه، سود و زیانه. 214 00:09:14.219 --> 00:09:17.348 ‫کریسی، اونا همۀ دستاوردهامون رو نابود می کنن. 215 00:09:17.389 --> 00:09:20.142 ‫می دونم، ولی مگه چارۀ دیگه ای هم دارم؟ 216 00:09:20.184 --> 00:09:21.727 ‫داریم ورشکسته می شیم. 217 00:09:21.769 --> 00:09:24.355 ‫بعد از قضیۀ ادج، مشترکینِ کممون، کم تر هم شدن. 218 00:09:24.355 --> 00:09:27.149 ‫- مشترکین جدید پیدا می کنیم. ‫- چطور؟ 219 00:09:27.191 --> 00:09:28.359 ‫ما یه روزنامۀ شهرستانی... 220 00:09:28.400 --> 00:09:30.486 ‫توی شهری هستیم که دیگه داره از بین می ره. 221 00:09:30.819 --> 00:09:32.946 ‫حتی داشتنِ مشهورترین خبرنگارِ دنیا... 222 00:09:33.030 --> 00:09:34.782 ‫نمی تونه جلوی بسته شدنِ اینجا رو بگیره. 223 00:09:35.949 --> 00:09:38.786 ‫اگه روزنامۀ گزت ادغام بشه... 224 00:09:38.827 --> 00:09:40.037 ‫ادج برنده می شه. 225 00:09:40.913 --> 00:09:42.498 ‫بعضی وقتا برنده ای وجود نداره. 226 00:09:42.539 --> 00:09:44.500 ‫فقط بازنده هست. 227 00:09:44.500 --> 00:09:46.043 ‫لوئیس، اگه این پیشنهاد رو قبول نکنم، 228 00:09:46.085 --> 00:09:48.879 ‫در عرض یه ماه ورشکسته می شم. 229 00:09:49.046 --> 00:09:50.464 ‫چاره ای ندارم. 230 00:10:04.645 --> 00:10:07.231 ‫تموم شد. 231 00:10:07.272 --> 00:10:10.275 ‫یک فداکاریِ باارزش. 232 00:10:10.359 --> 00:10:12.069 ‫شروع می کنیم. 233 00:10:12.111 --> 00:10:14.238 ‫وقتش رسیده. 234 00:10:14.279 --> 00:10:15.948 ‫کریپتون احیا می شه. 235 00:10:19.284 --> 00:10:20.994 ‫شاید اون اسمالویل از بین رفته. 236 00:10:20.994 --> 00:10:23.372 ‫آخه کریسی کل زندگیش توی «گزت» کار کرده... 237 00:10:23.413 --> 00:10:24.915 ‫تا آخرش دودستی بده بره. 238 00:10:24.957 --> 00:10:26.917 ‫کاری از دست تو برنمیاد؟ 239 00:10:26.959 --> 00:10:29.378 ‫اگه سوپرمن شروع به بانک زدن نکنه، نه! 240 00:10:29.419 --> 00:10:30.504 ‫یه معجزه لازم داره. 241 00:10:30.546 --> 00:10:32.339 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 242 00:10:32.339 --> 00:10:33.799 ‫فقط اون نیست که معجزه لازم داره. 243 00:10:33.841 --> 00:10:36.844 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! ‫(دبیرستان اسمالویل؛ ورودی بلوک c) 244 00:10:36.885 --> 00:10:37.928 ‫انگار وضع خوب نیست. 245 00:10:37.970 --> 00:10:41.014 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 246 00:10:41.056 --> 00:10:44.560 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 247 00:10:44.601 --> 00:10:45.936 ‫خیلی بَده. 248 00:10:46.228 --> 00:10:49.022 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 249 00:10:50.274 --> 00:10:52.401 ‫همگی توجه کنید. 250 00:10:52.442 --> 00:10:53.777 ‫- باید یه کاری بکنیم. ‫- لطفاً... 251 00:10:53.861 --> 00:10:55.404 ‫آروم باشید و روی صندلی هاتون بشینید، 252 00:10:55.445 --> 00:10:57.114 ‫تا بتونیم شروع کنیم. 253 00:10:59.366 --> 00:11:01.702 ‫فقط... نمی خوام با عجله تصمیمی بگیریم... 254 00:11:01.743 --> 00:11:04.371 ‫که بعداً ازش پشیمون می شیم. 255 00:11:05.664 --> 00:11:07.916 ‫فکر نمی کنم خیلی چاره ای داشته باشیم. 256 00:11:07.958 --> 00:11:11.253 ‫مردم اینجا یه جورایی مجبورمون کردن. 257 00:11:11.336 --> 00:11:14.006 ‫همه که باهامون مشکل ندارن، کایل. 258 00:11:14.047 --> 00:11:16.300 ‫خیلی خب، ببین. 259 00:11:16.341 --> 00:11:18.427 ‫من واقعاً قدردانِ... 260 00:11:18.468 --> 00:11:20.345 ‫همۀ کارهایی هستم که کنت ها برامون کردن. 261 00:11:20.387 --> 00:11:23.056 ‫خیلی هوامون رو داشتن، ولی... 262 00:11:23.056 --> 00:11:25.934 ‫لانا، دوستی با اونا غذا سر سفره ـمون نمیاره. 263 00:11:27.477 --> 00:11:29.813 ‫می دونم. 264 00:11:29.855 --> 00:11:31.356 ‫فقط سخته. 265 00:11:34.109 --> 00:11:35.777 ‫سرحملۀ دوم، کجا قایم شده بودی؟ 266 00:11:35.819 --> 00:11:37.863 ‫عه! 267 00:11:37.904 --> 00:11:39.698 ‫سلام، می دونید که مدرسه چه جوریه دیگه. 268 00:11:39.740 --> 00:11:41.658 ‫داشتم کارهای عقب افتادۀ مدرسه رو می کردم. 269 00:11:41.700 --> 00:11:43.201 ‫ارتش شهرمون رو محاصره کرده، 270 00:11:43.243 --> 00:11:45.621 ‫اونوقت تو توی خونه قایم شده بودی تا درس بخونی؟ 271 00:11:45.621 --> 00:11:47.497 ‫رفیق، جواب چرتی دادی! 272 00:11:47.539 --> 00:11:49.166 ‫دیگه وقتشه از جات بلند شی، داداش. 273 00:11:49.166 --> 00:11:50.459 ‫پدر و مادر جیمی خارج از شهرن. 274 00:11:50.500 --> 00:11:51.918 ‫کل خونه ـشون در اختیار خودشه. 275 00:11:52.002 --> 00:11:54.546 ‫همین الان «ولنیتز» داره یه بشکۀ نوشیدنی می گیره. 276 00:11:54.588 --> 00:11:56.048 ‫یه چیز به درد بخور. 277 00:11:56.089 --> 00:11:58.550 ‫درصد شکرش خیلی بالاست. 278 00:11:58.592 --> 00:11:59.801 ‫خیلی خب، پایه ام. 279 00:11:59.968 --> 00:12:01.637 ‫تو هم بیا، قدکوتوله. 280 00:12:02.012 --> 00:12:04.473 ‫خیلی خب، ما می ریم دنیس و کیتلین رو برداریم. 281 00:12:04.514 --> 00:12:05.807 ‫شما پسرا رو اونجا می بینیم. خب؟ 282 00:12:05.849 --> 00:12:07.559 ‫- خداحافظ. ‫- فعلاً رفیق. 283 00:12:09.436 --> 00:12:11.104 ‫دیگه شان بیشتر از این نمی تونست... 284 00:12:11.146 --> 00:12:12.356 ‫خصومتش رو غیرمستقیم نشون بده. 285 00:12:12.397 --> 00:12:14.191 ‫چی بگم... شاید چون قبلاً قرار می ذاشتین، 286 00:12:14.232 --> 00:12:16.568 ‫صحنۀ عجیب غریبی شد. 287 00:12:16.610 --> 00:12:18.820 ‫قبلاً که این قضیه مشکل ساز نبود. 288 00:12:18.820 --> 00:12:20.530 ‫الان که آبرویی برای پدر و مادرم نمونده، 289 00:12:20.572 --> 00:12:22.115 ‫انگار من هم شریک جرمشون هستم. 290 00:12:22.366 --> 00:12:23.241 ‫می دونی... به خاطر اون قضیه. 291 00:12:23.283 --> 00:12:25.452 ‫- آره، آره، آره. فقط... ‫- خیلی خب. 292 00:12:25.786 --> 00:12:27.079 ‫وقتی رسیدی خونه بهم زنگ بزن. 293 00:12:27.120 --> 00:12:28.997 ‫- باشه. خیلی خب. ‫- فعلاً. 294 00:12:29.039 --> 00:12:31.249 ‫ولنیتز به نفعشه این دفعه پیراهنش رو در نیاره. 295 00:12:37.130 --> 00:12:38.632 ‫می بینی اون روزنامۀ مزخرفت... 296 00:12:38.632 --> 00:12:40.258 ‫چه آشوبی به پا کرده؟ 297 00:12:40.300 --> 00:12:42.260 ‫پس بذار کمک کنم. 298 00:12:42.302 --> 00:12:44.971 ‫امیدوار بودم همینو بگی. 299 00:12:48.266 --> 00:12:51.061 ‫خیلی خب دوستان. ‫جلسه رو شروع می کنیم. 300 00:12:51.103 --> 00:12:54.606 ‫ژنرال لین اومده اینجا تا به سؤالاتی که احتمالاً... 301 00:12:54.648 --> 00:12:57.943 ‫در مورد حضور پیوستۀ وزارت دفاع در اسمالویل دارید ‫جواب بده. 302 00:12:58.110 --> 00:13:00.362 ‫- ژنرال لین بفرمایید. ‫- ممنونم، شهردار «دین». 303 00:13:00.404 --> 00:13:02.781 ‫سربازهاتون کِی از شهر می رن بیرون؟ 304 00:13:02.823 --> 00:13:05.283 ‫آره! 305 00:13:07.160 --> 00:13:10.372 ‫بهتون قول می دم که وزارت دفاع ‫داره با سریعترین سرعت ممکن کارش رو انجام می ده. 306 00:13:10.413 --> 00:13:12.958 ‫به محض اینکه همۀ مواد خطرناک... 307 00:13:12.999 --> 00:13:14.709 ‫از معادن خارج بشن، 308 00:13:14.751 --> 00:13:16.962 ‫می تونید انتظارِ کاهش چشمگیری ‫در نیروها داشته باشید. 309 00:13:17.003 --> 00:13:18.296 ‫اون نیروها دارن مشاغلی که... 310 00:13:18.338 --> 00:13:20.090 ‫در حاشیۀ خیابون اصلی اینجاست رو فراری می دن. 311 00:13:20.132 --> 00:13:22.634 ‫آخه چرا نمی شه همه ـشون رو ‫کنار معادن مستقر کنید؟ 312 00:13:22.676 --> 00:13:24.553 ‫آره، تازه مگه چی توی اون معادن هست... 313 00:13:24.594 --> 00:13:26.847 ‫که انقدر خطرناکه؟ 314 00:13:26.847 --> 00:13:28.431 ‫اجازه ندارم که در موردِ... 315 00:13:28.473 --> 00:13:30.350 ‫ماهیت اصلیِ اون ماده صحبت کنم، ولی... 316 00:13:30.392 --> 00:13:32.811 ‫اینکه جلوی چشمامون دارید این کارها رو می کنید ‫اشکالی نداره؟! 317 00:13:32.853 --> 00:13:34.229 ‫ببینید دوستان، مطمئنم که... 318 00:13:34.271 --> 00:13:35.939 ‫دلیل خوبی برای استخراج اون ماده دارن. 319 00:13:35.981 --> 00:13:38.191 ‫آره، احتمالاً کلی ارزش مالی داشته باشن. 320 00:13:38.233 --> 00:13:41.444 ‫بهتون اطمینان می دم که هیچکس از این قضیه ‫سودی به جیب نمی زنه. 321 00:13:41.486 --> 00:13:44.281 ‫ما صرفاً برای صلاح عموم داریم عمل می کنیم. 322 00:13:44.322 --> 00:13:47.659 ‫ژنرال لین، می تونید بگید مورگان ادج الان کجاست؟ 323 00:13:47.701 --> 00:13:51.121 ‫در حال حاضر نمی تونم علناً در این باره صحبتی کنم. 324 00:13:51.163 --> 00:13:53.290 ‫چرا نمی تونید؟ مردم ترسیدن... 325 00:13:53.331 --> 00:13:54.875 ‫و می خوان بدونن در امانن یا نه. 326 00:13:54.916 --> 00:13:56.209 ‫- آره. ‫- آره! 327 00:13:56.293 --> 00:13:57.836 ‫خانم «بپو»، به نظرم برای امروز... 328 00:13:57.878 --> 00:13:59.379 ‫به اندازۀ کافی مردم رو ترسونده باشین. 329 00:13:59.421 --> 00:14:01.423 ‫- بابا! ‫- می شه حداقل بگید ادج توی بازداشتگاهه یا نه؟ 330 00:14:01.464 --> 00:14:04.092 ‫- خانم بپو! ‫- نه، نیست. 331 00:14:04.134 --> 00:14:06.344 ‫- لوئیس! ‫- حق دارن بدونن. 332 00:14:06.386 --> 00:14:08.263 ‫ادج چند هفته پیش... 333 00:14:08.305 --> 00:14:09.681 ‫تونست از یه بازداشتگاه فرار کنه. 334 00:14:09.723 --> 00:14:12.475 ‫حالا از اونموقع تا حالا، سوپرمن و وزارت دفاع... 335 00:14:12.517 --> 00:14:14.936 ‫تمام تلاششون رو داشتند می کردند ‫تا رد اون رو بزنن. 336 00:14:14.978 --> 00:14:16.354 ‫ولی تا به الان... 337 00:14:16.396 --> 00:14:18.690 ‫هنوز معلوم نیست کجاست. 338 00:14:18.732 --> 00:14:20.984 ‫باید نگران این باشیم که یه موقع برنگرده اینجا؟ 339 00:14:23.695 --> 00:14:25.989 ‫متأسفانه تا زمانیکه مورگان ادج دستگیر نشده... 340 00:14:26.031 --> 00:14:27.657 ‫دلیل برای نگرانی هست. 341 00:14:27.699 --> 00:14:30.827 ‫ولی مطمئن باشید که ‫وزارت دفاع داره تمام تلاشش رو می کنه... 342 00:14:30.869 --> 00:14:33.163 ‫تا مردم اسمالویل رو در امان نگه داره. 343 00:14:33.204 --> 00:14:35.749 ‫کسی به یه کلمه از حرفای اون مرد اعتماد نکنه. 344 00:14:37.542 --> 00:14:39.252 ‫اون مادر دِرِک پاول ـه؟ 345 00:14:39.419 --> 00:14:40.420 ‫آره. 346 00:14:40.462 --> 00:14:43.006 ‫وزارت دفاع ماه هاست که داره دروغ می گه. 347 00:14:44.466 --> 00:14:46.676 ‫از همون موقع که پسرم مُرد! 348 00:14:48.219 --> 00:14:50.430 ‫تازه من مدرک دارم. 349 00:14:53.058 --> 00:14:55.393 ‫[ادارۀ آتش نشانی اسمالویل] 350 00:15:01.566 --> 00:15:03.485 ‫فکرش رو می کردم تو باشی. 351 00:15:07.322 --> 00:15:10.158 ‫با خودم گفتم الان بهترین وقت ‫برای جمع کردنِ وسایلمه. 352 00:15:10.158 --> 00:15:11.576 ‫مخصوصاً الان که همۀ بچه ها... 353 00:15:11.618 --> 00:15:13.411 ‫توی سالن شهرداری هستند. 354 00:15:15.038 --> 00:15:18.500 ‫رئیسِ آتش نشانی «بریستول» زنگ زد و سراغت رو گرفت. ‫(شهرستانی در ماساچوست آمریکا) 355 00:15:18.541 --> 00:15:21.586 ‫فقط دارم نظر این و اون رو می پرسم. همین! 356 00:15:21.628 --> 00:15:23.505 ‫جدی؟ آخه تابلوی «برای فروش»... 357 00:15:23.546 --> 00:15:25.882 ‫که توی چمنِ جلوی خونه ـتونه، ‫چیز دیگه ای نشون می ده. 358 00:15:25.924 --> 00:15:27.759 ‫می خوای چیکار کنم، تامارا؟ 359 00:15:29.094 --> 00:15:31.012 ‫وقتی اینجا ثبت نام کردم، کار راحتی نبود، رئیس! 360 00:15:31.346 --> 00:15:33.264 ‫همۀ مردهای دیگه یه جوری بهم نگاه می کردن... 361 00:15:33.264 --> 00:15:36.142 ‫و فکر می کردن یه زن جایی توی ایستگاه نداره، ‫چه برسه سیاه پوست هم باشه! 362 00:15:36.184 --> 00:15:38.395 ‫ولی تو... تو همیشه هوام رو داشتی. 363 00:15:38.436 --> 00:15:40.271 ‫چون می دونستم در موردت اشتباه فکر می کنن. 364 00:15:40.313 --> 00:15:43.149 ‫امیدوار بودم دوباره هم بتونیم بهشون ثابت کنیم ‫که دارن اشتباه می کنن. 365 00:15:49.739 --> 00:15:51.616 ‫باید بدونی که به رئیس ایستگاه بریستول گفتم... 366 00:15:51.658 --> 00:15:53.868 ‫که اگه تو بری توی تیمش، خیلی خوش شانسه! 367 00:15:54.452 --> 00:15:56.329 ‫موفق باشی، رئیس. 368 00:15:56.329 --> 00:15:57.747 ‫من ازت حمایت می کنم. 369 00:16:10.927 --> 00:16:13.179 ‫این چه کوفتیه؟ 370 00:16:14.514 --> 00:16:16.808 ‫- وای خدا! ‫- شلیک! شلیک! 371 00:16:16.850 --> 00:16:18.101 ‫وای خدا! 372 00:16:30.864 --> 00:16:32.824 ‫این نامه ای از طرف وزارت دفاعه... 