1 00:00:00,000 --> 00:00:07,920 ‫♫ پا گذاشتن داخلِ همهمه های این دنیا ♫ 2 00:00:07,920 --> 00:00:13,520 ‫♫ به صدایِ باران، به صدایِ باد، ‫به صدایِ فراز و نشیب هایِ بی پایانِ دنیا گوش بده ♫ 3 00:00:13,520 --> 00:00:16,920 ‫♫ سرنوشت بی شک ما را دوست دارد ♫ 4 00:00:16,920 --> 00:00:22,560 ‫♫ به رویاهایی که با بوسه یِ زمان ‫مهر و موم شدند نگاه کن ♫ 5 00:00:22,560 --> 00:00:26,040 ‫♫ زندگی که نیمی از آن گذشته را به خاطر داشته باش ♫ 6 00:00:26,040 --> 00:00:29,440 ‫♫ بینِ این دیوارهای سرخ، ‫فقط یک نفر مانده ♫ 7 00:00:29,440 --> 00:00:35,440 ‫♫ که منتظرِ شب و جاودانگیه ♫ 8 00:00:35,440 --> 00:00:40,360 ‫♫ اگر دنیا طوفانی باشه، ‫همه یِ ساکنینش باید پناه بگیرن ♫ 9 00:00:40,360 --> 00:00:45,840 ‫♫ من با تو می آیم ♫ 10 10 00:00:45,840 --> 00:00:50,800 ‫♫ هزاران کوه را سفر کن ‫از زمین بایر نترس ♫ 11 11 00:00:50,800 --> 00:00:56,280 ‫♫ کنارِ جاده گل هم خواهد بود ♫ 12 12 00:00:56,280 --> 00:00:58,920 ‫♫ عشق و نفرت خیلی پیچیده هستند، ‫به سادگی می آیند و می روند ♫ 13 13 00:00:58,920 --> 00:01:02,280 ‫♫ بادها و ابرها ناپدید نشدند ♫ 14 14 00:01:02,280 --> 00:01:09,240 ‫♫ پاییز و بهار طولانی هستن، ‫بالاخره می توانم در این دنیای فانی با تو پرسه بزنم ♫ 15 15 00:01:09,240 --> 00:01:11,280 ‫«شاهزاده خانم شورشی» 16 16 00:01:11,280 --> 00:01:15,080 ‫«قسمت بیست و یکم» 17 17 00:01:15,080 --> 00:01:18,000 ‫بهت گفتم با وانگ شوان در نیفت! 18 18 00:01:18,000 --> 00:01:21,840 ‫با این حال تو بدون اجازه دست به کار شدی! ‫عجب جرئتی داری! 19 19 00:01:21,880 --> 00:01:23,160 سایت فیلم و سریال هکس دانلود با افتخار تقدیم میکند 20 00:01:23,160 --> 00:01:27,280 ‫شوهر، یه چیزی رو نمی دونی. ‫توی شهر، 21 21 00:01:27,280 --> 00:01:31,480 ‫وانگ شوان هر وقت دلش خواست من رو زد ‫و سرم فریاد کشید. 22 22 00:01:31,480 --> 00:01:34,360 ‫اون هرگز من رو به عنوان ‫یه انسان ندید! 23 23 00:01:37,080 --> 00:01:40,080 ‫شوهر، من ازش متنفرم! 24 24 00:01:40,080 --> 00:01:42,160 ‫ازت خواهش می کنم، ‫بذار بکشمش، باشه؟ 25 25 00:01:42,160 --> 00:01:44,400 ‫- التماس می کنم! ‫- دارم بهت هشدار میدم! 26 26 00:01:44,400 --> 00:01:47,880 ‫فکر نکن خیلی زرنگی و با این فکر ‫نقشه های بزرگم رو خراب نکن! 27 27 00:01:47,880 --> 00:01:51,880 ‫قبل از عروسی بزرگ هلان ژن، ‫اجازه نداری به وانگ شوان دست بزنی! 28 28 00:01:51,880 --> 00:01:56,840 ‫بعد از اینکه کارم تموم شد، می خوای بکشش، ‫پوستش رو بکن، اصلاً هر کاری می خوای بکن! 29 29 00:01:56,840 --> 00:01:59,280 ‫فهمیدی؟ 30 30 00:02:04,080 --> 00:02:06,880 ‫جرئت می کنی همچین مسئله مهمی ‫رو از من پنهان کنی. 31 31 00:02:06,880 --> 00:02:10,080 ‫با این کار چیزی نمونده بود ‫اشتباه بزرگی مرتکب بشی! 32 32 00:02:11,840 --> 00:02:16,160 ‫اما من به آوو قول دادم كه هویت جینگر ‫رو فاش نكنم و ازش محافظت کنم. 33 33 00:02:16,160 --> 00:02:19,280 ‫حتی نمی تونی هویتش ‫رو برای پدرت فاش کنی؟ 34 34 00:02:21,040 --> 00:02:30,040 35 35 00:02:47,720 --> 00:02:52,880 ‫در حال حاضر، همه توی کشور ‫دنبال این بچه می گردن. 36 36 00:02:52,880 --> 00:02:57,240 ‫تو به عنوان شاهزاده جیانگشیا ‫نظر دیگران رو به خودت جلب می کنی. 37 37 00:02:57,240 --> 00:02:58,840 ‫مگه نمی دونی؟ 38 38 00:02:58,840 --> 00:03:02,160 ‫زیردستان ملکه همین حالا هم ‫تا عمارت گو رو گشتن. 39 39 00:03:10,520 --> 00:03:16,200 ‫فقط اینجا توی خونه من ‫جای این بچه از همه جا امن تره. 40 40 00:03:20,400 --> 00:03:25,880 ‫اما پدر، آوو نمی خواد جینگر ‫به جنگ قدرت کشیده بشه. 41 41 00:03:28,200 --> 00:03:30,040 ‫اون یه شاهزاده است. 42 42 00:03:30,040 --> 00:03:32,360 ‫این سرنوشتشه. 43 43 00:03:32,360 --> 00:03:37,600 ‫مثل ما پدر و پسر که مسئولیت سنگین ‫اسم قبیله وانگ رو روی دوشمون حمل می کنیم. 44 44 00:03:37,600 --> 00:03:40,280 ‫ما هم چاره دیگه ای نداریم. 45 45 00:03:50,840 --> 00:03:52,680 ‫مگه نه؟ 46 46 00:03:59,240 --> 00:04:02,440 ‫سای وی به شاهزاده جیانگشیا ‫سلام عرض می کنه. 47 47 00:04:02,440 --> 00:04:05,880 ‫چی شده؟ ‫شنیدم صدمه دیدی؟ 48 48 00:04:07,040 --> 00:04:10,600 ‫فقط یه جراحت کوچیکه، درد نداره. 49 49 00:04:10,600 --> 00:04:12,800 ‫همه می تونید برید. 50 50 00:04:14,080 --> 00:04:17,760 ‫فکر نمی کردم کمک خواستن ازت ‫باعث بشه صدمه ببینی. 