373 00:16:32.866 --> 00:16:35.160 ‫که اون مردی که اونجا وایستاده امضاش کرده. 374 00:16:35.201 --> 00:16:38.788 ‫توش نوشته که تحقیقات برای مرگ پسرم ‫در حال انجامه. 375 00:16:38.830 --> 00:16:41.833 ‫درسته، خانم پاول. ‫ما هنوز در مرحلۀ... 376 00:16:41.875 --> 00:16:43.960 ‫جمع آوری اطلاعات برای علت مرگ دِرِک هستیم. 377 00:16:44.002 --> 00:16:45.962 ‫اون به خاطر کاری که مورگان ادج کرد مُرد. 378 00:16:46.004 --> 00:16:47.881 ‫اینجوری بود که مُرد. ‫چندین ماهه اینو می دونستی... 379 00:16:47.922 --> 00:16:50.008 ‫ولی به خودت زحمت ندادی چیزی بهم بگی. 380 00:16:50.049 --> 00:16:52.844 ‫شارون، می دونم این شرایط چقدر برات سخت بوده. 381 00:16:52.969 --> 00:16:57.098 ‫واقعاً نمی دونی چه حسی داره که ‫آدم بچه ـش رو از دست بده. 382 00:16:58.808 --> 00:17:01.436 ‫مادر، عذاب وجدان پیدا می کنه... 383 00:17:01.477 --> 00:17:03.521 ‫و دائماً با خودش فکر می کنه که... 384 00:17:03.563 --> 00:17:05.356 ‫چه کاری رو می تونسته جور دیگه ای انجام بده. 385 00:17:06.900 --> 00:17:08.318 ‫واقعاً شرمنده ام. 386 00:17:08.359 --> 00:17:12.447 ‫لطفاً بهم بگید مورگان ادج با پسرم چیکار کرد. 387 00:17:12.488 --> 00:17:14.199 ‫باید حقیقت رو بدونم. 388 00:17:18.828 --> 00:17:20.788 ‫همین الان ادج به تیمم حمله کرد. 389 00:17:21.039 --> 00:17:21.873 ‫چی؟ 390 00:17:21.873 --> 00:17:24.083 ‫الان به مکانی که لار رو ‫توش نگه داشته بودیم حمله کرد. 391 00:17:24.125 --> 00:17:25.418 ‫باید بریم. 392 00:17:25.460 --> 00:17:27.337 ‫ببخشید دوستان ولی یه مشکلی پیش اومده... 393 00:17:27.378 --> 00:17:28.588 ‫که فوراً باید بهش رسیدگی کنیم. 394 00:17:28.630 --> 00:17:29.631 ‫نه، نه، نه! 395 00:17:29.672 --> 00:17:30.673 ‫کجا می ری؟ 396 00:17:30.673 --> 00:17:32.175 ‫حق این خانم نیست که بی جواب بذاریش. 397 00:17:32.216 --> 00:17:34.344 ‫- داری فرار می کنی؟ ‫- ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 398 00:17:34.385 --> 00:17:36.888 ‫حقیقت رو بهمون بگو! ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 399 00:17:36.930 --> 00:17:40.224 ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 400 00:17:40.266 --> 00:17:43.102 ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 401 00:17:47.732 --> 00:17:50.109 ‫- باید برگردیم اونجا. ‫- شدنی نیست. 402 00:17:50.151 --> 00:17:51.861 ‫اسمالویل داره خودش رو تیکه پاره می کنه. 403 00:17:51.861 --> 00:17:53.112 ‫اگه هیچ کاری نکنیم... 404 00:17:53.112 --> 00:17:54.197 ‫نشنیدی چی گفتم؟ 405 00:17:54.238 --> 00:17:56.115 ‫ادج آزاده و لار هم با خودش بُرده. 406 00:17:56.115 --> 00:17:58.743 ‫پس باید به شهر هشدار بدیم. 407 00:17:58.785 --> 00:18:00.495 ‫انگار هیچ جایی دور و بر اسمالویل نیست. 408 00:18:00.495 --> 00:18:02.121 ‫به خاطر اینه که یه هدف دیگه دارن. 409 00:18:02.163 --> 00:18:05.416 ‫ردیابم بعد از اینکه از وزارت دفاع رفتن ‫ردشون رو زده. 410 00:18:05.458 --> 00:18:06.542 ‫توی متروپلیسن. 411 00:18:06.584 --> 00:18:09.420 ‫- دقیقاً مثل زمینِ خودت. ‫- شما دوتا باید همین الان برید. 412 00:18:09.462 --> 00:18:12.799 ‫صبر کنید. ‫روی زمینِ تو، سوپرمن دست تنها نبود. 413 00:18:12.840 --> 00:18:14.050 ‫یه ارتش کامل داشت. 414 00:18:14.050 --> 00:18:15.093 ‫ادج واقعاً فکر می کنه که... 415 00:18:15.093 --> 00:18:17.053 ‫اون و لار می تونن یه شهر رو نابود کنن؟ 416 00:18:17.095 --> 00:18:18.346 ‫با وجود چیزی که موقع فرارش... 417 00:18:18.388 --> 00:18:20.556 ‫از وزارت دفاع دیدیم، شاید بتونه! 418 00:18:20.598 --> 00:18:22.266 ‫شایدم فقط می خواد منو اذیت کنه. 419 00:18:22.308 --> 00:18:23.309 ‫خاطراتم رو دیده. 420 00:18:23.351 --> 00:18:24.977 ‫می دونه چقدر خاطره توی متروپلیس داریم. 421 00:18:25.019 --> 00:18:26.813 ‫باشه، ولی اگه فقط می خواسته تو رو اذیت کنه... 422 00:18:26.854 --> 00:18:28.731 ‫چرا مستقیم نیومده اسمالویل؟ 423 00:18:28.731 --> 00:18:30.817 ‫یه قضیۀ بزرگتری در جریانه که ما متوجهش نیستیم. 424 00:18:30.858 --> 00:18:32.777 ‫منم باید باهاتون بیام. ‫می تونی مراقب پسرا باشی؟ 425 00:18:32.819 --> 00:18:34.821 ‫تماس می گیرم و ترتیب اینو می دم که ‫به مزرعه برگردن. 426 00:18:34.862 --> 00:18:36.948 ‫می دونی ادج دقیقاً کجاست؟ 427 00:18:38.908 --> 00:18:41.452 ‫ظاهراً هنوز توی «پارک سنتنیال» ـه. 428 00:18:44.539 --> 00:18:46.499 ‫لطفاً موانع رو جابجا نکنید. 429 00:18:46.541 --> 00:18:48.042 ‫[پلیس ضربتِ متروپلیس] 430 00:18:48.126 --> 00:18:50.837 ‫لطفاً همگی عقب بایستید. 431 00:18:54.382 --> 00:18:57.677 ‫خواهشاً بهم بگو که ‫اون مورگان ادج نیست که روی هوا شناوره. 432 00:18:59.762 --> 00:19:01.639 ‫- عه، اینجا رو! ‫- سوپرمنه! 433 00:19:01.681 --> 00:19:02.932 ‫باید همه رو ببرید عقب. 434 00:19:02.974 --> 00:19:03.891 ‫اینجا خطرناکه. 435 00:19:03.933 --> 00:19:06.227 ‫لوئیس، می دونی اینجا چه خبره؟ 436 00:19:06.310 --> 00:19:08.896 ‫فکر می کنیم مورگان ادج ‫در آستانۀ حمله به متروپلیس ـه. 437 00:19:09.021 --> 00:19:10.565 ‫فقط همون دوتا هستن؟ 438 00:19:10.606 --> 00:19:12.191 ‫تا جایی که معلومه، آره. 439 00:19:12.233 --> 00:19:14.068 ‫باید نگران تعداد بیشتری باشیم؟ 440 00:19:18.030 --> 00:19:19.824 ‫فکر نکنم اون دیگه مورگان ادج باشه. 441 00:19:19.991 --> 00:19:21.909 ‫پس کیه؟ 442 00:19:22.994 --> 00:19:25.079 میخوام ولنیتز رو توی لیوان برگردون شکست بدم 443 00:19:25.121 --> 00:19:27.123 ‫- بیا بریم. بیا بریم. ‫- اگه به خاطر ولنیتز باشه... 444 00:19:27.123 --> 00:19:28.458 ‫سلام، جان. 445 00:19:30.001 --> 00:19:31.377 ‫می شه صحبت کنیم؟ 446 00:19:36.799 --> 00:19:38.968 ‫- سلام، عزیزم. ‫- سلام. 447 00:19:39.010 --> 00:19:40.595 ‫کارِت توی ایستگاه چطور پیش رفت؟ 448 00:19:42.305 --> 00:19:44.557 ‫خب، داشتم... داشتم با تامارا صحبت می کردم... 449 00:19:44.599 --> 00:19:48.769 ‫و... این فکر رو توی سرم انداخت که... 450 00:19:49.103 --> 00:19:50.605 ‫نمی دونم والا... شاید حق با تو باشه. 451 00:19:51.731 --> 00:19:54.484 ‫شاید... شاید این تصمیم درستی نباشه. 452 00:19:55.568 --> 00:19:58.488 ‫اصلاً اینجا کلی دستاورد داریم. 453 00:19:59.530 --> 00:20:02.241 ‫فکر اینکه بخوایم همۀ اینا رو ‫پشت سر بذاریم، ترسناکه! 454 00:20:02.742 --> 00:20:03.951 ‫آره. 455 00:20:09.165 --> 00:20:10.917 ‫کایل هستم. 456 00:20:16.714 --> 00:20:18.716 ‫- سوفی، صاف وایستا. ‫- آخ! 457 00:20:18.799 --> 00:20:20.218 ‫سوفی! 458 00:20:20.968 --> 00:20:23.095 ‫بیا تو. 459 00:20:25.806 --> 00:20:29.310 ‫خب، دخترا، می خواستیم یه خبری بهتون بدیم. 460 00:20:29.852 --> 00:20:32.939 ‫همین الان به باباتون یه پیشنهاد کاری داده شد. 461 00:20:32.980 --> 00:20:34.065 ‫چه کاری؟ 462 00:20:34.106 --> 00:20:35.858 ‫هنوزم آتش نشانی، فقط... 463 00:20:37.235 --> 00:20:39.111 ‫فقط توی یه شهر دیگه. 464 00:20:39.195 --> 00:20:40.655 ‫کارش توی شهرستان بریستول ـه. 465 00:20:40.696 --> 00:20:43.074 ‫اونجا که دو ساعت تا اینجا فاصله ـشه. 466 00:20:43.115 --> 00:20:45.701 ‫به خاطر همین باید نقل مکان کنیم، ‫وگرنه این کار شدنی نیست. 467 00:20:45.743 --> 00:20:46.827 ‫ولی مگه نگفتید که... 468 00:20:46.827 --> 00:20:48.371 ‫پیشنهاد خرید خونه، خیلی کم بوده؟ 469 00:20:48.412 --> 00:20:50.915 ‫کم بود، ولی ببین، سارا... 470 00:20:50.915 --> 00:20:52.917 ‫این فرصت خیلی خوبیه. 471 00:20:52.959 --> 00:20:54.835 ‫رئیسشون داره برای بازنشستگی آماده می شه، 472 00:20:54.919 --> 00:20:57.129 ‫که یعنی می تونم پا پیش بذارم... 473 00:20:57.463 --> 00:20:58.881 ‫و جاش رو بگیرم. 474 00:20:58.923 --> 00:21:00.341 ‫اصلاً خودتون می فهمید چی می گید؟ 475 00:21:00.383 --> 00:21:02.843 ‫این همه به آدمایی که ‫اسمالویل رو ترک می کردن چیز می گفتید، 476 00:21:02.885 --> 00:21:05.471 ‫اونوقت به محض اینکه اوضاع سخت شد ‫می خواید از اینجا فرار کنید؟ 477 00:21:05.513 --> 00:21:07.139 ‫بیخیال، سارا. ‫بی انصافی نکن! 478 00:21:07.223 --> 00:21:09.308 ‫- خیلی آدمای دورویی هستید. ‫- عه! 479 00:21:09.350 --> 00:21:12.853 ‫- عزیزم، به خاطر جوردن ناراحتی؟ ‫- نه، نه. 480 00:21:12.895 --> 00:21:14.105 ‫به خاطر این ناراحتم که... 481 00:21:14.146 --> 00:21:15.648 ‫پدر و مادرم دروغگوهای دورویی هستن. 482 00:21:15.648 --> 00:21:17.900 ‫ببین، این قضیه برای همه سخته. 483 00:21:17.900 --> 00:21:20.111 ‫گوش کن، ما فقط می خوایم... 484 00:21:20.152 --> 00:21:21.821 ‫کاری که به نفع خانواده ـمونه رو بکنیم. 485 00:21:21.862 --> 00:21:23.906 ‫شاید صلاحیتِ گرفتنِ این تصمیم رو نداشته باشی! 486 00:21:23.948 --> 00:21:25.950 ‫آخه اولِ اولش خود تو بودی که پاچه خواریِ... 487 00:21:25.992 --> 00:21:27.410 ‫مورگان ادج رو کردی که بیاد اینجا. 488 00:21:27.451 --> 00:21:29.829 ‫پدرت رو به خاطر این قضایا مقصر ندون. 489 00:21:29.829 --> 00:21:31.706 ‫تو رو هم مقصر می دونم. 490 00:21:33.249 --> 00:21:34.959 ‫شماها خیلی احمقید! 491 00:21:35.001 --> 00:21:36.711 ‫سارا! سارا! 492 00:21:43.384 --> 00:21:45.177 ‫این قضیه ربطی به دوستت نداره، کال-ال. 493 00:21:45.553 --> 00:21:46.721 ‫چرا اومدین اینجا؟ 494 00:21:46.762 --> 00:21:49.181 ‫با خودمون گفتیم شاعرانه ـست که ‫شهری که ازش دفاع می کردی... 495 00:21:49.181 --> 00:21:50.391 ‫اول از همه سقوط کنه. 496 00:21:50.391 --> 00:21:51.726 ‫ما بیخیالِ این شهر نمی شیم، 497 00:21:51.767 --> 00:21:54.019 ‫شما هم می دونید که تنهایی نمی تونید بگیریدش. 498 00:21:54.061 --> 00:21:56.731 ‫نابودگر از بین رفته. ‫سوژه هاتون از بین رفتن. 499 00:21:57.940 --> 00:22:00.151 ‫تال-رو... 500 00:22:00.192 --> 00:22:02.570 ‫لازم نیست کس دیگه ای آسیب ببینه. 501 00:22:02.611 --> 00:22:06.115 ‫دیگه تال-رویی در کار نیست. 502 00:22:06.157 --> 00:22:07.241 ‫جان... 503 00:22:07.283 --> 00:22:10.244 ‫دارم علائم چهارتا کریپتونی جدید رو ‫توی پارک دریافت می کنم. 504 00:22:10.327 --> 00:22:12.371 ‫مهمون داریم. 505 00:22:15.833 --> 00:22:17.126 ‫برید! 506 00:22:17.168 --> 00:22:20.713 ‫این شهر رو به زانو در بیارید. 507 00:22:27.511 --> 00:22:29.346 ‫مگه دستگاه نابودگر از بین نرفته بود؟ 508 00:22:29.388 --> 00:22:31.015 ‫چرا. این یه چیز دیگه ـست. 509 00:22:31.390 --> 00:22:33.017 ‫حواست به ادج باشه. 510 00:22:36.312 --> 00:22:37.813 ‫مراقب لسلی لار باش. 511 00:22:37.855 --> 00:22:40.024 ‫قبلش باید بهم می گفتی! 512 00:22:50.576 --> 00:22:53.037 ‫همه باید برید داخل و پناه بگیرید. 513 00:22:53.078 --> 00:22:56.040 ‫به متروپلیس حمله شده. برید! 514 00:23:04.173 --> 00:23:06.091 ‫توی ناحیۀ تجاری، دارم دوتاشون رو می بینم. 515 00:23:06.258 --> 00:23:07.968 ‫اون منطقه خیلی پرجمعیت ـه. 516 00:23:08.010 --> 00:23:10.971 ‫باید قبل از اینکه کلی تلفات بدیم برسی اونجا. 517 00:23:20.314 --> 00:23:23.609 ‫یه دونه ـشون از پا در اومد. ‫یه تیم بفرست تقاطع خیابان جورگنز و خیابون چهارم. 518 00:23:29.740 --> 00:23:31.659 ‫نه، بهم اعتماد کن. فقط روی 42 بفروش... 519 00:23:31.700 --> 00:23:33.702 ‫و بقیۀ چیزها رو بسپار به هیئت مدیره. 520 00:23:49.218 --> 00:23:53.472 ‫سپر دفاع روی 63 درصد، 59 درصد، 55 درصد. 521 00:23:53.514 --> 00:23:55.015 ‫این مسخره بازی ها دیگه بسه! 522 00:24:01.981 --> 00:24:04.692 ‫چکشم! 523 00:24:04.817 --> 00:24:06.902 ‫چکش جنبشی در وضعیت آفلاین ـه. 524 00:24:06.944 --> 00:24:09.738 ‫- آنلاینش کن. ‫- تا 90 ثانیۀ دیگه دوباره بهش متصل می شیم. 525 00:24:10.489 --> 00:24:12.449 ‫خب، حس می کنم شاید اونموقع که ‫کنار مخزن آب بودیم... 526 00:24:12.449 --> 00:24:14.535 ‫برداشت اشتباهی از من کرده باشی. 527 00:24:14.576 --> 00:24:17.830 ‫نه، راستش رو بخوای ‫فکر نمی کنم برداشتم اشتباه بوده باشه. 528 00:24:17.871 --> 00:24:19.206 ‫خیلی خب، خیلی خب، می دونی چیه؟ 529 00:24:19.206 --> 00:24:20.582 ‫واقعاً می خواستم ازت اطلاعات بکشم، 530 00:24:20.582 --> 00:24:22.793 ‫که کار مزخرفی بود و واقعاً شرمنده ام. 531 00:24:22.835 --> 00:24:26.338 ‫ولی جداً می خواستم باهات بگردم. 532 00:24:28.716 --> 00:24:30.801 ‫اینجور چیزا لزوماً نباید دو طرفه باشن. 533 00:24:30.843 --> 00:24:34.471 ‫درسته، چون اونموقع که بهت گفتم بیا بریم بیرون... 534 00:24:34.513 --> 00:24:37.307 ‫خیلی واضح بهم گفتی که ‫فقط سوژۀ کار خیر بودم. 535 00:24:38.058 --> 00:24:39.435 ‫نه! 536 00:24:40.394 --> 00:24:42.896 ‫می دونی، یه جورایی من ملکۀ پیام های قاتی پاتی شدم 537 00:24:45.065 --> 00:24:48.360 ‫آره، آره. یه جورایی در موردت بهم هشدار داده بودن. 538 00:24:51.196 --> 00:24:53.198 ‫جای تعجب نداره! 539 00:24:55.075 --> 00:24:57.494 ‫از وقتی که به این شهر اومدم... 540 00:24:57.536 --> 00:25:00.372 ‫ملت جوری رفتار می کنن که ‫انگار من سطحم از اینجا بالاتره. 541 00:25:01.749 --> 00:25:03.876 ‫صبر کن ببینم، به این شهر اومدی؟ از کجا اومدی؟ 542 00:25:03.917 --> 00:25:06.879 ‫سنترال سیتی، دو سال قبل! ‫(شهرِ کاراکتر فلش) 543 00:25:08.672 --> 00:25:10.716 ‫بابام... 544 00:25:13.135 --> 00:25:15.345 ‫یه جورایی فرستاده شده بود زندان. 545 00:25:15.387 --> 00:25:17.848 ‫من و مامانم به این نتیجه رسیدیم که ‫باید از نو شروع کنیم. 546 00:25:18.682 --> 00:25:20.684 ‫خبر نداشتم. 547 00:25:20.851 --> 00:25:23.562 ‫آخه به هر کسی این حرفا رو نمی زنم. 548 00:25:24.855 --> 00:25:28.358 ‫چون بعدش مردم برای خودشون نتیجه گیری می کنن... 549 00:25:28.400 --> 00:25:32.112 ‫و فکر می کنن که یه جور دخترکِ نچسب هستم. 550 00:25:34.239 --> 00:25:36.867 ‫خب، متأسفم که همچین اتفاقی برات افتاده. 551 00:25:36.909 --> 00:25:39.119 ‫می دونم اومدن به یه شهر جدید و شروع نو... 552 00:25:39.161 --> 00:25:40.704 ‫کار آسونی نیست. می دونی؟ 553 00:25:40.746 --> 00:25:41.830 ‫می دونم. 554 00:25:41.872 --> 00:25:44.374 ‫یه جورایی به خاطر همین ‫همه ـش داشتم بهت لبخند می زدم. 555 00:25:44.416 --> 00:25:47.711 ‫احساس می کردم می تونم ‫وضعیتی که توش هستی رو درک کنم. 556 00:25:49.338 --> 00:25:50.756 ‫به گمونم منطقی ـه. 557 00:25:53.717 --> 00:25:54.468 ‫آهای، سارا، سارا، سلام. 558 00:25:54.718 --> 00:25:57.679 ‫سارا، چی شده؟ سارا؟ 559 00:25:59.973 --> 00:26:01.308 ‫به چی نگاه می کنید؟ هان؟ 560 00:26:01.308 --> 00:26:02.267 ‫هِی، هِی، سارا! 561 00:26:02.518 --> 00:26:04.728 ‫از بریستول به بابام پیشنهاد کاری داده شده. 562 00:26:05.812 --> 00:26:07.940 ‫فکر کنم باید از اینجا بریم. 563 00:26:08.565 --> 00:26:10.901 ‫مگه نگفتی غیرممکنه؟ 564 00:26:10.943 --> 00:26:12.653 ‫آهای، آهای، همگی ساکت بشید. 565 00:26:12.986 --> 00:26:15.155 ‫توی متروپلیس یه خبراییه. 566 00:26:16.657 --> 00:26:18.534 ‫و در «پارک سنتنیال» گرفته شده. 567 00:26:18.951 --> 00:26:20.118 ‫همونطور که می بینید، سوپرمن همراه با متحد خود... 568 00:26:20.160 --> 00:26:22.246 ‫عه، عه! اون مورگان ادج ـه؟ 569 00:26:22.287 --> 00:26:24.790 ‫...که یکجور لباس جنگیِ زرهی داشت، وارد صحنه شد. 570 00:26:25.207 --> 00:26:27.417 ‫[جی بی اس] 571 00:26:29.378 --> 00:26:32.422 ‫لوئیس، خبر داری قضیه چیه؟ 572 00:26:32.464 --> 00:26:33.840 ‫آره. خلاصه ـش رو بخوای، 573 00:26:33.882 --> 00:26:35.634 ‫مورگان ادج داره بدن مردم رو تصاحب می کنه... 574 00:26:35.634 --> 00:26:37.427 ‫و ازشون برای نابودیِ متروپلیس استفاده می کنه. 575 00:26:37.469 --> 00:26:39.012 ‫خب، این به شدت وحشتناکه! 576 00:26:39.054 --> 00:26:41.473 ‫جنت، باید به مردم بگیم چه خبره. 577 00:26:41.515 --> 00:26:44.017 ‫باشه، پس احتمالاً بهتر باشه خودت بهشون بگی. 578 00:26:44.059 --> 00:26:45.519 ‫یه میکروفون توی کیف مطبوعاتیم هست. 579 00:26:51.942 --> 00:26:54.736 ‫من لوئیس لین هستم و ‫به صورت زنده از متروپلیس گزارش می دم. 580 00:26:54.778 --> 00:26:57.864 ‫اینجا مورگان ادج حمله ای رو به شهر آغاز کرده. 581 00:27:09.209 --> 00:27:12.337 ‫- چقدر زمان باقی مونده؟ ‫- تا 15 ثانیۀ دیگه دوباره متصل می شیم. 582 00:27:14.715 --> 00:27:16.508 ‫داره کدوم گوری می ره؟ 583 00:27:19.594 --> 00:27:21.305 ‫ظاهراً ادج قابلیت اینو داره... 584 00:27:21.346 --> 00:27:24.141 ‫که به مردم قدرت بده و ذهن هاشون رو تسخیر کنه. 585 00:27:24.182 --> 00:27:25.517 ‫لانا، داری می بینی؟ 586 00:27:25.600 --> 00:27:27.894 ‫برای همین خیلی مهمه که همۀ اهالی متروپلیس... 587 00:27:27.936 --> 00:27:30.480 ‫جایی امن برای پناه گرفتن پیدا کنند ‫تا ادج یا دستگیر... 588 00:27:30.522 --> 00:27:31.857 ‫و یا کُشته بشه. 589 00:27:31.898 --> 00:27:33.692 ‫سوپرمن در تلاشه تا جلوی ادج... 590 00:27:33.734 --> 00:27:35.485 ‫و همۀ افرادی که مبتلا کرده رو بگیره. 591 00:27:35.527 --> 00:27:38.613 ‫- جان! ‫- اون اینجوری مُرد. 592 00:27:43.618 --> 00:27:45.245 ‫لوئیس، پشت سرت! 593 00:27:45.287 --> 00:27:48.332 ‫در حال اتصال: سه، دو، یک. 594 00:27:52.669 --> 00:27:54.629 ‫خطا زدی! 595 00:27:59.092 --> 00:28:00.927 ‫اوه! 596 00:28:04.806 --> 00:28:08.060 ‫لار از پا در اومد. ‫یه دونه دیگه هم زدم. 597 00:28:08.101 --> 00:28:10.270 ‫من هیچوقت خطا نمی زنم. 598 00:28:11.271 --> 00:28:12.898 ‫هنوز داری می گیری؟ 599 00:28:12.939 --> 00:28:17.194 ‫شاید این تیکه آخرش رو از هوش رفته باشم، ولی آره. 600 00:28:18.945 --> 00:28:22.115 ‫همونطور که می بینید، ‫سوپرمن در این نبرد، تنها نیست. 601 00:28:22.157 --> 00:28:23.992 ‫ولی چون نمی دونیم چند نفر شهروند... 602 00:28:24.034 --> 00:28:25.911 ‫مبتلا شده ان، خیلی مهمه که... 603 00:28:25.952 --> 00:28:28.789 ‫حواستون به هرگونه فعالیت مشکوکی باشه. 604 00:28:28.830 --> 00:28:31.583 ‫من لوئیس لین هستم ‫و این گزارش زنده ای از متروپلیس بود. 605 00:28:31.666 --> 00:28:33.585 ‫مامانت فوق العاده ـست. 606 00:28:33.960 --> 00:28:35.170 ‫می دونم. 607 00:28:40.383 --> 00:28:41.510 ‫کی مونده؟ 608 00:28:41.551 --> 00:28:44.221 ‫فقط اون آقای اخمالو مونده! 609 00:28:45.180 --> 00:28:46.598 ‫بیا تمومش کنیم. 610 00:28:53.980 --> 00:28:56.066 ‫الان چی شد؟ ‫نمی دونم. 611 00:28:56.107 --> 00:28:57.317 ‫تا حالا همچین چیزی ندیده بودم. 612 00:28:57.359 --> 00:28:59.236 ‫حتی بهش دست هم نزدیم. 613 00:29:03.740 --> 00:29:05.242 ‫رفتش. 614 00:29:06.201 --> 00:29:08.453 ‫قربان، افرادمون الان توی مزرعۀ کنت ها هستن. 615 00:29:08.495 --> 00:29:10.622 ‫پسرا اونجا نیستن. 616 00:29:10.705 --> 00:29:12.332 ‫ممنون. 617 00:29:19.798 --> 00:29:22.467 ‫خواهش می کنم! ‫می تونیم یه فکری برای رابطه ـمون بکنیم. 618 00:29:22.717 --> 00:29:24.636 ‫می تونیم بعداً در موردش صحبت کنیم. 619 00:29:24.719 --> 00:29:26.972 ‫مثلاً یه موقع که مامانت ‫چند لحظه قبلش نزدیک نبوده بمیره. 620 00:29:27.013 --> 00:29:29.015 ‫نه، همین باعث می شه این قضیه مهم تر باشه. 621 00:29:30.016 --> 00:29:31.685 ‫ببین، من... 622 00:29:33.728 --> 00:29:35.814 ‫نمی خوام تو رو از دست بدم. 623 00:29:35.855 --> 00:29:37.899 ‫منم نمی خوام. 624 00:29:37.941 --> 00:29:39.818 ‫فقط نمی دونم چه جوری می خوایم ‫رابطه رو حفظ کنیم. 625 00:29:39.859 --> 00:29:41.570 ‫اینجوری هیچوقت همدیگه رو نمی بینیم. 626 00:29:42.028 --> 00:29:44.864 ‫می تونیم زنگ بزنیم. می تونیم پیام بدیم. ‫می تونیم چت تصویری بکنیم. 627 00:29:44.906 --> 00:29:47.033 ‫برادرت هم با الایزا همین کار رو کرد. 628 00:29:47.075 --> 00:29:49.160 ‫به محض اینکه نقل مکان کرد، دختره قالش گذاشت. 629 00:29:49.202 --> 00:29:51.246 ‫- ولی ما با اونا فرق می کنیم. ‫- آره، منم از این «ما» خوشم میاد. 630 00:29:51.246 --> 00:29:53.707 ‫ولی می ترسم اگه از دور با هم در ارتباط باشیم، 631 00:29:55.625 --> 00:29:59.212 ‫کم کم از خودمون بدمون میاد، خب؟ 632 00:29:59.254 --> 00:30:01.756 ‫نوه های من کدوم گوری ان؟ 633 00:30:01.798 --> 00:30:03.049 ‫سلام، بابابزرگ. 634 00:30:03.091 --> 00:30:04.759 ‫- الان می خواستم زنگ بزنم. ‫- جفتتون... 635 00:30:04.801 --> 00:30:06.636 ‫همین الان برید توی ماشین. 636 00:30:07.387 --> 00:30:10.056 ‫می شه بهمون بگید قضیۀ مورگان ادج چیه؟ 637 00:30:10.473 --> 00:30:11.683 ‫به قیافۀ من می خوره... 638 00:30:11.683 --> 00:30:14.769 ‫که به نوجوون های سرخوش، اطلاعات محرمانه بدم؟ 639 00:30:15.520 --> 00:30:16.813 ‫بابابزرگ، واقعاً شرمنده ایم. 640 00:30:16.855 --> 00:30:19.149 ‫نمی خوام بشنوم. ‫راه بیفتید. 641 00:30:19.190 --> 00:30:21.234 ‫می شه حداقل سارا رو ببریم خونه؟ 642 00:30:21.276 --> 00:30:22.902 ‫شب خیلی سختی داشتیم. 643 00:30:26.906 --> 00:30:29.075 ‫باشه. بریم. 644 00:30:30.160 --> 00:30:31.911 ‫- خداحافظ! ‫- لعنت! 645 00:30:33.830 --> 00:30:34.914 ‫بعداً می بینمت. 646 00:30:34.956 --> 00:30:37.000 ‫فعلاً. 647 00:30:43.923 --> 00:30:45.675 ‫ادج چطور تونست از نابودگر استفاده کنه؟ 648 00:30:45.759 --> 00:30:47.886 ‫همیشه یه قدم عقبی، کال-ال. 649 00:30:49.471 --> 00:30:50.972 ‫اونموقع که ادج داشت حرف می زد... 650 00:30:51.014 --> 00:30:53.224 ‫- شبیه به این بود که... ‫- ...چندین نفر داشتن حرف می زدن. 651 00:30:53.266 --> 00:30:55.685 ‫شاید به خاطر همین هیچوقت نابودگر رو پیدا نکردین. 652 00:30:55.769 --> 00:31:00.440 ‫چرا؟ چون ادج یه جوری خودشو نابودگر کرده؟ 653 00:31:00.482 --> 00:31:01.775 ‫یعنی اصلاً همچین چیزی ممکنه؟ 654 00:31:01.816 --> 00:31:03.276 ‫توجیه خوبی برای قدرت های جدیدشه. 655 00:31:03.318 --> 00:31:04.444 ‫و اون چهار تا سوژۀ جدیدش! 656 00:31:04.486 --> 00:31:06.529 ‫خیلی خب، فرض کنیم ادج می تونه سوژه بسازه. 657 00:31:06.571 --> 00:31:09.532 ‫- بعدش کجا می ره؟ ‫- معلوم نیست؟ 658 00:31:09.908 --> 00:31:11.701 ‫می ره بیشتر بسازه! 659 00:31:14.829 --> 00:31:16.373 ‫چطوری پیدامون کردین؟ 660 00:31:16.414 --> 00:31:17.957 ‫من وزارت دفاع رو می گردونم. 661 00:31:17.999 --> 00:31:20.418 ‫به نظرت نمی تونم ردِ نوه های خودمو بزنم؟ 662 00:31:23.296 --> 00:31:24.923 ‫چی بود؟ 663 00:31:26.257 --> 00:31:27.884 ‫- وای خدا... ‫- مراقب باشید. 664 00:31:56.913 --> 00:31:59.499 ‫ماشین به ادج زد ولی اون حتی از جاش تکون نخورد. 665 00:31:59.541 --> 00:32:01.167 ‫جان، فرستندۀ موقعیت مکانیِ خودتو آوردی؟ 666 00:32:01.292 --> 00:32:02.919 ‫وقتی تصادف کردیم از دستم افتاد. 667 00:32:02.961 --> 00:32:04.420 ‫دارید از چی صحبت می کنید؟ 668 00:32:04.462 --> 00:32:05.713 ‫توی داشبورد... 669 00:32:05.713 --> 00:32:07.799 ‫یه سلاح کمری هست که با تیر کریپتونایت پر شده. 670 00:32:07.799 --> 00:32:10.009 ‫می خوایم یکی از شما پسرا بیاید اینجا و برش دارید. 671 00:32:10.051 --> 00:32:11.427 ‫باشه. 672 00:32:12.387 --> 00:32:13.596 ‫جان، دستت! 673 00:32:13.638 --> 00:32:15.265 ‫دست چپم مشکلی نداره. 674 00:32:18.393 --> 00:32:20.061 ‫حالا ازت می خوام شلیک کنی. 675 00:32:20.103 --> 00:32:21.855 ‫تجربۀ تیراندازی داری؟ 676 00:32:21.896 --> 00:32:24.315 ‫- یه کم از جان هنری یاد گرفتم. ‫- خوبه. 677 00:32:24.440 --> 00:32:27.652 ‫می خوام ادج رو نشونه بگیری. 678 00:32:27.694 --> 00:32:29.863 ‫باشه. 679 00:32:29.904 --> 00:32:32.532 ‫- برای شلیک آماده ـش کن. ‫- باشه. 680 00:32:32.574 --> 00:32:33.950 ‫همینجوری اونجا وایستاده. 681 00:32:33.950 --> 00:32:36.953 ‫خیلی خب. ‫سعی کن دستت رو ثابت نگه داری. 682 00:32:36.995 --> 00:32:38.663 ‫فقط یه بار فرصتِ شلیک کردن داری. 683 00:32:38.705 --> 00:32:40.039 ‫باشه. 684 00:32:40.081 --> 00:32:42.500 ‫وقتی نشونه ـش گرفتی، ماشه رو بکش. 685 00:32:50.425 --> 00:32:52.302 ‫زدیش؟ زدیش؟ 686 00:32:52.343 --> 00:32:53.761 ‫نمی دونم. یهویی... پرواز کرد رفت! 687 00:32:53.803 --> 00:32:56.097 ‫پرواز کرد کجا رفت؟ 688 00:32:56.806 --> 00:32:58.600 ‫جوردن! 689 00:32:59.225 --> 00:33:01.686 ‫جوردن! 690 00:33:01.728 --> 00:33:03.229 ‫دوستت دارم. 691 00:33:06.274 --> 00:33:09.110 ‫نه! نه! 692 00:33:09.152 --> 00:33:12.280 ‫سارا، سارا، درب رو باز کن. 693 00:33:12.322 --> 00:33:13.323 ‫ادج بُردش. 694 00:33:13.364 --> 00:33:14.949 ‫هیچ کاری از دستش بر نمی اومد. 695 00:33:14.991 --> 00:33:16.659 ‫باید کمکش کنیم. ‫یکی باید کمکش کنه. 696 00:33:16.701 --> 00:33:18.578 ‫منو ببین. منو ببین. ‫تو باید بری خونه. 697 00:33:18.620 --> 00:33:20.204 ‫- بابات رو پیدا کن. بابات رو بیار. ‫- باشه. 698 00:33:20.204 --> 00:33:22.874 ‫همین الان! برو! برو! 699 00:33:24.042 --> 00:33:25.918 ‫بابابزرگ. بابابزرگ، حالتون خوبه؟ 