51 51 00:04:17,760 --> 00:04:20,160 ‫من واقعاً متاسفم. 52 52 00:04:20,160 --> 00:04:24,440 ‫قبلاً گفتین قبیه وانگ و قبیله گو ‫متحدین خوبی ان. 53 53 00:04:24,440 --> 00:04:27,360 ‫نیازی نیست که مثل غریبه ها صحبت کنیم. 54 54 00:04:27,360 --> 00:04:31,360 ‫گرچه من... در موردتون دچار سوءتفاهم شدم. 55 55 00:04:31,360 --> 00:04:35,560 ‫هر چی هم باشه اول من بودم ‫که گمراهت کردم. 56 56 00:04:36,560 --> 00:04:41,200 ‫راستش این بچه ‫هیچ ربطی به من نداره. 57 57 00:04:42,200 --> 00:04:46,440 ‫می دونم آدمی احساساتی ‫و مبادی آدابی هستین. 58 58 00:04:46,440 --> 00:04:50,200 ‫اصلاً آدم بی ایمانی نیستین. 59 59 00:04:52,160 --> 00:04:55,040 ‫به هر حال نباید بهت دروغ می گفتم. 60 60 00:04:55,040 --> 00:04:57,120 ‫فقط اینکه هویت بچه... 61 61 00:04:57,120 --> 00:04:59,240 ‫نیازی نیست دیگه چیزی بگین. 62 62 00:04:59,240 --> 00:05:02,960 ‫هویت بچه هر چی هم که باشه، ‫من علاقه ای ندارم زیاد سؤال بپرسم. 63 63 00:05:02,960 --> 00:05:06,680 ‫در مورد اتفاقی که ‫افتاده هم، دهن من قرصه قرصه. 64 64 00:05:06,680 --> 00:05:09,560 ‫طوری که انگار از هیچی خبر ندارم. 65 65 00:05:09,560 --> 00:05:13,560 ‫معتقدم برای کارهاتون، ‫دلایل خودتون رو دارین. 66 66 00:05:15,760 --> 00:05:18,360 ‫اگه درک می کنی پس خوبه. 67 67 00:05:32,360 --> 00:05:36,560 ‫من فردا به پایتخت برمی گردم. 68 68 00:05:41,600 --> 00:05:43,640 ‫می دونم. 69 69 00:05:46,520 --> 00:05:50,520 ‫نمی خوای... با من بیای؟ 70 70 00:05:56,640 --> 00:06:00,520 ‫خوبه آدم توی راه یه همراه داشته باشه. 71 71 00:06:03,640 --> 00:06:07,720 ‫توی راه همراه داشته باشه؟ ‫پس بعد از اینکه به پایتخت رسیدین، چی؟ 72 72 00:06:07,720 --> 00:06:11,960 ‫ریشه خانواده گو توی جنوب (رودخانه) است. ‫هیچ کدوم از افراد خانواده من توی پایتخت نیستن. 73 73 00:06:11,960 --> 00:06:13,840 ‫اگه مایل باشی. 74 74 00:06:17,160 --> 00:06:20,040 ‫قبیله گو دیگه سقوط کرده ‫و نمی تونه کمکی به قبیله وانگ بکنه. 75 75 00:06:20,040 --> 00:06:22,440 ‫من ازت در مورد اقدامات بزرگ ‫قبیله خانواده ات نپرسیدم. 76 76 00:06:22,440 --> 00:06:25,000 ‫من در مورد حس قلبیت سؤال کردم. 77 77 00:06:50,160 --> 00:06:52,400 ‫قلب شوهر مثل یشمه. 78 78 00:06:52,400 --> 00:06:55,200 ‫قلب همسر مثل نخ های ابریشمی. 79 79 00:06:55,200 --> 00:06:57,640 ‫دیدن یشم به مثابه ملاقات کردنه. 80 80 00:06:59,160 --> 00:07:01,280 ‫دیدن نخ به مثابه از دست دادن. 81 81 00:07:40,960 --> 00:07:43,880 ‫بانو جینر چیزی شده؟ 82 82 00:07:45,520 --> 00:07:47,880 ‫می خوام اعلیحضرت رو ببینم. 83 83 00:07:47,880 --> 00:07:49,760 ‫باید کمی صبر کنین. 84 84 00:08:00,760 --> 00:08:02,760 ‫بانو جینر. 85 85 00:08:03,320 --> 00:08:07,480 ‫حال اعلیحضرت... یه کم بهتر شده؟ 86 86 00:08:08,080 --> 00:08:10,880 ‫بانو جینر شما هم ‫کم و بیش از افراد قصر به شمار میاین. 87 87 00:08:10,880 --> 00:08:14,440 ‫از حس قدردانی و کینه بین اعلیحضرت ‫و همسر شاهزاده یوژانگ، 88 88 00:08:14,440 --> 00:08:16,680 ‫خبر دارین. 89 89 00:08:16,680 --> 00:08:20,800 ‫اعلیحضرت از وقتی فهمیدن همسر شاهزاده یوژانگ ‫درگذشتن، دارن خون بالا میارن. 90 90 00:08:20,800 --> 00:08:24,960 ‫تا الان نه غذا خوردن نه آب. 91 91 00:08:24,960 --> 00:08:26,920 ‫پس طبیب سلطنتی چی؟ 92 92 00:08:26,920 --> 00:08:28,920 ‫نظر طبیب سلطنتی چیه؟ 93 93 00:08:28,920 --> 00:08:30,840 ‫طبیب سلطنتی می تونه ‫بیماری امپراتور رو معالجه کنه. 94 94 00:08:30,840 --> 00:08:33,280 ‫اما خود امپراتور نمی خوان. 95 95 00:08:35,400 --> 00:08:39,520 ‫من سالها به امپراتور خدمت کردم ‫و مدتها پیش اصلی رو فهمیدم. 96 96 00:08:39,520 --> 00:08:43,160 ‫ناخوشی قلب فقط با داروی قلب قابل درمانه. 97 97 00:08:51,480 --> 00:08:53,560 ‫بانو لینگ چون. 98 98 00:08:54,320 --> 00:08:57,120 ‫می شه بذارین برم داخل ‫تا امپراتور رو ببینم؟ 99 99 00:08:57,120 --> 00:09:00,880 ‫شاید... بتونم متقاعدشون کنم. 100 100 00:09:00,880 --> 00:09:04,800 ‫نگرانم اگه امپراتور شما رو ‫ببینن و یاد همسر شاهزاده یوژانگ بیفتن، 101 101 00:09:04,800 --> 00:09:08,640 ‫بیماریشون بدتر بشه. 102 102 00:09:18,360 --> 00:09:21,760 ‫بانو جینر، بهتره برگردین. 103 103 00:09:50,400 --> 00:09:52,160 ‫صبر کن. 104 104 00:09:56,400 --> 00:09:58,240 ‫من توسط تو مسموم نشدم. 105 105 00:09:58,240 --> 00:10:00,240 ‫تعجب نکردی؟ 