700 00:33:25.960 --> 00:33:28.338 ‫فعلاً نمی خواد نگران من باشی. ‫اون فرستنده رو پیدا کن. 701 00:33:28.379 --> 00:33:30.131 ‫باشه. 702 00:33:30.173 --> 00:33:31.841 ‫از اینجا ببرش. 703 00:33:36.012 --> 00:33:37.305 ‫بابا! بابا! 704 00:33:37.347 --> 00:33:38.640 ‫- چی شده؟ ‫- بابا، خواهش می کنم! 705 00:33:38.681 --> 00:33:40.850 ‫پسرا! 706 00:33:46.731 --> 00:33:48.441 ‫- بابا! ‫- جاناتان، چی شده؟ 707 00:33:48.441 --> 00:33:49.942 ‫- خوبی؟ ‫- ادج جوردن رو بُرد. 708 00:33:49.984 --> 00:33:52.028 ‫- چی؟ ‫- باید پیداش کنی! برو. 709 00:34:05.958 --> 00:34:07.752 ‫از جون من چی می خوای؟ 710 00:34:48.543 --> 00:34:50.378 ‫لوئیس. 711 00:34:50.628 --> 00:34:53.256 ‫چی شده؟ پسرا کجان؟ 712 00:34:53.506 --> 00:34:55.466 ‫پسرا کجان؟ 713 00:34:55.716 --> 00:34:57.593 ‫- ادج جوردن رو بُرده. ‫- نه! 714 00:34:57.635 --> 00:34:59.220 ‫سعی کردم دنبالش برم. ‫دیگه دیر شده بود. 715 00:34:59.262 --> 00:35:00.638 ‫نه، برو پیداش کن. 716 00:35:00.638 --> 00:35:03.933 ‫لوئیس، لوئیس، همه جا رو گشتم. 717 00:35:34.881 --> 00:35:38.259 ‫آفرین، پسرم! 718 00:35:40.094 --> 00:35:42.972 ‫حالا... 719 00:35:43.014 --> 00:35:44.807 ‫شروع می کنیم. 720 01:26:02.361 --> 01:26:04.697 ‫آنچه در سوپرمن و لوئیس گذشت... 721 01:26:04.738 --> 01:26:06.907 ‫دیگه نمی خوام دوست های معمولی باشیم. 722 01:26:06.907 --> 01:26:08.283 ‫من فقط دنبال صلاحِ این شهرم. 723 01:26:08.325 --> 01:26:09.994 ‫الان دیگه تقریباً به نظرم واضحه... 724 01:26:10.035 --> 01:26:11.829 ‫که صلاح شهر توی اشتغال زاییِ مورگان ادج ـه. 725 01:26:11.870 --> 01:26:13.706 ‫می گن ادج داشته روی کارمندهاش... 726 01:26:13.747 --> 01:26:15.499 ‫آزمایش انجام می داده. 727 01:26:15.499 --> 01:26:17.376 ‫فقط دنبال اطلاعات بودی. 728 01:26:17.418 --> 01:26:19.169 ‫خب، همزمان داریم با هم می گردیم. 729 01:26:19.211 --> 01:26:20.546 ‫فکر کنم تا خونه پیاده برم. 730 01:26:20.587 --> 01:26:22.047 ‫منم مثل شماها خبر نداشتم... 731 01:26:22.089 --> 01:26:23.173 ‫که ادج داره چیکار می کنه. 732 01:26:23.173 --> 01:26:24.508 ‫- باشه حتماً! ‫- آهای! 733 01:26:24.508 --> 01:26:26.552 ‫مردم عصبانی ان. دارن خودشون رو خالی می کنن. 734 01:26:26.593 --> 01:26:28.429 ‫می تونیم هم بریم توی مناطق حومه زندگی کنیم. 735 01:26:28.470 --> 01:26:30.139 ‫این قضیه بالاخره تموم می شه. 736 01:26:30.180 --> 01:26:31.557 ‫وزارت دفاع یه کم بیشتر از... 737 01:26:31.598 --> 01:26:32.808 ‫برنامه ـشون، توی شهر می مونه. 738 01:26:32.808 --> 01:26:34.226 ‫باید همۀ ایکس-کریپتونایت ها رو در بیارن، 739 01:26:34.268 --> 01:26:35.310 ‫تا کس دیگه ای آسیب نبینه. 740 01:26:35.352 --> 01:26:36.687 ‫تا کس دیگه ای قدرت پیدا نکنه! 741 01:26:36.687 --> 01:26:38.856 ‫لوئیس لین داره لاپوشونیِ کارهای ‫وزارت دفاع رو می کنه. 742 01:26:38.897 --> 01:26:40.691 ‫تو مثلاً باید طرفِ مردم باشی. 743 01:26:40.816 --> 01:26:42.026 ‫نمی تونم این خبر رو بنویسم. 744 01:26:42.067 --> 01:26:44.028 ‫اونقدر بهش نزدیکم که نمی شه بی طرف باقی بمونم، 745 01:26:44.028 --> 01:26:45.821 ‫ولی تو می تونی. 746 01:26:48.157 --> 01:26:49.658 ‫دستگاه «نابودگر» چی شد؟ 747 01:26:49.700 --> 01:26:51.577 ‫دقیقاً قبل از انفجار دستت بود. 748 01:26:51.618 --> 01:26:53.162 ‫باهاش چیکار کردی؟ 749 01:26:58.709 --> 01:27:00.461 ‫کدوم گوری رفت؟ 750 01:27:00.502 --> 01:27:03.172 ‫حالا برو و کاری که ‫براش به اینجا فرستاده شدی رو کامل کن. 751 01:27:03.213 --> 01:27:04.715 ‫- نابودگر بشو. ‫- نابودگر بشو. 752 01:27:04.757 --> 01:27:08.427 ‫- نابودگر بشو. ‫- نابودگر بشو. 753 01:27:10.554 --> 01:27:13.974 ‫تو نابودگر هستی! 754 01:27:14.141 --> 01:27:15.934 ‫نابودگر بشو. 755 01:27:15.976 --> 01:27:18.395 ‫- خونه ـمون نابود شد. ‫- زیتا-رو یه قولی داده بود. 756 01:27:18.437 --> 01:27:21.064 ‫که پسر خودش به نابودگر تبدیل بشه. 757 01:27:21.064 --> 01:27:22.483 ‫نمی تونم این کار رو بکنم. 758 01:27:22.524 --> 01:27:24.443 ‫انقدر نِق نزن، پسر. 759 01:27:24.485 --> 01:27:26.862 ‫دلیل آموزش هام همین بود. 760 01:27:26.904 --> 01:27:29.448 ‫- خواهش می کنم، پدر! ‫- یه راه دیگه پیدا می کنم. 761 01:27:29.490 --> 01:27:31.366 ‫راه من تنها راهه. 762 01:27:31.408 --> 01:27:33.368 ‫جون سالم به در نمی برم. 763 01:27:33.410 --> 01:27:36.455 ‫ولی یه چیزِ خیلی عالی تر می شی. 764 01:27:36.497 --> 01:27:37.623 ‫نابودگر می شی. 765 01:27:37.664 --> 01:27:39.833 ‫صرفاً با لمس دستانِ تو، 766 01:27:39.875 --> 01:27:43.086 ‫مردممون احیا می شن. 767 01:27:45.672 --> 01:27:51.678 ‫«فیلم با زیرنویس در سایت هکس دانلود» ‫مترجم: «TheFlashPoint» 768 01:27:51.970 --> 01:27:54.056 ‫آخه چون ادج هنوز آزاده، برات خطرناکه. 769 01:27:54.097 --> 01:27:55.682 ‫من و جان هنوز می ریم مدرسه. 770 01:27:55.724 --> 01:27:58.060 ‫چطوریه که خونۀ سارا اینا خطرناک تره؟ 771 01:27:58.227 --> 01:28:01.021 ‫پدر و مادرش هم خونه می مونن؟ 772 01:28:01.271 --> 01:28:02.814 ‫فکر کنم. 773 01:28:02.856 --> 01:28:04.066 ‫فکر می کنی یا مطمئنی؟ 774 01:28:04.107 --> 01:28:05.484 ‫دوباره خونه ـشون رو برای فروش گذاشتن. 775 01:28:05.526 --> 01:28:06.944 ‫مطمئنم بالاخره یه بزرگتری پیدا می شه. 776 01:28:06.985 --> 01:28:08.070 ‫دوباره به فروش گذاشتن؟ چی؟ 777 01:28:08.070 --> 01:28:09.488 ‫برای این می پرسم که تو و سارا... 778 01:28:09.530 --> 01:28:11.240 ‫جدیداً خیلی با هم صمیمی شدین. 779 01:28:11.281 --> 01:28:12.908 ‫مامان، لطفاً بس کن! 780 01:28:12.950 --> 01:28:14.785 ‫لازم نیست برای بار هزارم حرفش رو بزنیم. 781 01:28:14.826 --> 01:28:15.827 ‫فقط می خوایم خیالمون راحت باشه... 782 01:28:15.869 --> 01:28:17.454 ‫که تصمیم های مسئولیت پذیرانه ای می گیری. 783 01:28:17.496 --> 01:28:18.497 ‫به خاطر همین... 784 01:28:18.539 --> 01:28:20.332 ‫- به نظرم باید برادرت رو با خودت ببری. ‫- نه، نه، نه. 785 01:28:20.374 --> 01:28:22.751 ‫قبول نمی کنم که ملازم باشم. 786 01:28:22.751 --> 01:28:24.419 ‫در ضمن باید... 787 01:28:24.419 --> 01:28:26.129 ‫با جان هنری روی چکش کار کنم. 788 01:28:26.213 --> 01:28:28.423 ‫جدیداً خیلی با جان هنری می گردی. 789 01:28:28.465 --> 01:28:30.425 ‫خب، آره، اون عملاً نابغه ایه که... 790 01:28:30.467 --> 01:28:32.594 ‫دو بار جون بابا رو نجات داده. 791 01:28:32.636 --> 01:28:35.264 ‫پس فکر می کنم بتونم خیلی چیزا ازش یاد بگیرم. 792 01:28:35.472 --> 01:28:36.598 ‫اونقدرا خیالمون راحت نیست... 793 01:28:36.640 --> 01:28:38.183 ‫که از اونجور اسلحه ها بسازی. 794 01:28:38.183 --> 01:28:40.435 ‫خب، آخه نمی شه که جفتش با هم باشه. 795 01:28:40.477 --> 01:28:42.437 ‫یا ادج خطرناکه یا نیست. 796 01:28:42.771 --> 01:28:45.816 ‫فقط می خوام برای وقتی که ‫دوباره سر و کله ـش پیدا می شه آماده باشم. 797 01:28:45.983 --> 01:28:47.442 ‫باشه، خیلی منطقی داری حرف می زنی. 798 01:28:47.484 --> 01:28:49.945 ‫زود باشید. یالا! ‫می تونید برید. 799 01:28:55.450 --> 01:28:57.452 ‫لانا خونه ـش رو برای فروش گذاشته؟ ‫کِی گذاشته بود؟ 800 01:28:57.494 --> 01:28:59.121 ‫نمی دونم. ‫می خوای برو از خودش بپرس. 801 01:28:59.162 --> 01:29:00.372 ‫می شه از ابزار فروشی... 802 01:29:00.414 --> 01:29:02.749 ‫- لامپ هم بگیری؟ ‫- نمی شه! 803 01:29:02.791 --> 01:29:04.793 ‫ابزار فروشی خانوادۀ تیگ، کارشون رو تعطیل کردن. 804 01:29:05.043 --> 01:29:06.128 ‫چی؟ 805 01:29:06.128 --> 01:29:08.505 ‫توی ماه اخیر، این چهارمین کسب و کار محلی ـه. 806 01:29:08.505 --> 01:29:10.132 ‫آره می دونم. اسمالویل خیلی وضعش خرابه. 807 01:29:10.173 --> 01:29:12.551 ‫انگار ادج اینجا رو بدتر از قبل کرده. 808 01:29:12.592 --> 01:29:15.345 ‫آره، اینکه وزارت دفاع هم هنوز اینجاست، ‫کار رو بدتر کرده. 809 01:29:17.222 --> 01:29:18.890 ‫حالا که حرفش شد، صدای بابات رو می شنوم. 810 01:29:18.932 --> 01:29:20.350 ‫ادج رو پیدا کرده؟ 811 01:29:20.392 --> 01:29:23.895 ‫نه، انگار ناراحته. 812 01:29:23.937 --> 01:29:26.106 ‫اون همیشه ناراحته. 813 01:29:26.148 --> 01:29:29.026 ‫«وزارت دفاع، اسمالویل رو گروگان گرفته»؟ 814 01:29:29.067 --> 01:29:30.360 ‫چیزی از این موضوع می دونی؟ 815 01:29:30.402 --> 01:29:31.945 ‫کریسی دیشب برام توضیح داد. 816 01:29:32.029 --> 01:29:33.363 ‫پس چرا جلوی انتشارش رو نگرفتی؟ 817 01:29:33.405 --> 01:29:35.407 ‫چون کلی سؤال خوب مطرح کرده. 818 01:29:35.407 --> 01:29:36.742 ‫داره کارش رو می کنه دیگه. 819 01:29:36.783 --> 01:29:38.493 ‫با انتقاد از مردها و زنانی که... 820 01:29:38.535 --> 01:29:40.412 ‫دارن سعی می کنن از این شهر محافظت کنن؟ 821 01:29:40.454 --> 01:29:42.873 ‫ما رو «نیروی اِشغال گر» خطاب کرده. 822 01:29:42.914 --> 01:29:45.375 ‫آره، این یکی شاید یه کم اغراق آمیز باشه. 823 01:29:46.918 --> 01:29:49.004 ‫وزارت دفاع یک ماهه که اینجاست. 824 01:29:49.046 --> 01:29:50.630 ‫ملت می خوان بدونن کِی می رید. 825 01:29:50.672 --> 01:29:52.632 ‫وقتی به نظرم اینجا امن بیاد. 826 01:29:52.674 --> 01:29:55.218 ‫ولی نمی تونم اینو بگم، چون اگه مردم بفهمن... 827 01:29:55.260 --> 01:29:57.763 ‫که مورگان ادج هنوز آزاده، ‫ترس میفته به جونشون. 828 01:29:57.804 --> 01:30:00.307 ‫قبول کردم که امروز توی سالن شهرداری صحبت کنم، 829 01:30:00.348 --> 01:30:02.350 ‫تا بلکه خیال مردم رو راحت کنم. 830 01:30:02.392 --> 01:30:04.603 ‫الان دیگه تقریباً غیرممکن شد. 831 01:30:04.644 --> 01:30:07.189 ‫پس یه بار هم که شده روراست باش. 832 01:30:07.230 --> 01:30:09.608 ‫کلی از اون سؤال ها ‫به خانواده ـمون و و رازهایی که... 833 01:30:09.649 --> 01:30:11.693 ‫شماها رو در امان نگه می داره برمی گردن. 834 01:30:11.735 --> 01:30:13.445 ‫الان واقعاً مشکل همینه؟ 835 01:30:13.487 --> 01:30:15.697 ‫داری انگیزه ام رو زیر سؤال می بری؟ 836 01:30:16.406 --> 01:30:17.657 ‫چیکار کنم، لوئیس؟ 837 01:30:17.657 --> 01:30:20.619 ‫از دنیا محافظت کنم یا از خانواده ـمون؟ 838 01:30:20.869 --> 01:30:24.247 ‫آخه ظاهراً هر کاری بکنم ‫از نظر تو اشکال داره. 839 01:30:24.289 --> 01:30:25.373 ‫بابا، شرمنده. 840 01:30:25.373 --> 01:30:27.167 ‫دیگه صحبتی ندارم. 841 01:30:34.299 --> 01:30:37.844 ‫[بازدید برای عموم آزاد] ‫[خانه ای زیبا برای فروش] 842 01:30:40.931 --> 01:30:43.141 ‫عه، سلام کلارک. ‫جوردن اون پشت پیش ساراست. 843 01:30:43.183 --> 01:30:45.727 ‫نه، راستش برای بازدید از خونه اومدم. 844 01:30:45.769 --> 01:30:47.020 ‫خیلی که دیر نیومدم؟ 845 01:30:47.020 --> 01:30:49.189 ‫نه، به هیچ وجه. 846 01:30:49.231 --> 01:30:49.981 ‫بفرما تو. 847 01:30:50.065 --> 01:30:52.651 ‫ممنونم. ممنونم. 848 01:30:52.692 --> 01:30:56.071 ‫خب، چی شده که اسمالویل رو انتخاب کردین؟ 849 01:30:56.112 --> 01:30:58.156 ‫- می دونی، بزرگ شدۀ اینجا هستم. ‫- عه، جدی؟ 850 01:30:58.198 --> 01:31:00.450 ‫آره. آره. واقعاً عاشقش بودم. 851 01:31:00.492 --> 01:31:03.703 ‫می دونی، شهر عالی ای بود. آدمای خوبی داشت. 852 01:31:03.745 --> 01:31:06.665 ‫- اینجا با دوست صمیمیم آشنا شدم. ‫- مرد خوش شانسی بوده که با تو رفیق شده. 853 01:31:06.706 --> 01:31:08.291 ‫زنه! زنه! 854 01:31:08.291 --> 01:31:11.002 ‫و باور کن اونی که شانس آورده منم. 855 01:31:11.253 --> 01:31:16.383 ‫ولی یه جورایی به نظر میاد که ‫اخیراً داره ازم دوری می کنه. 856 01:31:17.509 --> 01:31:20.762 ‫خودم می دونم. شرمنده، کلارک. 857 01:31:21.513 --> 01:31:23.515 ‫فقط اینکه هر بار می بینمت... 858 01:31:23.557 --> 01:31:26.393 ‫یاد همۀ چیزهایی میفتم که دارم از دستشون می دم. 859 01:31:26.434 --> 01:31:28.853 ‫شاید این نشونه ای برای این باشه که باید بمونی. 860 01:31:31.481 --> 01:31:33.525 ‫گوش کن. 861 01:31:33.858 --> 01:31:35.610 ‫وقتی تو رفتی... 862 01:31:35.652 --> 01:31:37.529 ‫حاضر بودم هر کاری بکنم... 863 01:31:37.571 --> 01:31:38.863 ‫تا اینجا نگهت دارم. 864 01:31:38.905 --> 01:31:40.407 ‫ولی به یه شروع نو نیاز داشتی... 865 01:31:40.448 --> 01:31:42.617 ‫و ما هم الان همچین چیزی لازم داریم. 866 01:31:42.659 --> 01:31:44.202 ‫آره... 867 01:31:44.244 --> 01:31:46.037 ‫ولی من اونموقع بچه بودم، 868 01:31:46.121 --> 01:31:47.956 ‫تو هم کل زندگیت اینجا بودی. 869 01:31:47.998 --> 01:31:50.834 ‫در ضمن الان که مامانم مُرده، ‫تو قلب اسمالویلی. 870 01:31:50.875 --> 01:31:52.836 ‫هستی دیگه. 871 01:31:53.587 --> 01:31:55.880 ‫ولی اسمالویل از دست رفته. 872 01:31:55.922 --> 01:31:58.925 ‫آدمای اینجا قدیما هوای همدیگه رو داشتن. 873 01:31:58.967 --> 01:32:02.887 ‫بعد از کاری که ادج کرد، ‫اون اعتماد از بین رفت. 874 01:32:02.929 --> 01:32:07.017 ‫پس بمون و کمک کن از نو بسازیمش. 875 01:32:07.475 --> 01:32:09.311 ‫شرمنده، کلارک. 876 01:32:09.352 --> 01:32:11.229 ‫واقعاً شرمنده ام. 877 01:32:11.771 --> 01:32:13.481 ‫ولی ما تصمیممون رو گرفتیم. 878 01:32:21.323 --> 01:32:23.366 ‫فکر کنم بابات کاملاً شکست خورد. 879 01:32:27.078 --> 01:32:29.080 ‫پس به گمونم هیچ جوره اینجا نمی مونید، درسته؟ 880 01:32:29.122 --> 01:32:31.291 ‫نه، عمراً اگه جایی بریم. 881 01:32:32.250 --> 01:32:34.711 ‫ولی پدر و مادرت دارن خونه رو می فروشن. 882 01:32:34.961 --> 01:32:36.212 ‫به کی؟ 883 01:32:36.212 --> 01:32:37.964 ‫کسی نمی تونه سریع از این شهر بره. 884 01:32:37.964 --> 01:32:40.759 ‫هیچ آدم عاقلی الان به اسمالویل نقل مکان نمی کنه. 885 01:32:40.925 --> 01:32:42.552 ‫فکر نمی کنم مامانت باهات هم عقیده باشه. 886 01:32:42.594 --> 01:32:44.679 ‫ظاهراً کمر به رفتن بسته. 887 01:32:45.138 --> 01:32:47.432 ‫چه جوری حرفاش رو شنیدی؟ 888 01:32:48.808 --> 01:32:50.060 ‫خب، مهم نیست. 889 01:32:50.101 --> 01:32:51.561 ‫تفکرشون خیلی مسخره ـست. 890 01:32:51.603 --> 01:32:53.938 ‫فکر می کنن اگه بریم یه جای دیگه... 891 01:32:53.980 --> 01:32:56.024 ‫می تونیم از نو شروع کنیم. 892 01:32:56.066 --> 01:32:59.944 ‫گرچه فقط یه پیشنهادِ مزخرف ‫ برای خرید اینجا بهشون دادن. 893 01:33:00.904 --> 01:33:01.863 ‫عالیه. 894 01:33:01.905 --> 01:33:03.656 ‫یه موقع جلوی بابام این حرف رو نزنی! 895 01:33:03.698 --> 01:33:05.825 ‫نه، نه، نه، نه، منظورم اینه که... 896 01:33:05.867 --> 01:33:08.536 ‫عالیه که اینجا می مونید. همین! 897 01:33:08.578 --> 01:33:10.371 ‫می دونم منظورت چی بود. 898 01:33:13.875 --> 01:33:15.168 ‫الان به مامان می گم. 899 01:33:15.168 --> 01:33:16.711 ‫سوفی! 900 01:33:16.961 --> 01:33:20.006 ‫خفه شو. ‫سوفی، صبر کن! 901 01:33:22.133 --> 01:33:23.927 ‫خب، اون چند ولت ـه؟ 902 01:33:27.263 --> 01:33:29.432 ‫- بیشتر از اونی که بتونی از پسش بر بیای. ‫- چی بگم. 903 01:33:29.516 --> 01:33:31.059 ‫قبلاً بدون هیچ مشکلی ازش استفاده کردم. 904 01:33:31.059 --> 01:33:33.645 ‫خب، الان مشکل ساز می شه. 905 01:33:36.981 --> 01:33:39.317 ‫چه اصلاحات دیگه ای داری انجام می دی؟ 906 01:33:42.237 --> 01:33:44.697 ‫در مورد سؤال پرسیدن چی گفته بودم؟ 907 01:33:44.739 --> 01:33:46.032 ‫که نپرسم. 908 01:33:52.789 --> 01:33:54.874 ‫قضیۀ این چیه؟ 909 01:33:56.000 --> 01:33:58.545 ‫اون... 910 01:33:58.586 --> 01:33:59.754 ‫اون ایدۀ نات بود. ‫(ناتاشا) 911 01:33:59.796 --> 01:34:01.631 ‫دقیقاً بعد از اینکه ‫کار لباس قدیمی رو تموم کردیم گفتش. 912 01:34:01.673 --> 01:34:03.258 ‫بهت کمک کرده لباس جنگیت رو بسازی؟ 913 01:34:03.299 --> 01:34:04.717 ‫معرکه ـست! 914 01:34:06.761 --> 01:34:09.848 ‫معرکه نیست. 915 01:34:09.889 --> 01:34:13.059 ‫چهارده سالِش بود و ‫مامانش توی پخش زندۀ تلویزیون کُشته شد. 916 01:34:13.226 --> 01:34:14.477 ‫شرمنده... حرفم احمقانه بود. 917 01:34:14.477 --> 01:34:17.522 ‫در یک لحظه، کل کودکیش ازش دزدیده شد. 918 01:34:17.564 --> 01:34:20.233 ‫آخرین ماه های زندگیش رو توی یه پناهگاه زیرزمینی ‫قایم شده بود. 919 01:34:21.317 --> 01:34:24.028 ‫- می دونم. ‫- پس انقدر وقت منو تلف نکن. 920 01:34:26.948 --> 01:34:30.368 ‫تو باید... باید بری بیرون پیش دوستات باشی... 921 01:34:30.410 --> 01:34:32.871 ‫و مثل بچه های عادی باشی، ‫نه اینکه اینجا بازی های جنگی بکنی. 922 01:34:32.912 --> 01:34:35.039 ‫فقط می خواستم ازت یاد بگیرم. 923 01:34:35.081 --> 01:34:37.125 ‫خب، دیگه چیزی ندارم بهت آموزش بدم. 924 01:34:39.127 --> 01:34:40.670 ‫برو مزاحم یکی دیگه بشو. 925 01:34:55.935 --> 01:34:58.438 ‫الان بابام کلی تیکه بارم کرد. 926 01:34:58.479 --> 01:35:00.064 ‫- آخ لوئیس... ‫- عیبی نداره. 927 01:35:00.106 --> 01:35:01.816 ‫حق داشتی اون مقاله رو چاپ کنی. 928 01:35:01.858 --> 01:35:04.402 ‫حق مردمه که بدونن چرا وزارت دفاع هنوز اینجاست. 929 01:35:04.444 --> 01:35:06.529 ‫به نظرت توی سالن شهرداری ‫جواب سؤال هامون رو می گیریم؟ 930 01:35:06.571 --> 01:35:08.906 ‫شاید بگیریم، شایدم نگیریم. ‫ولی به هیچکس بیشتر از تو... 931 01:35:08.948 --> 01:35:11.075 ‫برای پرسیدنِ سؤالات سخت، اعتماد ندارم. 932 01:35:12.452 --> 01:35:14.412 ‫خب، خیلی لطف داری... 933 01:35:14.454 --> 01:35:17.040 ‫و به خاطر همین حرفت، ‫چیزی که باید بهت بگم رو خیلی سخت تر کردی. 934 01:35:21.127 --> 01:35:23.129 ‫بهم پیشنهاد خریدِ روزنامۀ «گزت» رو دادن. 935 01:35:25.173 --> 01:35:27.175 ‫کی داده؟ یه آدم میلیاردر؟ 936 01:35:27.216 --> 01:35:29.260 ‫بیشتر به شرکت های اختلاطی چند ملیتی می خوره. 937 01:35:29.344 --> 01:35:31.679 ‫چه بدتر! اخبار برای اونا مهم نیست. 938 01:35:31.721 --> 01:35:33.514 ‫تنها چیزی که براشون مهمه، سود و زیانه. 939 01:35:33.556 --> 01:35:36.684 ‫کریسی، اونا همۀ دستاوردهامون رو نابود می کنن. 940 01:35:36.726 --> 01:35:39.479 ‫می دونم، ولی مگه چارۀ دیگه ای هم دارم؟ 941 01:35:39.520 --> 01:35:41.064 ‫داریم ورشکسته می شیم. 942 01:35:41.105 --> 01:35:43.691 ‫بعد از قضیۀ ادج، مشترکینِ کممون، کم تر هم شدن. 943 01:35:43.691 --> 01:35:46.486 ‫- مشترکین جدید پیدا می کنیم. ‫- چطور؟ 944 01:35:46.527 --> 01:35:47.695 ‫ما یه روزنامۀ شهرستانی... 945 01:35:47.737 --> 01:35:49.822 ‫توی شهری هستیم که دیگه داره از بین می ره. 946 01:35:50.156 --> 01:35:52.283 ‫حتی داشتنِ مشهورترین خبرنگارِ دنیا... 947 01:35:52.367 --> 01:35:54.118 ‫نمی تونه جلوی بسته شدنِ اینجا رو بگیره. 948 01:35:55.286 --> 01:35:58.122 ‫اگه روزنامۀ گزت ادغام بشه... 949 01:35:58.164 --> 01:35:59.374 ‫ادج برنده می شه. 950 01:36:00.249 --> 01:36:01.834 ‫بعضی وقتا برنده ای وجود نداره. 951 01:36:01.876 --> 01:36:03.836 ‫فقط بازنده هست. 952 01:36:03.836 --> 01:36:05.380 ‫لوئیس، اگه این پیشنهاد رو قبول نکنم، 953 01:36:05.421 --> 01:36:08.216 ‫در عرض یه ماه ورشکسته می شم. 954 01:36:08.383 --> 01:36:09.801 ‫چاره ای ندارم. 955 01:36:23.981 --> 01:36:26.567 ‫تموم شد. 956 01:36:26.609 --> 01:36:29.612 ‫یک فداکاریِ باارزش. 957 01:36:29.695 --> 01:36:31.405 ‫شروع می کنیم. 958 01:36:31.447 --> 01:36:33.574 ‫وقتش رسیده. 959 01:36:33.616 --> 01:36:35.284 ‫کریپتون احیا می شه. 960 01:36:38.663 --> 01:36:40.540 ‫[دبیرستان اسمالویل] 961 01:36:41.499 --> 01:36:45.503 ‫اسمالویل بدون لانا لین، یه جاش می لنگه. 962 01:36:45.545 --> 01:36:47.255 ‫اون بخشی از این شهره. 963 01:36:47.296 --> 01:36:49.132 ‫شاید بیراه هم نمی گه. 964 01:36:49.173 --> 01:36:50.883 ‫شاید اون اسمالویل از بین رفته. 965 01:36:50.883 --> 01:36:53.261 ‫آخه کریسی کل زندگیش توی «گزت» کار کرده... 966 01:36:53.302 --> 01:36:54.804 ‫تا آخرش دودستی بده بره. 967 01:36:54.846 --> 01:36:56.806 ‫کاری از دست تو برنمیاد؟ 968 01:36:56.848 --> 01:36:59.267 ‫اگه سوپرمن شروع به بانک زدن نکنه، نه! 969 01:36:59.308 --> 01:37:00.393 ‫یه معجزه لازم داره. 970 01:37:00.434 --> 01:37:02.228 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 971 01:37:02.228 --> 01:37:03.688 ‫فقط اون نیست که معجزه لازم داره. 972 01:37:03.729 --> 01:37:06.732 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! ‫(دبیرستان اسمالویل؛ ورودی بلوک c) 973 01:37:06.774 --> 01:37:07.817 ‫انگار وضع خوب نیست. 974 01:37:07.859 --> 01:37:10.903 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 975 01:37:10.945 --> 01:37:14.448 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 976 01:37:14.490 --> 01:37:15.825 ‫خیلی بَده. 977 01:37:16.117 --> 01:37:18.911 ‫وزارت دفاع نمی خوایم! وزارت دفاع نمی خوایم! 978 01:37:20.162 --> 01:37:22.290 ‫همگی توجه کنید. 979 01:37:22.331 --> 01:37:23.666 ‫- باید یه کاری بکنیم. ‫- لطفاً... 980 01:37:23.749 --> 01:37:25.293 ‫آروم باشید و روی صندلی هاتون بشینید، 981 01:37:25.334 --> 01:37:27.003 ‫تا بتونیم شروع کنیم. 982 01:37:30.047 --> 01:37:31.090 ‫سلام عزیزم. 983 01:37:31.132 --> 01:37:33.551 ‫من یه سر می رم ایستگاه آتش نشانی... 984 01:37:33.593 --> 01:37:36.596 ‫و وسایلم رو جمع می کنم. 985 01:37:37.346 --> 01:37:39.724 ‫احتمالاً برای پختن دنده ها به موقع برگردم خونه. 986 01:37:40.433 --> 01:37:43.477 ‫به نظر تو ما داریم اشتباه می کنیم؟ 987 01:37:43.519 --> 01:37:45.271 ‫چون دندۀ کمر می خوریم؟ 988 01:37:47.148 --> 01:37:49.901 ‫اینکه داریم از اسمالویل می ریم. 989 01:37:49.942 --> 01:37:53.112 ‫منظورم اینه که ‫به نظرت داریم خیلی راحت تسلیم می شیم؟ 990 01:37:53.154 --> 01:37:55.781 ‫کلارک این حرف رو زد. 991 01:37:55.823 --> 01:37:58.159 ‫فقط... نمی خوام با عجله تصمیمی بگیریم... 992 01:37:58.200 --> 01:38:00.828 ‫که بعداً ازش پشیمون می شیم. 993 01:38:02.121 --> 01:38:04.373 ‫فکر نمی کنم خیلی چاره ای داشته باشیم. 994 01:38:04.415 --> 01:38:07.710 ‫مردم اینجا یه جورایی مجبورمون کردن. 995 01:38:07.793 --> 01:38:10.463 ‫همه که باهامون مشکل ندارن، کایل. 996 01:38:10.504 --> 01:38:12.757 ‫خیلی خب، ببین. 997 01:38:12.798 --> 01:38:14.884 ‫من واقعاً قدردانِ... 998 01:38:14.925 --> 01:38:16.802 ‫همۀ کارهایی هستم که کنت ها برامون کردن. 999 01:38:16.844 --> 01:38:19.513 ‫خیلی هوامون رو داشتن، ولی... 1000 01:38:19.513 --> 01:38:22.391 ‫لانا، دوستی با اونا غذا سر سفره ـمون نمیاره. 1001 01:38:23.934 --> 01:38:26.270 ‫می دونم. 1002 01:38:26.312 --> 01:38:27.813 ‫فقط سخته. 1003 01:38:30.358 --> 01:38:32.151 ‫آره، می دونم. 1004 01:38:33.736 --> 01:38:37.073 ‫ولی ببین، تا وقتی تو رو دارم... 1005 01:38:38.240 --> 01:38:40.493 ‫مهم نیست کجا زندگی می کنیم. 1006 01:38:40.534 --> 01:38:42.912 ‫خیلی خب، پس من و تو... 1007 01:38:42.953 --> 01:38:46.332 ‫می تونیم هر جایی خونه زندگی تشکیل بدیم. ‫خب؟ 1008 01:38:46.332 --> 01:38:47.625 ‫آره. 1009 01:38:50.294 --> 01:38:52.838 ‫- دیگه خداحافظ. ‫- خداحافظ. 1010 01:38:52.880 --> 01:38:54.882 ‫به اسمالویل جدید خوش اومدین. 1011 01:38:54.924 --> 01:38:56.384 ‫دقیقاً مثل قدیمه... 1012 01:38:56.425 --> 01:38:58.302 ‫فقط رقت انگیزتره. 1013 01:38:59.970 --> 01:39:01.639 ‫سرحملۀ دوم، کجا قایم شده بودی؟ 1014 01:39:01.681 --> 01:39:03.724 ‫عه! 1015 01:39:03.766 --> 01:39:05.559 ‫سلام، می دونید که مدرسه چه جوریه دیگه. 1016 01:39:05.601 --> 01:39:07.520 ‫داشتم کارهای عقب افتادۀ مدرسه رو می کردم. 1017 01:39:07.561 --> 01:39:09.063 ‫ارتش شهرمون رو محاصره کرده، 1018 01:39:09.105 --> 01:39:11.482 ‫اونوقت تو توی خونه قایم شده بودی تا درس بخونی؟ 1019 01:39:11.482 --> 01:39:13.359 ‫رفیق، جواب چرتی دادی! 1020 01:39:13.401 --> 01:39:15.027 ‫دیگه وقتشه از جات بلند شی، داداش. 1021 01:39:15.027 --> 01:39:16.320 ‫پدر و مادر جیمی خارج از شهرن. 1022 01:39:16.362 --> 01:39:17.780 ‫کل خونه ـشون در اختیار خودشه. 1023 01:39:17.863 --> 01:39:20.408 ‫همین الان «ولنیتز» داره یه بشکۀ نوشیدنی می گیره. 1024 01:39:20.449 --> 01:39:21.909 ‫یه چیز به درد بخور. 1025 01:39:21.951 --> 01:39:24.412 ‫درصد شکرش خیلی بالاست. 1026 01:39:24.453 --> 01:39:26.163 ‫خیلی خب، پایه ام. 1027 01:39:27.123 --> 01:39:28.791 ‫تو هم بیا، قدکوتوله. 1028 01:39:29.166 --> 01:39:31.627 ‫خیلی خب، ما می ریم دنیس و کیتلین رو برداریم. 1029 01:39:31.669 --> 01:39:32.962 ‫شما پسرا رو اونجا می بینیم. خب؟ 