106 106 00:10:01,960 --> 00:10:07,040 ‫خواهر بزرگ، تو که نمی گی ‫عقرب سمی کار من بود، نه؟ 107 107 00:10:07,040 --> 00:10:10,440 ‫نه، ارباب فانگ بود ‫که گذاشت این کار رو بکنم. 108 108 00:10:10,440 --> 00:10:12,720 ‫عادت بد دروغگوییت تغییری نکرده. 109 109 00:10:12,720 --> 00:10:15,200 ‫با این حال ذهنت سمی تر از قبله. 110 110 00:10:15,800 --> 00:10:19,000 ‫عقرب سمی باید جلوت لنگ بندازه. 111 111 00:10:19,000 --> 00:10:20,960 ‫البته که عقرب سمی باید ‫جلوی من لنگ بندازه. 112 112 00:10:20,960 --> 00:10:23,240 ‫و از این بابت باید از تو تشکر کنم. 113 113 00:10:23,240 --> 00:10:27,200 ‫اگه خواهر بزرگ نبود، چه طور می تونستم ‫همچین زندگی پر از لباس های زربفت شده، 114 114 00:10:27,200 --> 00:10:29,120 ‫داشته باشم و توی ظروف یشم غذا بخورم؟ 115 115 00:10:29,120 --> 00:10:31,320 ‫هنوز این قدر جرئت داری ‫که من رو خواهر بزرگ صدا کنی. 116 116 00:10:31,320 --> 00:10:33,320 ‫خودت همه چیز رو خراب کردی. 117 117 00:10:33,320 --> 00:10:35,400 ‫آدم دقیقاً همون چیزی رو ‫که بکاره، درو می کنه. 118 118 00:10:35,400 --> 00:10:38,080 ‫درسته. من لیاقتش رو دارم. 119 119 00:10:38,080 --> 00:10:40,320 ‫فقط خودم مقصرم. 120 120 00:10:40,320 --> 00:10:44,440 ‫تا به امروز، خواهر بزرگ من ‫هنوز بلندمرتبه و قدرتمنده. 121 121 00:10:44,440 --> 00:10:46,720 ‫من واقعاً این رو تحسین می کنم. 122 122 00:10:47,840 --> 00:10:51,560 ‫می خواستم از روی مهربونی ‫به تو و دخترت کمک کنم. 123 123 00:10:51,560 --> 00:10:55,680 ‫اما شماها به شاهزاده صدمه زدین. 124 124 00:10:55,680 --> 00:10:59,360 ‫تا الان هنوز تاوان اشتباهاتت رو ندادی. ‫حتی من رو مقصر می دونی! 125 125 00:10:59,360 --> 00:11:02,840 ‫تا حالا شده به زندگی که ‫من اینجا باهاش رو به رو می شم، فکر کنی؟ 126 126 00:11:02,840 --> 00:11:07,960 ‫اگه اون موقع بهم رحم کرده بودی، ‫به یه همچین جایی فرستاده نمی شدم. 127 127 00:11:09,600 --> 00:11:12,080 ‫خدا واقعاً جای حق نشسته! 128 128 00:11:12,080 --> 00:11:16,560 ‫شوهر خواهرم به ناحق مرده، 129 129 00:11:16,560 --> 00:11:19,320 ‫هر دو تا والدینش هم مردن. 130 130 00:11:19,320 --> 00:11:24,200 ‫حتی نزدیک ترین خدمتکارت ‫هم می خواست بکشتت. 131 131 00:11:24,200 --> 00:11:27,200 ‫وانگ شوان، ‫دارم بهت می گم، 132 132 00:11:27,200 --> 00:11:30,040 ‫این مجازاتیه که سزاوارشی. 133 133 00:11:49,080 --> 00:11:51,840 ‫بانو جینر، مگه بهتون نگفتم؟ 134 134 00:11:51,840 --> 00:11:53,440 ‫اعلیحضرت کسی رو نمی بینن. 135 135 00:11:53,440 --> 00:11:57,360 ‫قبلاً بارها بهش گفتم، ‫هر چه قدر هم که بهش می گم، حاضر نیست بره. 136 136 00:11:58,240 --> 00:12:00,320 ‫اعلیحضرت حاضر نیستن دارو بخورن. 137 137 00:12:00,320 --> 00:12:04,040 ‫بانو جینر می تونن برن داخل ‫و توی متقاعد کردنشون کمک کنن؟ 138 138 00:12:06,760 --> 00:12:09,080 ‫متشکرم بانو لینگ چون. 139 139 00:12:28,520 --> 00:12:30,440 ‫اعلیحضرت. 140 140 00:12:32,880 --> 00:12:35,160 ‫اعلیحضرت، دارو بخورید. 141 141 00:12:36,960 --> 00:12:39,600 ‫می خوام یه کم تنها باشم. 142 142 00:12:47,000 --> 00:12:51,680 ‫- همسر شاهزاده، قبلاً... ‫- می دونم چی می خوای. 143 143 00:12:54,800 --> 00:13:00,440 ‫امکان نداره از حرفی که زدم، برگردم. 144 144 00:13:01,280 --> 00:13:03,200 ‫حالا برو. 145 145 00:13:11,640 --> 00:13:16,360 ‫باید حرفی رو بهتون بزنم. 146 146 00:13:16,360 --> 00:13:19,800 ‫حتی اگه بعد از زدن حرف هام، ‫بخواین من رو بکشین، 147 147 00:13:19,800 --> 00:13:22,040 ‫باز هم باید بگمشون. 148 148 00:13:23,440 --> 00:13:29,240 ‫درک می کنم همسر شاهزاده ‫چه جایگاهی توی قلب اعلیحضرت دارن. 149 149 00:13:29,240 --> 00:13:35,160 ‫اما شما الان حاکم جهان هستین. 150 150 00:13:35,160 --> 00:13:38,520 ‫نمی تونین فقط به خاطر ایشون زندگی کنین. 151 151 00:13:38,520 --> 00:13:44,440 ‫دنیا... به من چه ربطی داره؟ 152 152 00:13:46,360 --> 00:13:49,000 ‫از همون اولش تا به الان، 153 153 00:13:49,000 --> 00:13:54,840 ‫همیشه فقط آوو رو می خواستم. 154 154 00:13:56,440 --> 00:13:59,760 ‫اما ایشون از بدو تولد تا الان، 155 155 00:13:59,760 --> 00:14:03,240 ‫فقط همسر شاهزاده یوژانگ بودن. 156 156 00:14:03,240 --> 00:14:06,080 ‫این خواسته اون نبود. 157 157 00:14:06,080 --> 00:14:09,680 ‫اعلیحضرت، کی می خواین دست از دروغ گفتن ‫به خودتون بکشین؟ 158 158 00:14:09,680 --> 00:14:12,720 ‫با اینکه اون زمان ازدواج، ‫انتخاب همسر شاهزاده نبود، 159 159 00:14:12,720 --> 00:14:16,600 ‫اما طی این سالها اون ها از هم ‫مراقبت کردن و همدیگه رو دوست داشتن. 160 160 00:14:16,600 --> 00:14:19,200 ‫- همین الانش هم تا پای مرگ و زندگی... ‫- کافیه. 161 161 00:14:21,360 --> 00:14:23,000 ‫- قلب همسر شاهزاده... ‫- کافیه! 162 162 00:14:23,000 --> 00:14:25,920 ‫- دیگه شما رو فراموش کرده. ‫- برو. 163 163 00:14:25,920 --> 00:14:28,880 ‫- حتی اگه به خاطرش جلوی شمشیر بایستین، ‫- نگهبانان! 164 164 00:14:28,880 --> 00:14:30,600 ‫اعلیحضرت شما دنیا رو ‫به خاطرش به دست آوردین. 165 165 00:14:30,600 --> 00:14:32,600 ‫اعلیحضرت، شما هر کاری تونستین ‫براش کردین. 166 166 00:14:32,600 --> 00:14:35,960 ‫اما اون توی قلبش، مدت هاست ‫که شما رو رها کرده. 167 167 00:14:35,960 --> 00:14:38,400 ‫- ببرینش! ‫- اعلیحضرت! 168 168 00:14:38,400 --> 00:14:40,040 ‫اعلیحضرت. 169 169 00:14:40,040 --> 00:14:42,600 ‫ببرینش. 170 170 00:14:42,600 --> 00:14:44,200 ‫بانو جینر. 171 171 00:14:44,200 --> 00:14:49,000 ‫در نگاه اعلیحضرت، ‫فقط همسر شاهزاده وجود دارن. 172 172 00:14:49,000 --> 00:14:52,040 ‫هیچ وقت شخص دیگه ای وجود نداشته. 173 173 00:14:52,040 --> 00:14:56,640 ‫می دونم که زنی ‫از طبقه پایین جامعه هستم. 174 174 00:14:57,720 --> 00:15:03,680 ‫اما تمام کارهایی رو که ‫اعلیحضرت برای همسر شاهزاده انجام دادن رو، 175 175 00:15:05,200 --> 00:15:08,520 ‫من هم همیشه برای اعلیحضرت انجام دادم. 176 176 00:15:09,560 --> 00:15:12,240 ‫من همه این کارها رو، 177 177 00:15:12,240 --> 00:15:17,760 ‫با میل و رغبت می کنم ‫و هرگز نخواستم دل اعلیحضرت برام بسوزه. 178 178 00:15:18,560 --> 00:15:21,440 ‫اگه همسر شاهزاده هم خبر داشتن، 179 179 00:15:21,440 --> 00:15:26,120 ‫هرگز دلشون نمی خواست اعلیحضرت ‫رو در این وضعیت ببینن. 180 180 00:15:27,400 --> 00:15:32,320 ‫من واقعاً امیدوارم که ‫در آینده قوی باشین. 181 181 00:15:38,600 --> 00:15:41,320 ‫لطفاً خودتون رو دوست داشته باشین. 182 182 00:15:57,320 --> 00:15:59,080 ‫حرفت تموم شد؟ 183 183 00:16:02,040 --> 00:16:03,800 ‫حالا برو. 184 184 00:16:03,800 --> 00:16:06,800 ‫لطفاً بانو جینر. 185 185 00:16:42,640 --> 00:16:44,640 ‫چند روزیه که که اعلیحضرت ‫به دربار نرفتن. 186 186 00:16:44,640 --> 00:16:47,200 ‫شنیدم طبیبان سلطنتی می گن ‫حتی دارو هم مصرف نمی کنن. 187 187 00:16:47,200 --> 00:16:48,560 ‫حتی این رو هم نمی فهمی؟ 188 188 00:16:48,560 --> 00:16:53,840 ‫همه از عشق قدیمِ اعلیحضرت و ‫همسر شاهزاده خبر دارن. 189 189 00:16:53,840 --> 00:16:56,960 ‫حالا همسر شاهزاده فوت کرده. 190 190 00:16:56,960 --> 00:16:59,680 ‫برای همین اعلیحضرت در هم شکستن، 191 191 00:16:59,680 --> 00:17:02,640 ‫که البته قابل انتظاره. 192 192 00:17:02,640 --> 00:17:06,840 ‫منظورم اینه که ‫این باید چیز خوبی باشه. 193 193 00:17:06,840 --> 00:17:10,360 ‫- چیز خوبی باشه؟ ‫- آره. همه بهش فکر کنین. 194 194 00:17:10,360 --> 00:17:13,880 ‫وقتی دیگه واقعاً ‫همسر شاهزاده یوژانگی نباشه، 195 195 00:17:13,880 --> 00:17:18,280 ‫اونوقت از شر یکی از ناخوشی های قلبی اعلیحضرت ‫خلاص نمی شیم؟ 196 196 00:17:18,280 --> 00:17:21,000 ‫آره. 197 197 00:17:21,000 --> 00:17:25,960 ‫فکر می کنم یه نفر دیگه هم هست ‫که نمی شه نگهش داشت. 198 198 00:17:25,960 --> 00:17:27,600 ‫کی؟ 199 199 00:17:27,600 --> 00:17:30,480 ‫مگه خبر مرگ ‫همسر شاهزاده یوژانگ رو، 200 200 00:17:30,480 --> 00:17:34,040 ‫یکی از خدمتکارانش نداد؟ 201 201 00:17:34,040 --> 00:17:35,480 ‫درسته. 202 202 00:17:35,480 --> 00:17:41,840 ‫اگه قرار باشه امپراتور به طور طبیعی ‫احساساتشون رو فراموش کنن، 203 203 00:17:41,840 --> 00:17:46,480 ‫باید هر چیزی رو که با اون احساساست ‫ارتباطی دارن، از بین ببریم. 204 204 00:17:46,480 --> 00:17:48,520 ‫درسته. 205 205 00:19:45,680 --> 00:19:47,280 ‫داری چی کار می کنی؟ 206 206 00:19:47,280 --> 00:19:48,680 ‫داری چی کار می کنی؟ 207 207 00:19:48,680 --> 00:19:52,000 ‫- چه طور جرئت می کنی به زور وارد کاخ فنگچی بشی؟! ‫- سو جینر کیه؟ 