1030 01:39:33.003 --> 01:39:34.713 ‫- خداحافظ. ‫- فعلاً رفیق. 1031 01:39:36.590 --> 01:39:38.259 ‫دیگه شان بیشتر از این نمی تونست... 1032 01:39:38.300 --> 01:39:39.510 ‫خصومتش رو غیرمستقیم نشون بده. 1033 01:39:39.552 --> 01:39:41.345 ‫چی بگم... شاید چون قبلاً قرار می ذاشتین، 1034 01:39:41.387 --> 01:39:43.722 ‫صحنۀ عجیب غریبی شد. 1035 01:39:43.764 --> 01:39:45.975 ‫قبلاً که این قضیه مشکل ساز نبود. 1036 01:39:45.975 --> 01:39:47.685 ‫الان که آبرویی برای پدر و مادرم نمونده، 1037 01:39:47.726 --> 01:39:49.895 ‫انگار من هم شریک جرمشون هستم. 1038 01:39:50.354 --> 01:39:52.273 ‫ما مجبور نیستیم بریم. 1039 01:39:52.314 --> 01:39:55.192 ‫نه! خیلی وقته که شماها با هم نگشتید. 1040 01:39:55.234 --> 01:39:57.695 ‫و لحظات برادرانۀ خوشی می تونید داشته باشید. 1041 01:39:57.736 --> 01:40:00.614 ‫تازه نوشیدنیش خیلی به درد بخوره! 1042 01:40:00.656 --> 01:40:02.283 ‫- مطمئنی؟ ‫- آره. 1043 01:40:02.324 --> 01:40:04.785 ‫به سوفیا قول داده بودم که ‫ آرایش موهاش رو انجام بدم. 1044 01:40:04.785 --> 01:40:06.954 ‫می دونی... به خاطر اون قضیه. 1045 01:40:06.996 --> 01:40:09.165 ‫- آره، آره، آره. فقط... ‫- خیلی خب. 1046 01:40:09.498 --> 01:40:10.791 ‫وقتی رسیدی خونه بهم زنگ بزن. 1047 01:40:10.833 --> 01:40:12.710 ‫- باشه. خیلی خب. ‫- فعلاً. 1048 01:40:12.751 --> 01:40:14.962 ‫ولنیتز به نفعشه این دفعه پیراهنش رو در نیاره. 1049 01:40:20.843 --> 01:40:22.344 ‫می بینی اون روزنامۀ مزخرفت... 1050 01:40:22.344 --> 01:40:23.971 ‫چه آشوبی به پا کرده؟ 1051 01:40:24.013 --> 01:40:25.973 ‫پس بذار کمک کنم. 1052 01:40:26.015 --> 01:40:28.684 ‫امیدوار بودم همینو بگی. 1053 01:40:31.979 --> 01:40:34.773 ‫خیلی خب دوستان. ‫جلسه رو شروع می کنیم. 1054 01:40:34.815 --> 01:40:38.319 ‫ژنرال لین اومده اینجا تا به سؤالاتی که احتمالاً... 1055 01:40:38.360 --> 01:40:41.655 ‫در مورد حضور پیوستۀ وزارت دفاع در اسمالویل دارید ‫جواب بده. 1056 01:40:41.822 --> 01:40:44.074 ‫- ژنرال لین بفرمایید. ‫- ممنونم، شهردار «دین». 1057 01:40:44.116 --> 01:40:46.493 ‫سربازهاتون کِی از شهر می رن بیرون؟ 1058 01:40:46.535 --> 01:40:48.996 ‫آره! 1059 01:40:50.873 --> 01:40:54.084 ‫بهتون قول می دم که وزارت دفاع ‫داره با سریعترین سرعت ممکن کارش رو انجام می ده. 1060 01:40:54.126 --> 01:40:56.670 ‫به محض اینکه همۀ مواد خطرناک... 1061 01:40:56.712 --> 01:40:58.422 ‫از معادن خارج بشن، 1062 01:40:58.464 --> 01:41:00.674 ‫می تونید انتظارِ کاهش چشمگیری ‫در نیروها داشته باشید. 1063 01:41:00.716 --> 01:41:02.009 ‫اون نیروها دارن مشاغلی که... 1064 01:41:02.051 --> 01:41:03.802 ‫در حاشیۀ خیابون اصلی اینجاست رو فراری می دن. 1065 01:41:03.844 --> 01:41:06.347 ‫آخه چرا نمی شه همه ـشون رو ‫کنار معادن مستقر کنید؟ 1066 01:41:06.388 --> 01:41:08.265 ‫آره، تازه مگه چی توی اون معادن هست... 1067 01:41:08.307 --> 01:41:10.559 ‫که انقدر خطرناکه؟ 1068 01:41:10.559 --> 01:41:12.144 ‫اجازه ندارم که در موردِ... 1069 01:41:12.186 --> 01:41:14.063 ‫ماهیت اصلیِ اون ماده صحبت کنم، ولی... 1070 01:41:14.104 --> 01:41:16.523 ‫اینکه جلوی چشمامون دارید این کارها رو می کنید ‫اشکالی نداره؟! 1071 01:41:16.565 --> 01:41:17.942 ‫ببینید دوستان، مطمئنم که... 1072 01:41:17.983 --> 01:41:19.652 ‫دلیل خوبی برای استخراج اون ماده دارن. 1073 01:41:19.693 --> 01:41:21.904 ‫آره، احتمالاً کلی ارزش مالی داشته باشن. 1074 01:41:21.946 --> 01:41:25.157 ‫بهتون اطمینان می دم که هیچکس از این قضیه ‫سودی به جیب نمی زنه. 1075 01:41:25.199 --> 01:41:27.993 ‫ما صرفاً برای صلاح عموم داریم عمل می کنیم. 1076 01:41:28.035 --> 01:41:31.372 ‫ژنرال لین، می تونید بگید مورگان ادج الان کجاست؟ 1077 01:41:31.413 --> 01:41:34.833 ‫در حال حاضر نمی تونم علناً در این باره صحبتی کنم. 1078 01:41:34.875 --> 01:41:37.002 ‫چرا نمی تونید؟ مردم ترسیدن... 1079 01:41:37.044 --> 01:41:38.587 ‫و می خوان بدونن در امانن یا نه. 1080 01:41:38.629 --> 01:41:39.922 ‫- آره. ‫- آره! 1081 01:41:40.005 --> 01:41:41.548 ‫خانم «بپو»، به نظرم برای امروز... 1082 01:41:41.590 --> 01:41:43.092 ‫به اندازۀ کافی مردم رو ترسونده باشین. 1083 01:41:43.133 --> 01:41:45.135 ‫- بابا! ‫- می شه حداقل بگید ادج توی بازداشتگاهه یا نه؟ 1084 01:41:45.177 --> 01:41:47.805 ‫- خانم بپو! ‫- نه، نیست. 1085 01:41:47.846 --> 01:41:50.057 ‫- لوئیس! ‫- حق دارن بدونن. 1086 01:41:50.099 --> 01:41:51.975 ‫ادج چند هفته پیش... 1087 01:41:52.017 --> 01:41:53.394 ‫تونست از یه بازداشتگاه فرار کنه. 1088 01:41:53.435 --> 01:41:56.188 ‫حالا از اونموقع تا حالا، سوپرمن و وزارت دفاع... 1089 01:41:56.230 --> 01:41:58.649 ‫تمام تلاششون رو داشتند می کردند ‫تا رد اون رو بزنن. 1090 01:41:58.691 --> 01:42:00.067 ‫ولی تا به الان... 1091 01:42:00.109 --> 01:42:02.403 ‫هنوز معلوم نیست کجاست. 1092 01:42:02.444 --> 01:42:04.697 ‫باید نگران این باشیم که یه موقع برنگرده اینجا؟ 1093 01:42:07.408 --> 01:42:09.702 ‫متأسفانه تا زمانیکه مورگان ادج دستگیر نشده... 1094 01:42:09.743 --> 01:42:11.370 ‫دلیل برای نگرانی هست. 1095 01:42:11.412 --> 01:42:14.540 ‫ولی مطمئن باشید که ‫وزارت دفاع داره تمام تلاشش رو می کنه... 1096 01:42:14.581 --> 01:42:16.875 ‫تا مردم اسمالویل رو در امان نگه داره. 1097 01:42:16.917 --> 01:42:19.461 ‫کسی به یه کلمه از حرفای اون مرد اعتماد نکنه. 1098 01:42:21.255 --> 01:42:22.965 ‫اون مادر دِرِک پاول ـه؟ 1099 01:42:23.132 --> 01:42:24.133 ‫آره. 1100 01:42:24.174 --> 01:42:26.719 ‫وزارت دفاع ماه هاست که داره دروغ می گه. 1101 01:42:28.178 --> 01:42:30.389 ‫از همون موقع که پسرم مُرد! 1102 01:42:31.932 --> 01:42:34.143 ‫تازه من مدرک دارم. 1103 01:42:36.770 --> 01:42:39.106 ‫[ادارۀ آتش نشانی اسمالویل] 1104 01:42:45.279 --> 01:42:47.197 ‫فکرش رو می کردم تو باشی. 1105 01:42:51.034 --> 01:42:53.871 ‫با خودم گفتم الان بهترین وقت ‫برای جمع کردنِ وسایلمه. 1106 01:42:53.871 --> 01:42:55.289 ‫مخصوصاً الان که همۀ بچه ها... 1107 01:42:55.330 --> 01:42:57.124 ‫توی سالن شهرداری هستند. 1108 01:42:58.750 --> 01:43:02.212 ‫رئیسِ آتش نشانی «بریستول» زنگ زد و سراغت رو گرفت. ‫(شهرستانی در ماساچوست آمریکا) 1109 01:43:02.254 --> 01:43:05.299 ‫فقط دارم نظر این و اون رو می پرسم. همین! 1110 01:43:05.340 --> 01:43:07.217 ‫جدی؟ آخه تابلوی «برای فروش»... 1111 01:43:07.259 --> 01:43:09.595 ‫که توی چمنِ جلوی خونه ـتونه، ‫چیز دیگه ای نشون می ده. 1112 01:43:09.636 --> 01:43:11.472 ‫می خوای چیکار کنم، تامارا؟ 1113 01:43:12.806 --> 01:43:14.725 ‫وقتی اینجا ثبت نام کردم، کار راحتی نبود، رئیس! 1114 01:43:15.058 --> 01:43:16.977 ‫همۀ مردهای دیگه یه جوری بهم نگاه می کردن... 1115 01:43:16.977 --> 01:43:19.855 ‫و فکر می کردن یه زن جایی توی ایستگاه نداره، ‫چه برسه سیاه پوست هم باشه! 1116 01:43:19.897 --> 01:43:22.107 ‫ولی تو... تو همیشه هوام رو داشتی. 1117 01:43:22.149 --> 01:43:23.984 ‫چون می دونستم در موردت اشتباه فکر می کنن. 1118 01:43:24.026 --> 01:43:26.862 ‫امیدوار بودم دوباره هم بتونیم بهشون ثابت کنیم ‫که دارن اشتباه می کنن. 1119 01:43:33.452 --> 01:43:35.329 ‫باید بدونی که به رئیس ایستگاه بریستول گفتم... 1120 01:43:35.370 --> 01:43:37.581 ‫که اگه تو بری توی تیمش، خیلی خوش شانسه! 1121 01:43:38.165 --> 01:43:40.042 ‫موفق باشی، رئیس. 1122 01:43:40.042 --> 01:43:41.460 ‫من ازت حمایت می کنم. 1123 01:43:54.640 --> 01:43:56.892 ‫این چه کوفتیه؟ 1124 01:43:58.227 --> 01:44:00.520 ‫- وای خدا! ‫- شلیک! شلیک! 1125 01:44:00.562 --> 01:44:01.813 ‫وای خدا! 1126 01:44:14.576 --> 01:44:16.536 ‫این نامه ای از طرف وزارت دفاعه... 1127 01:44:16.578 --> 01:44:18.872 ‫که اون مردی که اونجا وایستاده امضاش کرده. 1128 01:44:18.914 --> 01:44:22.501 ‫توش نوشته که تحقیقات برای مرگ پسرم ‫در حال انجامه. 1129 01:44:22.542 --> 01:44:25.545 ‫درسته، خانم پاول. ‫ما هنوز در مرحلۀ... 1130 01:44:25.587 --> 01:44:27.673 ‫جمع آوری اطلاعات برای علت مرگ دِرِک هستیم. 1131 01:44:27.714 --> 01:44:29.675 ‫اون به خاطر کاری که مورگان ادج کرد مُرد. 1132 01:44:29.716 --> 01:44:31.593 ‫اینجوری بود که مُرد. ‫چندین ماهه اینو می دونستی... 1133 01:44:31.635 --> 01:44:33.720 ‫ولی به خودت زحمت ندادی چیزی بهم بگی. 1134 01:44:33.762 --> 01:44:36.556 ‫شارون، می دونم این شرایط چقدر برات سخت بوده. 1135 01:44:36.682 --> 01:44:40.811 ‫واقعاً نمی دونی چه حسی داره که ‫آدم بچه ـش رو از دست بده. 1136 01:44:42.521 --> 01:44:45.148 ‫مادر، عذاب وجدان پیدا می کنه... 1137 01:44:45.190 --> 01:44:47.234 ‫و دائماً با خودش فکر می کنه که... 1138 01:44:47.275 --> 01:44:49.069 ‫چه کاری رو می تونسته جور دیگه ای انجام بده. 1139 01:44:50.612 --> 01:44:52.030 ‫واقعاً شرمنده ام. 1140 01:44:52.072 --> 01:44:56.159 ‫لطفاً بهم بگید مورگان ادج با پسرم چیکار کرد. 1141 01:44:56.201 --> 01:44:57.911 ‫باید حقیقت رو بدونم. 1142 01:45:02.541 --> 01:45:04.501 ‫همین الان ادج به تیمم حمله کرد. 1143 01:45:04.751 --> 01:45:05.585 ‫چی؟ 1144 01:45:05.585 --> 01:45:07.796 ‫الان به مکانی که لار رو ‫توش نگه داشته بودیم حمله کرد. 1145 01:45:07.838 --> 01:45:09.131 ‫باید بریم. 1146 01:45:09.172 --> 01:45:11.049 ‫ببخشید دوستان ولی یه مشکلی پیش اومده... 1147 01:45:11.091 --> 01:45:12.300 ‫که فوراً باید بهش رسیدگی کنیم. 1148 01:45:12.342 --> 01:45:13.343 ‫نه، نه، نه! 1149 01:45:13.385 --> 01:45:14.386 ‫کجا می ری؟ 1150 01:45:14.386 --> 01:45:15.887 ‫حق این خانم نیست که بی جواب بذاریش. 1151 01:45:15.929 --> 01:45:18.056 ‫- داری فرار می کنی؟ ‫- ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 1152 01:45:18.098 --> 01:45:20.600 ‫حقیقت رو بهمون بگو! ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 1153 01:45:20.642 --> 01:45:23.937 ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 1154 01:45:23.979 --> 01:45:26.815 ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. ‫ما دنبال جواب سؤال هامونیم. 1155 01:45:31.445 --> 01:45:33.822 ‫- باید برگردیم اونجا. ‫- شدنی نیست. 1156 01:45:33.864 --> 01:45:35.574 ‫اسمالویل داره خودش رو تیکه پاره می کنه. 1157 01:45:35.574 --> 01:45:36.825 ‫اگه هیچ کاری نکنیم... 1158 01:45:36.825 --> 01:45:37.909 ‫نشنیدی چی گفتم؟ 1159 01:45:37.951 --> 01:45:39.828 ‫ادج آزاده و لار هم با خودش بُرده. 1160 01:45:39.828 --> 01:45:42.456 ‫پس باید به شهر هشدار بدیم. 1161 01:45:42.497 --> 01:45:44.207 ‫انگار هیچ جایی دور و بر اسمالویل نیست. 1162 01:45:44.207 --> 01:45:45.834 ‫به خاطر اینه که یه هدف دیگه دارن. 1163 01:45:45.876 --> 01:45:49.129 ‫ردیابم بعد از اینکه از وزارت دفاع رفتن ‫ردشون رو زده. 1164 01:45:49.171 --> 01:45:50.255 ‫توی متروپلیسن. 1165 01:45:50.297 --> 01:45:53.133 ‫- دقیقاً مثل زمینِ خودت. ‫- شما دوتا باید همین الان برید. 1166 01:45:53.175 --> 01:45:56.511 ‫صبر کنید. ‫روی زمینِ تو، سوپرمن دست تنها نبود. 1167 01:45:56.553 --> 01:45:57.763 ‫یه ارتش کامل داشت. 1168 01:45:57.763 --> 01:45:58.805 ‫ادج واقعاً فکر می کنه که... 1169 01:45:58.805 --> 01:46:00.765 ‫اون و لار می تونن یه شهر رو نابود کنن؟ 1170 01:46:00.807 --> 01:46:02.058 ‫با وجود چیزی که موقع فرارش... 1171 01:46:02.100 --> 01:46:04.269 ‫از وزارت دفاع دیدیم، شاید بتونه! 1172 01:46:04.311 --> 01:46:05.979 ‫شایدم فقط می خواد منو اذیت کنه. 1173 01:46:06.021 --> 01:46:07.022 ‫خاطراتم رو دیده. 1174 01:46:07.063 --> 01:46:08.690 ‫می دونه چقدر خاطره توی متروپلیس داریم. 1175 01:46:08.732 --> 01:46:10.525 ‫باشه، ولی اگه فقط می خواسته تو رو اذیت کنه... 1176 01:46:10.567 --> 01:46:12.444 ‫چرا مستقیم نیومده اسمالویل؟ 1177 01:46:12.444 --> 01:46:14.529 ‫یه قضیۀ بزرگتری در جریانه که ما متوجهش نیستیم. 1178 01:46:14.571 --> 01:46:16.490 ‫منم باید باهاتون بیام. ‫می تونی مراقب پسرا باشی؟ 1179 01:46:16.531 --> 01:46:18.533 ‫تماس می گیرم و ترتیب اینو می دم که ‫به مزرعه برگردن. 1180 01:46:18.575 --> 01:46:20.660 ‫می دونی ادج دقیقاً کجاست؟ 