208 208 00:19:52,000 --> 00:19:55,600 ‫اعلیحضرت دستوراتی دادن، هر کی می خواد باشه، ‫حق نداره حتی به یکی از گل ها یا درخت های اینجا دست بزنه! 209 209 00:19:55,600 --> 00:19:57,800 ‫سو جینر کیه؟! 210 210 00:19:59,040 --> 00:20:00,720 ‫منم. 211 211 00:20:03,320 --> 00:20:04,880 ‫ببرینش! 212 212 00:20:05,840 --> 00:20:07,880 ‫چی کار می خواین بکنین؟ 213 213 00:20:08,560 --> 00:20:10,040 ‫می خوام اعلیحضرت رو ببینم! 214 214 00:20:10,040 --> 00:20:13,200 ‫می تونی وقتی به زندان سلطنتی رسیدیم ‫هر ظلمی رو که در حقت شده، بگی. 215 215 00:20:14,280 --> 00:20:17,640 ‫ولم کنین! ‫ولم کنین! 216 216 00:20:27,840 --> 00:20:29,680 ‫چی شده؟ 217 217 00:20:29,680 --> 00:20:33,000 ‫خدمتکاری از کاخ فنگچی اومد ‫و گفت که سو جینر به زندان سلطنتی فرستاده شده. 218 218 00:20:33,000 --> 00:20:35,120 ‫از اعلیحضرت می خواد نجاتش بدن. 219 219 00:20:39,960 --> 00:20:42,080 ‫من رو کجا می برین؟ 220 220 00:20:42,080 --> 00:20:44,320 ‫ولم کنین. 221 221 00:20:44,320 --> 00:20:46,960 ‫ولم کنین! 222 222 00:20:46,960 --> 00:20:48,680 ‫می خوام اعلیحضرت رو ببینم. 223 223 00:20:48,680 --> 00:20:50,440 ‫می خوام اعلیحضرت رو ببینم. 224 224 00:20:50,440 --> 00:20:51,920 ‫به داد زدن ادامه بده! 225 225 00:20:51,920 --> 00:20:53,720 ‫فکر می کنی کی هستی ‫که می خوای اعلیحضرت رو ببینی. 226 226 00:20:53,720 --> 00:20:55,520 ‫قراره به زودی بمیری و ‫می خوای اعلیحضرت رو ببینی؟ 227 227 00:20:55,520 --> 00:20:57,320 ‫فکر می کنی کی هستی؟ 228 228 00:20:57,320 --> 00:20:59,000 ‫عجله کنین! 229 229 00:20:59,000 --> 00:21:00,640 ‫بیا بریم. 230 230 00:21:06,440 --> 00:21:08,120 ‫اعلیحضرت. 231 231 00:21:10,240 --> 00:21:12,160 ‫دیگه بیدار شدین. 232 232 00:21:12,160 --> 00:21:15,960 ‫پس غذاتون رو می فرستم داخل. 233 233 00:21:17,320 --> 00:21:20,800 ‫نیازی نیست. ‫می تونی بری. 234 234 00:21:22,000 --> 00:21:23,800 ‫اطاعت. 235 235 00:21:33,040 --> 00:21:37,040 ‫زانو بزن. نخست وزیر وی هو، ‫سو جینر آورده شد. 236 236 00:21:40,040 --> 00:21:41,960 ‫بذار صحبت کنه. 237 237 00:21:41,960 --> 00:21:43,480 ‫اطاعت. 238 238 00:21:48,560 --> 00:21:52,240 ‫جینر به نخست وزیر وی هو سلام می کنه. 239 239 00:21:52,240 --> 00:21:54,480 ‫جینر نمی دونه ‫چه اشتباهی مرتکب شده، 240 240 00:21:54,480 --> 00:21:59,080 ‫که شما رو ناراحت کرده ‫و آوردینش اینجا. 241 241 00:21:59,080 --> 00:22:00,960 ‫نمی دونی. 242 242 00:22:01,680 --> 00:22:03,880 ‫چون از ارباب اشتباهی پیروی کردی؟ 243 243 00:22:03,880 --> 00:22:06,960 ‫اهالی عمارت شاهزاده یوژانگ شورش کردن، 244 244 00:22:06,960 --> 00:22:12,600 ‫چه طور ممکنه تو، خدمتکار شخصی ‫همسر شاهزاده یوژانگ، توش دخیل نبوده باشی؟ 245 245 00:22:12,600 --> 00:22:13,840 ‫غیر ممکنه. 246 246 00:22:13,840 --> 00:22:17,320 ‫من به اعلیحضرت وفادار بودم ‫و هرگز بهشون بی وفایی نکردم. 247 247 00:22:17,320 --> 00:22:20,920 ‫حتی اگر هم شاهزاده یوژانگ شورش کرده باشن، ‫همسر شاهزاده یوژانگ روحشون هم خبر نداره. 248 248 00:22:20,920 --> 00:22:23,480 ‫امپراتور می دونن، ‫می تونین از امپراتور بپرسین. 249 249 00:22:23,480 --> 00:22:25,040 ‫مزخرف می گی. 250 250 00:22:25,040 --> 00:22:27,400 ‫اعلیحضرت از کجا می دونن؟ 251 251 00:22:27,400 --> 00:22:31,680 ‫اگه به این حرف هات ادامه بدی، ‫هیچ کس نمی تونه نجاتت بده. 252 252 00:22:31,680 --> 00:22:33,280 ‫فهمیدی؟ 253 253 00:22:35,040 --> 00:22:38,480 ‫همسر شاهزاده یوژانگ ‫به خاطر عشق خودکشی کرد. 254 254 00:22:39,480 --> 00:22:41,960 ‫دروغه یا واقعیه؟ 255 255 00:22:43,440 --> 00:22:45,000 ‫واقعیه. 256 256 00:22:45,960 --> 00:22:48,200 ‫دقیقاً همینه. 257 257 00:22:52,120 --> 00:22:53,680 ‫نخست وزیر. 258 258 00:22:53,680 --> 00:22:55,200 ‫چرا؟ 259 259 00:22:55,200 --> 00:22:59,240 ‫دارین چی کار می کنین؟ ‫ولم کنین! 260 260 00:23:01,080 --> 00:23:04,080 ‫جسارتاً می خوام چیزی رو ‫گزارش بدم. 261 261 00:23:05,280 --> 00:23:06,880 ‫چیه؟ 262 262 00:23:06,880 --> 00:23:09,800 ‫سو جینر رو بردن زندان. 263 263 00:23:11,400 --> 00:23:15,960 ‫- چه حیف. ‫- چیه؟ حالا دلت براش می سوزه؟ 264 264 00:23:15,960 --> 00:23:18,000 ‫در مقایسه با ناخوشی قلبی اعلیحضرت، 265 265 00:23:18,000 --> 00:23:21,680 ‫جون یه دختر حقیر ‫چه ارزشی داره؟ 266 266 00:23:26,480 --> 00:23:29,960 ‫به اعلیحضرت سلام عرض می کنم. 267 267 00:23:29,960 --> 00:23:32,680 ‫شما دو نفر سو جینر ‫رو آوردین اینجا؟ 268 268 00:23:32,680 --> 00:23:35,400 ‫در پاسخ به اعلیحضرت ‫باید بگم بله. 269 269 00:23:35,400 --> 00:23:39,720 ‫می دونی از همراهان منه؟ 270 270 00:23:39,720 --> 00:23:41,800 ‫خودش کجاست؟ 271 271 00:23:41,800 --> 00:23:44,200 ‫امپراتور دستور دادن ‫بلافاصله این شخص رو آزاد کنین. 272 272 00:23:44,200 --> 00:23:45,840 ‫بانو جینر. 273 273 00:23:46,560 --> 00:23:50,520 ‫اعلیحضرت، من بدون اجازه ‫برای کشتن این خدمتکار اقدام کردم. 274 274 00:23:50,520 --> 00:23:53,760 ‫اعلیحضرت، لطفاً مجازاتم کنین. 275 275 00:23:53,760 --> 00:23:57,680 ‫من هم از اعلیحضرت ‫تقاضای مجازات می کنم. 276 276 00:23:59,120 --> 00:24:00,880 ‫بکشینش؟ 277 277 00:24:00,880 --> 00:24:03,320 ‫کی بهتون اجازه همچین کاری رو داد؟ 278 278 00:24:03,320 --> 00:24:04,640 ‫من، 279 279 00:24:05,240 --> 00:24:08,720 ‫فقط به فکر اعلیحضرت ‫و چنگ بزرگ بودم. 280 280 00:24:08,720 --> 00:24:12,280 ‫اگه از خودم بپرسم ‫پشیمون نیستم. 281 281 00:24:15,640 --> 00:24:17,760 ‫تو از ارشدیتت سوءاستفاده کردی. 282 282 00:24:18,320 --> 00:24:22,400 ‫فکر نکنین نمی تونم ‫با شما مقامات پیر کاری بکنم. 283 283 00:24:31,000 --> 00:24:34,320 ‫اعلیحضرت حتماً در آینده، 284 284 00:24:34,320 --> 00:24:38,000 ‫متوجه سعی و تلاش ما خواهند شد. 285 285 00:24:38,600 --> 00:24:40,640 ‫اعلیحضرت، هنوز نفس می کشه، ‫نمرده. 286 286 00:24:40,640 --> 00:24:42,640 ‫ببرینش پیش طبیب سلطنتی. 287 287 00:24:44,520 --> 00:24:48,320 ‫اعلیحضرت! این زن از خدمه های عوضی ‫باقی مونده شاهزاده یوژانگه. 288 288 00:24:48,320 --> 00:24:50,200 ‫نمی تونیم بذاریم زنده بمونن. 289 289 00:24:50,200 --> 00:24:55,080 ‫اگه شما می خواین بکشینش، ‫من می خوام بهش ارج و قرب بدم. 290 290 00:24:55,080 --> 00:24:58,240 ‫مگه شماها هر روز برام درخواست نمی فرستین ‫و ازم نمی خواین که خانواده سلطنتی رو گسترش بدم؟ 291 291 00:24:58,240 --> 00:25:01,400 ‫که نوادگان بیشتری بیارم؟ 292 292 00:25:01,400 --> 00:25:03,760 ‫آرزوتون رو برآورده می کنم. 293 293 00:25:04,520 --> 00:25:06,880 ‫اگه سو جینر نمیره، 294 294 00:25:06,880 --> 00:25:10,240 ‫عنوان همسر اشرافی رو می گیره ‫و به عنوان پاداش کاخ جینشیو بهش اعطا می شه. 295 295 00:25:11,280 --> 00:25:12,960 ‫اعلیحضرت این کار رو نکنین. 296 296 00:25:12,960 --> 00:25:18,040 ‫اعلیحضرت، اون یه زن مجرمه! 297 297 00:25:18,040 --> 00:25:20,200 ‫دیگه نیست! 298 298 00:25:20,200 --> 00:25:22,200 ‫اعلیحضرت، 299 299 00:25:27,480 --> 00:25:28,840 ‫نتونستی یه زن رو بکشی. 300 300 00:25:28,840 --> 00:25:30,720 ‫لطفاً آروم باشین امپراتور. 301 301 00:25:31,240 --> 00:25:33,480 ‫این موضوع به این آسونی ها نیست. 302 302 00:25:33,480 --> 00:25:36,920 ‫بعد از رفتنتون، ژنر از افراد زیادی ‫خواسته مراقب این زن باشن. 303 303 00:25:36,920 --> 00:25:38,640 ‫هیچکس نمی تونه ‫نزدیکش بشه، من... 304 304 00:25:38,640 --> 00:25:40,960 ‫من هیچ شانسی برای انجام این کار ندارم. 305 305 00:25:40,960 --> 00:25:43,080 ‫ای احمق! 306 306 00:25:43,080 --> 00:25:47,520 ‫می دونی، من رفتم پیش یوآنفو کر ‫و ازش عذرخواهی کردم! 307 307 00:25:47,520 --> 00:25:49,960 ‫ترتیب دادن این ازدواج ‫خیلی سخت بود. 308 308 00:25:49,960 --> 00:25:54,680 ‫باورم نمی شه تو ‫اشتباه کرده باشی! مسخره است! 309 309 00:25:54,680 --> 00:25:57,960 ‫امپراتور، عجله نکنین. ‫ازدواج طبق برنامه پیش خواهد رفت. 310 310 00:25:59,240 --> 00:26:04,240 ‫حتماً راهی برای تسهیل ‫از ازدواج هولان و کر پیدا می کنم. 311 311 00:26:04,240 --> 00:26:06,560 ‫این دفعه اصلاً نباید ‫اشتباه کنی! 312 312 00:26:06,560 --> 00:26:09,840 ‫اگه اتحاد بزرگ ژنر و شاهدخت میا ‫به تأخیر بیفته، 313 313 00:26:09,840 --> 00:26:11,920 ‫نمی ذارم قسر در بری! 314 314 00:26:12,440 --> 00:26:14,720 ‫اطاعت امپراتور. 315 315 00:26:47,360 --> 00:26:48,960 ‫شاهزاده ژن، 316 316 00:26:50,960 --> 00:26:52,880 ‫تو دیگه برو. 317 317 00:26:52,880 --> 00:26:54,360 ‫اطاعت. 318 318 00:27:00,640 --> 00:27:06,000 ‫آوو. یه نگاه به چیزی ‫که برات آوردم بنداز. 319 319 00:27:18,040 --> 00:27:21,640 ‫با اینکه زیاد باشکوه نیست، ‫اما واقعاً مقدسه. 320 320 00:27:21,640 --> 00:27:26,520 ‫تک تک نخ هاش توی مقدس ترین آب هولان ‫خیسونده شدن. 321 321 00:27:26,520 --> 00:27:29,720 ‫معنیش خوش شانسی و شادیه. 