1181 01:46:22.621 --> 01:46:25.165 ‫ظاهراً هنوز توی «پارک سنتنیال» ـه. 1182 01:46:28.251 --> 01:46:30.212 ‫لطفاً موانع رو جابجا نکنید. 1183 01:46:30.253 --> 01:46:31.755 ‫[پلیس ضربتِ متروپلیس] 1184 01:46:31.838 --> 01:46:34.549 ‫لطفاً همگی عقب بایستید. 1185 01:46:38.094 --> 01:46:41.389 ‫خواهشاً بهم بگو که ‫اون مورگان ادج نیست که روی هوا شناوره. 1186 01:46:43.475 --> 01:46:45.352 ‫- عه، اینجا رو! ‫- سوپرمنه! 1187 01:46:45.393 --> 01:46:46.645 ‫باید همه رو ببرید عقب. 1188 01:46:46.686 --> 01:46:47.604 ‫اینجا خطرناکه. 1189 01:46:47.646 --> 01:46:49.940 ‫لوئیس، می دونی اینجا چه خبره؟ 1190 01:46:50.023 --> 01:46:52.609 ‫فکر می کنیم مورگان ادج ‫در آستانۀ حمله به متروپلیس ـه. 1191 01:46:52.734 --> 01:46:54.277 ‫فقط همون دوتا هستن؟ 1192 01:46:54.319 --> 01:46:55.904 ‫تا جایی که معلومه، آره. 1193 01:46:55.946 --> 01:46:57.781 ‫باید نگران تعداد بیشتری باشیم؟ 1194 01:47:01.743 --> 01:47:03.536 ‫فکر نکنم اون دیگه مورگان ادج باشه. 1195 01:47:03.703 --> 01:47:05.622 ‫پس کیه؟ 1196 01:47:12.462 --> 01:47:13.672 ‫- سلام! ‫- چطوری؟ 1197 01:47:13.713 --> 01:47:15.465 ‫سلام، زود باش یه نوشیدنی بگیر. 1198 01:47:15.465 --> 01:47:16.967 ‫اون پشت، «لیوان برگردون» بازی می کنیم. 1199 01:47:16.967 --> 01:47:18.927 ‫باشه، برو من میام. برو من میام. 1200 01:47:25.433 --> 01:47:27.602 ‫- بابابزرگه. ‫- جواب نده. 1201 01:47:27.727 --> 01:47:29.771 ‫اگه اتفاقی افتاده باشه چی؟ 1202 01:47:30.647 --> 01:47:32.274 ‫اونموقع دوباره زنگ می زنه. 1203 01:47:32.732 --> 01:47:34.901 ‫نمی دونم والا. هیچوقت زنگ نمی زنه. 1204 01:47:34.943 --> 01:47:38.029 ‫فقط برای یه ساعت، یه بچۀ معمولی باش. 1205 01:47:38.071 --> 01:47:39.239 ‫باشه؟ فرستنده ام همراهمه. 1206 01:47:39.239 --> 01:47:41.408 ‫اگه اتفاق مهمی افتاد، به بابا خبر می دم. 1207 01:47:43.618 --> 01:47:45.745 ‫از کِی تا حالا اهل مهمونی رفتن شدی؟ 1208 01:47:45.787 --> 01:47:47.205 ‫مگه الان نباید با جان هنری... 1209 01:47:47.205 --> 01:47:48.915 ‫مشغول ساختِ سکوی پرتابی چیزی باشی؟ 1210 01:47:48.915 --> 01:47:50.166 ‫اولاً که موشک اندازه، 1211 01:47:50.208 --> 01:47:52.293 ‫دوماً می خوام ولنیتز رو ‫توی «لیوان برگردون» شکست بدم. 1212 01:47:52.335 --> 01:47:54.337 ‫- بیا بریم. بیا بریم. ‫- اگه به خاطر ولنیتز باشه... 1213 01:47:54.337 --> 01:47:55.672 ‫سلام، جان. 1214 01:47:57.215 --> 01:47:58.591 ‫می شه صحبت کنیم؟ 1215 01:48:04.014 --> 01:48:06.182 ‫- سلام، عزیزم. ‫- سلام. 1216 01:48:06.224 --> 01:48:07.809 ‫کارِت توی ایستگاه چطور پیش رفت؟ 1217 01:48:09.519 --> 01:48:11.771 ‫خب، داشتم... داشتم با تامارا صحبت می کردم... 1218 01:48:11.813 --> 01:48:15.984 ‫و... این فکر رو توی سرم انداخت که... 1219 01:48:16.317 --> 01:48:17.819 ‫نمی دونم والا... شاید حق با تو باشه. 1220 01:48:18.945 --> 01:48:21.698 ‫شاید... شاید این تصمیم درستی نباشه. 1221 01:48:22.782 --> 01:48:25.702 ‫اصلاً اینجا کلی دستاورد داریم. 1222 01:48:26.745 --> 01:48:29.456 ‫فکر اینکه بخوایم همۀ اینا رو ‫پشت سر بذاریم، ترسناکه! 1223 01:48:29.956 --> 01:48:31.166 ‫آره. 1224 01:48:36.379 --> 01:48:38.131 ‫کایل هستم. 1225 01:48:43.928 --> 01:48:45.930 ‫- سوفی، صاف وایستا. ‫- آخ! 1226 01:48:46.014 --> 01:48:47.432 ‫سوفی! 1227 01:48:48.183 --> 01:48:50.310 ‫بیا تو. 1228 01:48:53.021 --> 01:48:56.524 ‫خب، دخترا، می خواستیم یه خبری بهتون بدیم. 1229 01:48:57.066 --> 01:49:00.153 ‫همین الان به باباتون یه پیشنهاد کاری داده شد. 1230 01:49:00.195 --> 01:49:01.279 ‫چه کاری؟ 1231 01:49:01.321 --> 01:49:03.072 ‫هنوزم آتش نشانی، فقط... 1232 01:49:04.449 --> 01:49:06.326 ‫فقط توی یه شهر دیگه. 1233 01:49:06.409 --> 01:49:07.869 ‫کارش توی شهرستان بریستول ـه. 1234 01:49:07.911 --> 01:49:10.288 ‫اونجا که دو ساعت تا اینجا فاصله ـشه. 1235 01:49:10.330 --> 01:49:12.916 ‫به خاطر همین باید نقل مکان کنیم، ‫وگرنه این کار شدنی نیست. 1236 01:49:12.957 --> 01:49:14.042 ‫ولی مگه نگفتید که... 1237 01:49:14.042 --> 01:49:15.585 ‫پیشنهاد خرید خونه، خیلی کم بوده؟ 1238 01:49:15.627 --> 01:49:18.129 ‫کم بود، ولی ببین، سارا... 1239 01:49:18.129 --> 01:49:20.131 ‫این فرصت خیلی خوبیه. 1240 01:49:20.173 --> 01:49:22.050 ‫رئیسشون داره برای بازنشستگی آماده می شه، 1241 01:49:22.133 --> 01:49:24.344 ‫که یعنی می تونم پا پیش بذارم... 1242 01:49:24.677 --> 01:49:26.095 ‫و جاش رو بگیرم. 1243 01:49:26.137 --> 01:49:27.555 ‫اصلاً خودتون می فهمید چی می گید؟ 1244 01:49:27.597 --> 01:49:30.058 ‫این همه به آدمایی که ‫اسمالویل رو ترک می کردن چیز می گفتید، 1245 01:49:30.099 --> 01:49:32.685 ‫اونوقت به محض اینکه اوضاع سخت شد ‫می خواید از اینجا فرار کنید؟ 1246 01:49:32.727 --> 01:49:34.354 ‫بیخیال، سارا. ‫بی انصافی نکن! 1247 01:49:34.437 --> 01:49:36.523 ‫- خیلی آدمای دورویی هستید. ‫- عه! 1248 01:49:36.564 --> 01:49:40.068 ‫- عزیزم، به خاطر جوردن ناراحتی؟ ‫- نه، نه. 1249 01:49:40.109 --> 01:49:41.319 ‫به خاطر این ناراحتم که... 1250 01:49:41.361 --> 01:49:42.862 ‫پدر و مادرم دروغگوهای دورویی هستن. 1251 01:49:42.862 --> 01:49:45.114 ‫ببین، این قضیه برای همه سخته. 1252 01:49:45.114 --> 01:49:47.325 ‫گوش کن، ما فقط می خوایم... 1253 01:49:47.367 --> 01:49:49.035 ‫کاری که به نفع خانواده ـمونه رو بکنیم. 1254 01:49:49.077 --> 01:49:51.120 ‫شاید صلاحیتِ گرفتنِ این تصمیم رو نداشته باشی! 1255 01:49:51.162 --> 01:49:53.164 ‫آخه اولِ اولش خود تو بودی که پاچه خواریِ... 1256 01:49:53.206 --> 01:49:54.624 ‫مورگان ادج رو کردی که بیاد اینجا. 1257 01:49:54.666 --> 01:49:57.043 ‫پدرت رو به خاطر این قضایا مقصر ندون. 1258 01:49:57.043 --> 01:49:58.920 ‫تو رو هم مقصر می دونم. 1259 01:50:00.463 --> 01:50:02.173 ‫شماها خیلی احمقید! 1260 01:50:02.215 --> 01:50:03.925 ‫سارا! سارا! 1261 01:50:10.598 --> 01:50:12.392 ‫این قضیه ربطی به دوستت نداره، کال-ال. 1262 01:50:12.767 --> 01:50:13.935 ‫چرا اومدین اینجا؟ 1263 01:50:13.977 --> 01:50:16.396 ‫با خودمون گفتیم شاعرانه ـست که ‫شهری که ازش دفاع می کردی... 1264 01:50:16.396 --> 01:50:17.605 ‫اول از همه سقوط کنه. 1265 01:50:17.605 --> 01:50:18.940 ‫ما بیخیالِ این شهر نمی شیم، 1266 01:50:18.982 --> 01:50:21.234 ‫شما هم می دونید که تنهایی نمی تونید بگیریدش. 1267 01:50:21.276 --> 01:50:23.945 ‫نابودگر از بین رفته. ‫سوژه هاتون از بین رفتن. 1268 01:50:25.154 --> 01:50:27.365 ‫تال-رو... 1269 01:50:27.407 --> 01:50:29.784 ‫لازم نیست کس دیگه ای آسیب ببینه. 1270 01:50:29.826 --> 01:50:33.329 ‫دیگه تال-رویی در کار نیست. 1271 01:50:33.371 --> 01:50:34.455 ‫جان... 1272 01:50:34.497 --> 01:50:37.458 ‫دارم علائم چهارتا کریپتونی جدید رو ‫توی پارک دریافت می کنم. 1273 01:50:37.542 --> 01:50:39.585 ‫مهمون داریم. 1274 01:50:44.090 --> 01:50:45.383 ‫برید! 1275 01:50:45.425 --> 01:50:48.970 ‫این شهر رو به زانو در بیارید. 1276 01:50:55.768 --> 01:50:57.603 ‫مگه دستگاه نابودگر از بین نرفته بود؟ 1277 01:50:57.645 --> 01:50:59.272 ‫چرا. این یه چیز دیگه ـست. 1278 01:50:59.647 --> 01:51:01.274 ‫حواست به ادج باشه. 1279 01:51:04.569 --> 01:51:06.070 ‫مراقب لسلی لار باش. 1280 01:51:06.112 --> 01:51:08.281 ‫قبلش باید بهم می گفتی! 1281 01:51:18.833 --> 01:51:21.294 ‫همه باید برید داخل و پناه بگیرید. 1282 01:51:21.335 --> 01:51:24.297 ‫به متروپلیس حمله شده. برید! 1283 01:51:25.006 --> 01:51:27.258 ‫احیاناً دوربینی ندارید که ‫بتونیم باهاش پخش زنده بگیریم؟ 1284 01:51:27.258 --> 01:51:29.343 ‫توی «جی بی اس» پیش جنت ـه. ‫رفت بالای پشت بوم... 1285 01:51:29.343 --> 01:51:31.345 ‫تا یه فیلم واضح از این اتفاقات بگیره. 1286 01:51:38.186 --> 01:51:40.104 ‫توی ناحیۀ تجاری، دارم دوتاشون رو می بینم. 1287 01:51:40.271 --> 01:51:41.981 ‫اون منطقه خیلی پرجمعیت ـه. 1288 01:51:42.023 --> 01:51:44.984 ‫باید قبل از اینکه کلی تلفات بدیم برسی اونجا. 1289 01:51:54.327 --> 01:51:57.622 ‫یه دونه ـشون از پا در اومد. ‫یه تیم بفرست تقاطع خیابان جورگنز و خیابون چهارم. 1290 01:52:03.753 --> 01:52:05.671 ‫نه، بهم اعتماد کن. فقط روی 42 بفروش... 1291 01:52:05.713 --> 01:52:07.715 ‫و بقیۀ چیزها رو بسپار به هیئت مدیره. 1292 01:52:24.732 --> 01:52:28.986 ‫سپر دفاع روی 63 درصد، 59 درصد، 55 درصد. 1293 01:52:29.028 --> 01:52:30.530 ‫این مسخره بازی ها دیگه بسه! 1294 01:52:40.039 --> 01:52:42.750 ‫چکشم! 1295 01:52:42.875 --> 01:52:44.961 ‫چکش جنبشی در وضعیت آفلاین ـه. 1296 01:52:45.002 --> 01:52:47.797 ‫- آنلاینش کن. ‫- تا 90 ثانیۀ دیگه دوباره بهش متصل می شیم. 1297 01:52:52.134 --> 01:52:55.054 ‫خب، حس می کنم شاید اونموقع که ‫کنار مخزن آب بودیم... 1298 01:52:55.054 --> 01:52:57.139 ‫برداشت اشتباهی از من کرده باشی. 1299 01:52:57.181 --> 01:53:00.434 ‫نه، راستش رو بخوای ‫فکر نمی کنم برداشتم اشتباه بوده باشه. 1300 01:53:00.476 --> 01:53:01.811 ‫خیلی خب، خیلی خب، می دونی چیه؟ 1301 01:53:01.811 --> 01:53:03.187 ‫واقعاً می خواستم ازت اطلاعات بکشم، 1302 01:53:03.187 --> 01:53:05.398 ‫که کار مزخرفی بود و واقعاً شرمنده ام. 1303 01:53:05.439 --> 01:53:08.943 ‫ولی جداً می خواستم باهات بگردم. 1304 01:53:11.320 --> 01:53:13.406 ‫اینجور چیزا لزوماً نباید دو طرفه باشن. 1305 01:53:13.447 --> 01:53:17.076 ‫درسته، چون اونموقع که بهت گفتم بیا بریم بیرون... 1306 01:53:17.118 --> 01:53:19.912 ‫خیلی واضح بهم گفتی که ‫فقط سوژۀ کار خیر بودم. 1307 01:53:20.663 --> 01:53:22.039 ‫نه! 1308 01:53:22.999 --> 01:53:25.501 ‫می دونی، یه جورایی من ملکۀ پیام های قاتی پاتی شدم 1309 01:53:27.670 --> 01:53:30.965 ‫آره، آره. یه جورایی در موردت بهم هشدار داده بودن. 1310 01:53:33.801 --> 01:53:35.803 ‫جای تعجب نداره! 1311 01:53:37.680 --> 01:53:40.099 ‫از وقتی که به این شهر اومدم... 1312 01:53:40.141 --> 01:53:42.977 ‫ملت جوری رفتار می کنن که ‫انگار من سطحم از اینجا بالاتره. 1313 01:53:44.353 --> 01:53:46.480 ‫صبر کن ببینم، به این شهر اومدی؟ از کجا اومدی؟ 1314 01:53:46.522 --> 01:53:49.483 ‫سنترال سیتی، دو سال قبل! ‫(شهرِ کاراکتر فلش) 1315 01:53:51.277 --> 01:53:53.321 ‫بابام... 1316 01:53:55.740 --> 01:53:57.950 ‫یه جورایی فرستاده شده بود زندان. 1317 01:53:57.992 --> 01:54:00.453 ‫من و مامانم به این نتیجه رسیدیم که ‫باید از نو شروع کنیم. 1318 01:54:01.287 --> 01:54:03.289 ‫خبر نداشتم. 1319 01:54:03.456 --> 01:54:06.167 ‫آخه به هر کسی این حرفا رو نمی زنم. 1320 01:54:07.460 --> 01:54:10.963 ‫چون بعدش مردم برای خودشون نتیجه گیری می کنن... 1321 01:54:11.005 --> 01:54:14.717 ‫و فکر می کنن که یه جور دخترکِ نچسب هستم. 1322 01:54:16.844 --> 01:54:19.472 ‫خب، متأسفم که همچین اتفاقی برات افتاده. 1323 01:54:19.513 --> 01:54:21.724 ‫می دونم اومدن به یه شهر جدید و شروع نو... 1324 01:54:21.766 --> 01:54:23.309 ‫کار آسونی نیست. می دونی؟ 1325 01:54:23.351 --> 01:54:24.435 ‫می دونم. 1326 01:54:24.477 --> 01:54:26.979 ‫یه جورایی به خاطر همین ‫همه ـش داشتم بهت لبخند می زدم. 1327 01:54:27.021 --> 01:54:30.316 ‫احساس می کردم می تونم ‫وضعیتی که توش هستی رو درک کنم. 1328 01:54:31.942 --> 01:54:33.361 ‫به گمونم منطقی ـه. 1329 01:54:36.864 --> 01:54:39.158 ‫پس... 1330 01:54:39.200 --> 01:54:42.036 ‫اگه این یعنی دیگه با هم مشکلی نداریم، 1331 01:54:42.453 --> 01:54:46.373 ‫پس نظرت چیه این اطراف رو بهت نشون بدم، ‫آقای تازه وارد؟ 1332 01:54:48.751 --> 01:54:52.797 ‫باشه، حله، ولی اندفعه اگه می شه ‫بیخیالِ مخزن آب بشو! 1333 01:54:53.214 --> 01:54:54.632 ‫- واقعاً؟ ‫- آره. 1334 01:54:54.632 --> 01:54:58.219 ‫چون، می دونی... فقط همونه! 1335 01:54:58.552 --> 01:55:01.347 ‫این اطراف خیلی چیز خاصی برای دیدن وجود نداره. 1336 01:55:01.388 --> 01:55:02.598 ‫یه جورایی می دونستم. 1337 01:55:02.640 --> 01:55:04.600 ‫آهای، سارا، سارا، سلام. 1338 01:55:04.850 --> 01:55:07.812 ‫سارا، چی شده؟ سارا؟ 1339 01:55:07.853 --> 01:55:08.854 ‫ببخشید. 