322 322 00:27:29,720 --> 00:27:31,400 ‫بپوشش. 323 323 00:27:47,600 --> 00:27:51,720 ‫این... لباس عروسی هولان ماست. 324 324 00:28:01,560 --> 00:28:04,560 ‫واقعاً زیباست، چه حیف. 325 325 00:28:04,560 --> 00:28:07,400 ‫آوو، نگران نباش. 326 326 00:28:07,400 --> 00:28:10,400 ‫بعد از ازدواج، ‫تو رو مجبور به کاری نمی کنم. 327 327 00:28:10,400 --> 00:28:14,480 ‫فقط می خوام به طور رسمی ‫بهت منزلت اجتماعی بدم. 328 328 00:28:14,480 --> 00:28:16,600 ‫اگه همسر اشرافی هولان بشی، 329 329 00:28:16,600 --> 00:28:20,000 ‫اونوقت دیگه هیچ کس ‫جرئت نمی کنه بهت آسیبی برسونه. 330 330 00:28:21,920 --> 00:28:24,160 ‫من همسر شاهزاده یوژانگ هستم. 331 331 00:28:24,880 --> 00:28:27,200 ‫من نیازی به نام دیگه ای ندارم. 332 332 00:28:27,200 --> 00:28:30,480 ‫می شه به حقیقت پیش روت نگاه کنی؟ 333 333 00:28:31,320 --> 00:28:35,120 ‫شیائو چی از مرگ برنمی گرده. 334 334 00:28:35,880 --> 00:28:38,280 ‫شیائو چی اصلاً نمرده. 335 335 00:28:38,960 --> 00:28:42,960 ‫چرا تو چیزی رو که همه دنیا باورش کردن، ‫باور نمی کنی؟ 336 336 00:28:45,320 --> 00:28:47,840 ‫شیائو چی مرده. 337 337 00:28:48,760 --> 00:28:53,400 ‫با این حال تو می خوای ‫بقیه عمرت رو تنها بمونی. 338 338 00:29:06,000 --> 00:29:07,840 ‫ببخشید. 339 339 00:29:07,840 --> 00:29:10,440 ‫بهت زمان می دم. 340 340 00:29:10,440 --> 00:29:13,960 ‫معتقدم زمان می تونه بهت ‫اجازه بده همه چیز رو بپذیری. 341 341 00:29:14,880 --> 00:29:19,240 ‫نهایتش اینه که کل زندگیم ‫منتظرت می مونم. 342 342 00:29:20,200 --> 00:29:21,920 ‫قسم می خورم. 343 343 00:29:39,640 --> 00:29:42,120 ‫حتی اگه شیائو چی مرده باشه هم، 344 344 00:29:42,920 --> 00:29:45,680 ‫لباس عروس تو رو نمی پوشم. 345 345 00:29:48,440 --> 00:29:50,320 ‫لطفاً برو بیرون. 346 346 00:30:15,360 --> 00:30:21,480 ‫به من هیچ حسی نداری؟ 347 347 00:30:21,480 --> 00:30:26,640 ‫نه حتی یه ذره؟ 348 348 00:30:28,360 --> 00:30:31,080 ‫هر لحظه که کنارمی، 349 349 00:30:33,640 --> 00:30:36,400 ‫برام مثل شکنجه است. 350 350 00:30:36,400 --> 00:30:40,480 ‫امیدوارم برای همیشه ‫ناپدید بشی. 351 351 00:31:09,680 --> 00:31:11,080 ‫آوو. 352 352 00:31:12,040 --> 00:31:15,280 ‫به جون خودم قسم می خورم، 353 353 00:31:16,280 --> 00:31:18,880 ‫تا پای جون ازت محافظت می کنم. 354 354 00:31:20,320 --> 00:31:23,000 ‫هر لحظه که کنارمی، 355 355 00:31:24,000 --> 00:31:26,560 ‫برام مثل شکنجه است. 356 356 00:31:27,200 --> 00:31:31,760 ‫امیدوارم برای همیشه ناپدید بشی. 357 357 00:32:10,720 --> 00:32:12,280 ‫آوو، 358 358 00:32:13,560 --> 00:32:19,160 ‫تو توی زندگیت ‫تا آخرش مال منی. 359 359 00:32:59,160 --> 00:33:00,880 ‫من رو نکشین. 360 360 00:33:05,600 --> 00:33:07,280 ‫من رو نکشین. 361 361 00:33:07,280 --> 00:33:08,720 ‫نکنین! 362 362 00:33:08,720 --> 00:33:11,080 ‫با سلام همسر اشرافی سو. 363 363 00:33:25,920 --> 00:33:27,520 ‫همسر اشرافی، نترسین. 364 364 00:33:27,520 --> 00:33:30,320 ‫اعلیحضرت مخصوصاً افرادی رو برای محافظت ‫بیرون از این کاخ جینشیو گذاشتن. 365 365 00:33:30,320 --> 00:33:32,920 ‫هیچ کس نمی تونه ‫بهتون آسیبی برسونه. 366 366 00:33:35,200 --> 00:33:36,720 ‫چی صدام کردی؟ 367 367 00:33:36,720 --> 00:33:38,720 ‫همسر اشرافی سو. 368 368 00:33:38,720 --> 00:33:40,400 ‫همسر اشرافی، ‫شما نمی دونین، 369 369 00:33:40,400 --> 00:33:44,040 ‫وقتی بیهوش شدین و به هوش هم نمیومدین، ‫اعلیحضرت بدون توجه به سلامت خودشون، 370 370 00:33:44,040 --> 00:33:45,840 ‫شخصاً برای نجاتتون اومدن. 371 371 00:33:45,840 --> 00:33:49,920 ‫همچنین علناً شما رو به عنوان همسر اشرافی معرفی ‫و این کاخ جینشیو رو بهتون اعطا کردن. 372 372 00:33:49,920 --> 00:33:52,920 ‫امروز به خطر افتادین، ‫اما بدبختی تون به برکت تبدیل شد. 373 373 00:33:52,920 --> 00:33:58,120 ‫شما اولین ارباب زن این کاخ سلطنتی شدین. ‫در آینده حتماً خوش شانس تر هم خواهید بود. 374 374 00:33:59,520 --> 00:34:04,000 ‫اعلیحضرت به من... ‫عنوان همسر اشرافی اعطا کردن؟ 375 375 00:34:04,000 --> 00:34:06,600 ‫بله. همسر اشرافی سو. 376 376 00:34:14,720 --> 00:34:18,320 ‫- همسر اشرافی سو! ‫- همسر اشرافی سو! 377 377 00:34:18,320 --> 00:34:20,800 ‫- همسر اشرافی سو! ‫- سریع با فانوس همراهیشون کن! 378 378 00:34:22,320 --> 00:34:24,200 ‫- همسر اشرافی سو! ‫- همسر اشرافی سو! 379 379 00:34:24,200 --> 00:34:26,280 ‫اعلیحضرت بودن که ‫من رو نجات دادن. 380 380 00:34:26,280 --> 00:34:28,320 ‫من توی قلبشونم! 