1340 01:55:08.896 --> 01:55:11.357 ‫جوردن، باید باهات صحبت کنم. 1341 01:55:11.398 --> 01:55:13.234 ‫آهای، یه کم آداب معاشرت داشته باش، کوشینگ! 1342 01:55:13.275 --> 01:55:14.401 ‫خفه شو، «کوری». 1343 01:55:17.530 --> 01:55:18.864 ‫به چی نگاه می کنید؟ هان؟ 1344 01:55:18.864 --> 01:55:20.783 ‫هِی، هِی، سارا! 1345 01:55:21.909 --> 01:55:22.993 ‫چی شده؟ 1346 01:55:22.993 --> 01:55:25.204 ‫از بریستول به بابام پیشنهاد کاری داده شده. 1347 01:55:26.288 --> 01:55:28.415 ‫فکر کنم باید از اینجا بریم. 1348 01:55:29.041 --> 01:55:31.377 ‫مگه نگفتی غیرممکنه؟ 1349 01:55:31.418 --> 01:55:33.129 ‫آهای، آهای، همگی ساکت بشید. 1350 01:55:33.462 --> 01:55:35.631 ‫توی متروپلیس یه خبراییه. 1351 01:55:36.465 --> 01:55:39.009 ‫این فیلم، دقیقاً قبل از شروع درگیری... 1352 01:55:39.051 --> 01:55:41.387 ‫و در «پارک سنتنیال» گرفته شده. 1353 01:55:41.428 --> 01:55:44.223 ‫همونطور که می بینید، سوپرمن همراه با متحد خود... 1354 01:55:44.265 --> 01:55:46.350 ‫عه، عه! اون مورگان ادج ـه؟ 1355 01:55:46.392 --> 01:55:48.894 ‫...که یکجور لباس جنگیِ زرهی داشت، وارد صحنه شد. 1356 01:55:49.311 --> 01:55:51.522 ‫[جی بی اس] 1357 01:55:53.482 --> 01:55:56.527 ‫لوئیس، خبر داری قضیه چیه؟ 1358 01:55:56.569 --> 01:55:57.945 ‫آره. خلاصه ـش رو بخوای، 1359 01:55:57.987 --> 01:55:59.738 ‫مورگان ادج داره بدن مردم رو تصاحب می کنه... 1360 01:55:59.738 --> 01:56:01.532 ‫و ازشون برای نابودیِ متروپلیس استفاده می کنه. 1361 01:56:01.574 --> 01:56:03.117 ‫خب، این به شدت وحشتناکه! 1362 01:56:03.158 --> 01:56:05.578 ‫جنت، باید به مردم بگیم چه خبره. 1363 01:56:05.619 --> 01:56:08.122 ‫باشه، پس احتمالاً بهتر باشه خودت بهشون بگی. 1364 01:56:08.163 --> 01:56:09.623 ‫یه میکروفون توی کیف مطبوعاتیم هست. 1365 01:56:16.046 --> 01:56:18.841 ‫من لوئیس لین هستم و ‫به صورت زنده از متروپلیس گزارش می دم. 1366 01:56:18.883 --> 01:56:21.969 ‫اینجا مورگان ادج حمله ای رو به شهر آغاز کرده. 1367 01:56:33.314 --> 01:56:36.442 ‫- چقدر زمان باقی مونده؟ ‫- تا 15 ثانیۀ دیگه دوباره متصل می شیم. 1368 01:56:39.987 --> 01:56:41.780 ‫داره کدوم گوری می ره؟ 1369 01:56:44.867 --> 01:56:46.577 ‫ظاهراً ادج قابلیت اینو داره... 1370 01:56:46.619 --> 01:56:49.413 ‫که به مردم قدرت بده و ذهن هاشون رو تسخیر کنه. 1371 01:56:49.455 --> 01:56:50.789 ‫لانا، داری می بینی؟ 1372 01:56:50.873 --> 01:56:53.167 ‫برای همین خیلی مهمه که همۀ اهالی متروپلیس... 1373 01:56:53.208 --> 01:56:55.753 ‫جایی امن برای پناه گرفتن پیدا کنند ‫تا ادج یا دستگیر... 1374 01:56:55.794 --> 01:56:57.129 ‫و یا کُشته بشه. 1375 01:56:57.171 --> 01:56:58.964 ‫سوپرمن در تلاشه تا جلوی ادج... 1376 01:56:59.006 --> 01:57:00.758 ‫و همۀ افرادی که مبتلا کرده رو بگیره. 1377 01:57:00.799 --> 01:57:03.886 ‫- جان! ‫- اون اینجوری مُرد. 1378 01:57:08.891 --> 01:57:10.517 ‫لوئیس، پشت سرت! 1379 01:57:10.559 --> 01:57:13.604 ‫در حال اتصال: سه، دو، یک. 1380 01:57:17.941 --> 01:57:19.902 ‫خطا زدی! 1381 01:57:24.365 --> 01:57:26.200 ‫اوه! 1382 01:57:30.079 --> 01:57:33.332 ‫لار از پا در اومد. ‫یه دونه دیگه هم زدم. 1383 01:57:33.374 --> 01:57:35.542 ‫من هیچوقت خطا نمی زنم. 1384 01:57:36.543 --> 01:57:38.170 ‫هنوز داری می گیری؟ 1385 01:57:38.212 --> 01:57:42.466 ‫شاید این تیکه آخرش رو از هوش رفته باشم، ولی آره. 1386 01:57:44.218 --> 01:57:47.388 ‫همونطور که می بینید، ‫سوپرمن در این نبرد، تنها نیست. 1387 01:57:47.429 --> 01:57:49.264 ‫ولی چون نمی دونیم چند نفر شهروند... 1388 01:57:49.306 --> 01:57:51.183 ‫مبتلا شده ان، خیلی مهمه که... 1389 01:57:51.225 --> 01:57:54.061 ‫حواستون به هرگونه فعالیت مشکوکی باشه. 1390 01:57:54.103 --> 01:57:56.855 ‫من لوئیس لین هستم ‫و این گزارش زنده ای از متروپلیس بود. 1391 01:57:56.939 --> 01:57:58.857 ‫مامانت فوق العاده ـست. 1392 01:57:59.233 --> 01:58:00.442 ‫می دونم. 1393 01:58:05.656 --> 01:58:06.782 ‫کی مونده؟ 1394 01:58:06.824 --> 01:58:09.493 ‫فقط اون آقای اخمالو مونده! 1395 01:58:10.452 --> 01:58:11.870 ‫بیا تمومش کنیم. 1396 01:58:19.253 --> 01:58:21.338 ‫الان چی شد؟ ‫نمی دونم. 1397 01:58:21.380 --> 01:58:22.589 ‫تا حالا همچین چیزی ندیده بودم. 1398 01:58:22.631 --> 01:58:24.508 ‫حتی بهش دست هم نزدیم. 1399 01:58:29.012 --> 01:58:30.514 ‫رفتش. 1400 01:58:31.473 --> 01:58:33.725 ‫قربان، افرادمون الان توی مزرعۀ کنت ها هستن. 1401 01:58:33.767 --> 01:58:35.894 ‫پسرا اونجا نیستن. 1402 01:58:35.978 --> 01:58:37.604 ‫ممنون. 1403 01:58:45.070 --> 01:58:47.739 ‫خواهش می کنم! ‫می تونیم یه فکری برای رابطه ـمون بکنیم. 1404 01:58:47.990 --> 01:58:49.908 ‫می تونیم بعداً در موردش صحبت کنیم. 1405 01:58:49.992 --> 01:58:52.244 ‫مثلاً یه موقع که مامانت ‫چند لحظه قبلش نزدیک نبوده بمیره. 1406 01:58:52.286 --> 01:58:54.288 ‫نه، همین باعث می شه این قضیه مهم تر باشه. 1407 01:58:55.289 --> 01:58:56.957 ‫ببین، من... 1408 01:58:59.001 --> 01:59:01.086 ‫نمی خوام تو رو از دست بدم. 1409 01:59:01.128 --> 01:59:03.171 ‫منم نمی خوام. 1410 01:59:03.213 --> 01:59:05.090 ‫فقط نمی دونم چه جوری می خوایم ‫رابطه رو حفظ کنیم. 1411 01:59:05.132 --> 01:59:06.842 ‫اینجوری هیچوقت همدیگه رو نمی بینیم. 1412 01:59:07.301 --> 01:59:10.137 ‫می تونیم زنگ بزنیم. می تونیم پیام بدیم. ‫می تونیم چت تصویری بکنیم. 1413 01:59:10.178 --> 01:59:12.306 ‫برادرت هم با الایزا همین کار رو کرد. 1414 01:59:12.347 --> 01:59:14.433 ‫به محض اینکه نقل مکان کرد، دختره قالش گذاشت. 1415 01:59:14.474 --> 01:59:16.518 ‫- ولی ما با اونا فرق می کنیم. ‫- آره، منم از این «ما» خوشم میاد. 1416 01:59:16.518 --> 01:59:18.979 ‫ولی می ترسم اگه از دور با هم در ارتباط باشیم، 1417 01:59:20.898 --> 01:59:24.484 ‫کم کم از خودمون بدمون میاد، خب؟ 1418 01:59:24.526 --> 01:59:27.029 ‫نوه های من کدوم گوری ان؟ 1419 01:59:27.070 --> 01:59:28.322 ‫سلام، بابابزرگ. 1420 01:59:28.363 --> 01:59:30.032 ‫- الان می خواستم زنگ بزنم. ‫- جفتتون... 1421 01:59:30.073 --> 01:59:32.743 ‫همین الان برید توی ماشین. 1422 01:59:32.784 --> 01:59:34.494 ‫بیا بریم. 1423 01:59:34.620 --> 01:59:37.289 ‫می شه بهمون بگید قضیۀ مورگان ادج چیه؟ 1424 01:59:37.706 --> 01:59:38.916 ‫به قیافۀ من می خوره... 1425 01:59:38.916 --> 01:59:42.002 ‫که به نوجوون های سرخوش، اطلاعات محرمانه بدم؟ 1426 01:59:42.753 --> 01:59:44.046 ‫بابابزرگ، واقعاً شرمنده ایم. 1427 01:59:44.087 --> 01:59:46.381 ‫نمی خوام بشنوم. ‫راه بیفتید. 1428 01:59:46.423 --> 01:59:48.467 ‫می شه حداقل سارا رو ببریم خونه؟ 1429 01:59:48.508 --> 01:59:50.135 ‫شب خیلی سختی داشتیم. 1430 01:59:54.139 --> 01:59:56.308 ‫باشه. بریم. 1431 01:59:57.392 --> 01:59:59.144 ‫- خداحافظ! ‫- لعنت! 1432 02:00:01.063 --> 02:00:02.147 ‫بعداً می بینمت. 1433 02:00:02.189 --> 02:00:04.232 ‫فعلاً. 1434 02:00:13.241 --> 02:00:14.993 ‫ادج چطور تونست از نابودگر استفاده کنه؟ 1435 02:00:15.077 --> 02:00:17.204 ‫همیشه یه قدم عقبی، کال-ال. 1436 02:00:18.789 --> 02:00:20.290 ‫اونموقع که ادج داشت حرف می زد... 1437 02:00:20.332 --> 02:00:22.542 ‫- شبیه به این بود که... ‫- ...چندین نفر داشتن حرف می زدن. 1438 02:00:22.584 --> 02:00:25.003 ‫شاید به خاطر همین هیچوقت نابودگر رو پیدا نکردین. 1439 02:00:25.087 --> 02:00:29.758 ‫چرا؟ چون ادج یه جوری خودشو نابودگر کرده؟ 1440 02:00:29.800 --> 02:00:31.093 ‫یعنی اصلاً همچین چیزی ممکنه؟ 1441 02:00:31.134 --> 02:00:32.594 ‫توجیه خوبی برای قدرت های جدیدشه. 1442 02:00:32.636 --> 02:00:33.762 ‫و اون چهار تا سوژۀ جدیدش! 1443 02:00:33.804 --> 02:00:35.847 ‫خیلی خب، فرض کنیم ادج می تونه سوژه بسازه. 1444 02:00:35.889 --> 02:00:38.850 ‫- بعدش کجا می ره؟ ‫- معلوم نیست؟ 1445 02:00:39.226 --> 02:00:41.019 ‫می ره بیشتر بسازه! 1446 02:00:44.147 --> 02:00:45.691 ‫چطوری پیدامون کردین؟ 1447 02:00:45.732 --> 02:00:47.275 ‫من وزارت دفاع رو می گردونم. 1448 02:00:47.317 --> 02:00:49.736 ‫به نظرت نمی تونم ردِ نوه های خودمو بزنم؟ 1449 02:00:52.614 --> 02:00:54.241 ‫چی بود؟ 1450 02:00:55.575 --> 02:00:57.202 ‫- وای خدا... ‫- مراقب باشید. 1451 02:01:26.231 --> 02:01:28.817 ‫ماشین به ادج زد ولی اون حتی از جاش تکون نخورد. 1452 02:01:28.859 --> 02:01:30.485 ‫جان، فرستندۀ موقعیت مکانیِ خودتو آوردی؟ 1453 02:01:30.610 --> 02:01:32.237 ‫وقتی تصادف کردیم از دستم افتاد. 1454 02:01:32.279 --> 02:01:33.738 ‫دارید از چی صحبت می کنید؟ 1455 02:01:33.780 --> 02:01:35.031 ‫توی داشبورد... 1456 02:01:35.031 --> 02:01:37.117 ‫یه سلاح کمری هست که با تیر کریپتونایت پر شده. 1457 02:01:37.117 --> 02:01:39.327 ‫می خوایم یکی از شما پسرا بیاید اینجا و برش دارید. 1458 02:01:39.369 --> 02:01:40.745 ‫باشه. 1459 02:01:41.705 --> 02:01:42.914 ‫جان، دستت! 1460 02:01:42.956 --> 02:01:44.583 ‫دست چپم مشکلی نداره. 1461 02:01:47.711 --> 02:01:49.379 ‫حالا ازت می خوام شلیک کنی. 1462 02:01:49.421 --> 02:01:51.173 ‫تجربۀ تیراندازی داری؟ 1463 02:01:51.214 --> 02:01:53.633 ‫- یه کم از جان هنری یاد گرفتم. ‫- خوبه. 1464 02:01:53.758 --> 02:01:56.970 ‫می خوام ادج رو نشونه بگیری. 1465 02:01:57.012 --> 02:01:59.181 ‫باشه. 1466 02:01:59.222 --> 02:02:01.850 ‫- برای شلیک آماده ـش کن. ‫- باشه. 1467 02:02:01.892 --> 02:02:03.268 ‫همینجوری اونجا وایستاده. 1468 02:02:03.268 --> 02:02:06.271 ‫خیلی خب. ‫سعی کن دستت رو ثابت نگه داری. 1469 02:02:06.313 --> 02:02:07.981 ‫فقط یه بار فرصتِ شلیک کردن داری. 1470 02:02:08.023 --> 02:02:09.357 ‫باشه. 1471 02:02:09.399 --> 02:02:11.818 ‫وقتی نشونه ـش گرفتی، ماشه رو بکش. 1472 02:02:19.743 --> 02:02:21.620 ‫زدیش؟ زدیش؟ 1473 02:02:21.661 --> 02:02:23.079 ‫نمی دونم. یهویی... پرواز کرد رفت! 1474 02:02:23.121 --> 02:02:25.415 ‫پرواز کرد کجا رفت؟ 1475 02:02:26.124 --> 02:02:27.918 ‫جوردن! 1476 02:02:28.543 --> 02:02:31.004 ‫جوردن! 1477 02:02:31.046 --> 02:02:32.547 ‫دوستت دارم. 1478 02:02:35.592 --> 02:02:38.428 ‫نه! نه! 1479 02:02:38.470 --> 02:02:41.598 ‫سارا، سارا، درب رو باز کن. 1480 02:02:41.640 --> 02:02:42.641 ‫ادج بُردش. 1481 02:02:42.682 --> 02:02:44.267 ‫هیچ کاری از دستش بر نمی اومد. 1482 02:02:44.309 --> 02:02:45.977 ‫باید کمکش کنیم. ‫یکی باید کمکش کنه. 1483 02:02:46.019 --> 02:02:47.896 ‫منو ببین. منو ببین. ‫تو باید بری خونه. 1484 02:02:47.938 --> 02:02:49.522 ‫- بابات رو پیدا کن. بابات رو بیار. ‫- باشه. 1485 02:02:49.522 --> 02:02:52.192 ‫همین الان! برو! برو! 1486 02:02:53.360 --> 02:02:55.236 ‫بابابزرگ. بابابزرگ، حالتون خوبه؟ 1487 02:02:55.278 --> 02:02:57.656 ‫فعلاً نمی خواد نگران من باشی. ‫اون فرستنده رو پیدا کن. 1488 02:02:57.697 --> 02:02:59.449 ‫باشه. 1489 02:02:59.491 --> 02:03:01.159 ‫از اینجا ببرش. 1490 02:03:05.330 --> 02:03:06.623 ‫بابا! بابا! 1491 02:03:06.665 --> 02:03:07.958 ‫- چی شده؟ ‫- بابا، خواهش می کنم! 1492 02:03:07.999 --> 02:03:10.168 ‫پسرا! 1493 02:03:16.049 --> 02:03:17.759 ‫- بابا! ‫- جاناتان، چی شده؟ 1494 02:03:17.759 --> 02:03:19.260 ‫- خوبی؟ ‫- ادج جوردن رو بُرد. 1495 02:03:19.302 --> 02:03:21.346 ‫- چی؟ ‫- باید پیداش کنی! برو. 1496 02:03:35.276 --> 02:03:37.070 ‫از جون من چی می خوای؟ 1497 02:04:17.861 --> 02:04:19.696 ‫لوئیس. 1498 02:04:19.946 --> 02:04:22.574 ‫چی شده؟ پسرا کجان؟ 1499 02:04:22.824 --> 02:04:24.784 ‫پسرا کجان؟ 1500 02:04:25.034 --> 02:04:26.911 ‫- ادج جوردن رو بُرده. ‫- نه! 1501 02:04:26.953 --> 02:04:28.538 ‫سعی کردم دنبالش برم. ‫دیگه دیر شده بود. 1502 02:04:28.580 --> 02:04:29.956 ‫نه، برو پیداش کن. 1503 02:04:29.956 --> 02:04:33.251 ‫لوئیس، لوئیس، همه جا رو گشتم. 1504 02:04:33.334 --> 02:04:36.087 ‫اون رفته! اون رفته! 1505 02:04:40.383 --> 02:04:43.470 ‫- حالا چیکار کنیم؟ ‫- نمی دونم. 1506 02:04:45.472 --> 02:04:47.432 ‫نمی دونم. 1507 02:05:19.297 --> 02:05:22.675 ‫آفرین، پسرم! 1508 02:05:24.510 --> 02:05:27.388 ‫حالا... 1509 02:05:27.430 --> 02:05:29.224 ‫شروع می کنیم.