381 381 00:35:26,720 --> 00:35:32,000 ‫از اعلیحضرت ممنونم که لطف کردین ‫نجاتم دادین. 382 382 00:35:34,680 --> 00:35:36,800 ‫وقتی توی وضعیت بدی بود، 383 383 00:35:38,400 --> 00:35:41,080 ‫اون موقع که مخفیانه به پایتخت برگشتم، 384 384 00:35:41,080 --> 00:35:42,880 ‫بهت گفتم، 385 385 00:35:43,600 --> 00:35:48,400 ‫مسلماً کارهایی رو که ‫برام کردی، فراموش نخواهم کرد. 386 386 00:35:49,200 --> 00:35:54,560 ‫این چند سال گذشته، ‫متوجه نیات مهربونانه ات، 387 387 00:35:57,880 --> 00:36:00,120 ‫نسبت به خودم بودم. 388 388 00:36:01,640 --> 00:36:03,640 ‫اعلیحضرت لطف زیادی نشون دادن. 389 389 00:36:04,880 --> 00:36:08,560 ‫حتماً تا زمانی که بمیرم ‫این رو توی حافظه ام حک می کنم. 390 390 00:36:09,800 --> 00:36:14,480 ‫راستش توی این زندگی، 391 391 00:36:15,560 --> 00:36:18,720 ‫در اصل فقط برای اعلیحضرت زندگی کردم. 392 392 00:36:33,080 --> 00:36:34,800 ‫پس، 393 393 00:36:36,400 --> 00:36:39,000 ‫من برای کی زندگی کنم؟ 394 394 00:36:48,400 --> 00:36:50,880 ‫تو کسی هستی که ‫اون مدام به فکرش بود. 395 395 00:36:52,600 --> 00:36:57,280 ‫حتماً ازت محافظت می کنم ‫تا حالت خوب باشه. 396 396 00:36:57,280 --> 00:36:59,400 ‫و یه زندگی پر از ثروت، عزت و آرامش ‫برات فراهم می کنم. 397 397 00:37:00,800 --> 00:37:03,840 ‫قطعاً نمی ذارم کسی بهت ‫آسیبی برسونه. 398 398 00:37:06,800 --> 00:37:08,680 ‫من، 399 399 00:37:10,240 --> 00:37:12,600 ‫از اعلیحضرت به خاطر لطف بزرگتون متشکرم. 400 400 00:38:00,000 --> 00:38:01,200 ‫خانم! 401 401 00:38:01,200 --> 00:38:04,000 ‫خانم، ارباب برگشتن! 402 402 00:38:04,000 --> 00:38:06,800 ‫خانم، ارباب برگشتن! 403 403 00:38:11,040 --> 00:38:12,840 ‫سریع سریع! ‫درست بایستید، درست بایستید! 404 404 00:38:12,840 --> 00:38:15,840 ‫بقیه کجان؟ عجله کنید! ‫در رو باز کنید، در رو باز کنید! 405 405 00:38:20,840 --> 00:38:23,920 ‫ارباب، بالاخره برگشتید. 406 406 00:38:29,320 --> 00:38:30,960 ‫همسر شاهزاده. 407 407 00:38:30,960 --> 00:38:33,320 ‫توی شهر شایعات حاکی از اینن ‫که همسر شاهزاده... 408 408 00:38:33,320 --> 00:38:35,440 ‫همین الان خودت گفتی شایعه. 409 409 00:38:35,440 --> 00:38:39,840 ‫از این به بعد، ‫نمی خوام همچین حرف هایی رو توی عمارت بشنوم. 410 410 00:38:39,840 --> 00:38:41,320 ‫بله قربان. 411 411 00:38:42,520 --> 00:38:47,320 ‫راستی، دایه شو. ‫بهتره توی همون اتاق قبلی بمونی. 412 412 00:38:47,320 --> 00:38:49,440 ‫به آیوئه می گم همراهیت کنه. 413 413 00:38:49,440 --> 00:38:53,040 ‫هر وقت آوو برگرده، ‫اونوقت همه جا می فرستمت. 414 414 00:38:53,040 --> 00:38:54,520 ‫بله قربان. 415 415 00:38:54,520 --> 00:38:56,840 ‫متشکرم، شاهزاده جیانگشیا. 416 416 00:39:01,440 --> 00:39:03,040 ‫- راستی، وانگ آن. ‫- بله. 417 417 00:39:03,040 --> 00:39:05,720 ‫کالسکه رو بعداً آماده ‫و برای بیرون رفتن همراهیم کن. 418 418 00:39:05,720 --> 00:39:07,320 ‫بله قربان. 419 419 00:39:28,640 --> 00:39:30,320 ‫مادر روحانی. 420 420 00:39:31,320 --> 00:39:34,640 ‫توی این چند روز گذشته، ‫مدام خواب مادر رو می بینم. 421 421 00:39:34,640 --> 00:39:36,840 ‫فکر می کنم حتماً دل مادر ‫برام تنگ شده. 422 422 00:39:36,840 --> 00:39:42,640 ‫برای همین فکر کردم که می تونم ‫حیاط آرومی نزدیک معبد سیان پیدا کنم یا نه. 423 423 00:39:42,640 --> 00:39:45,040 ‫این طوری می تونم به مادر نزدیکتر باشم. 424 424 00:39:45,040 --> 00:39:49,240 ‫نمی دونم شما موافقین یا نه. 425 425 00:39:49,240 --> 00:39:52,840 ‫شاهزاده جیانگشیا ‫شما واقعاً فرزند صالحی هستین. 426 426 00:39:52,840 --> 00:39:55,840 ‫کاملاً موافقم. 427 427 00:40:13,440 --> 00:40:20,440 428 428 00:40:21,840 --> 00:40:24,200 ‫کی این روزها به سر میان؟ 429 429 00:40:24,200 --> 00:40:25,840 ‫باید تو رو فراری بدم. 430 430 00:40:25,840 --> 00:40:29,840 ‫نه اینکه قبلاً فرار نکردیم! ‫نمی تونیم فرار کنیم. 431 431 00:40:31,120 --> 00:40:34,720 ‫هر چی هم که بشه الان ‫هنوز می تونیم همدیگه رو ببینیم. 432 432 00:40:34,720 --> 00:40:36,920 ‫خوبه که می تونیم ‫همدیگه رو ببینیم. 433 433 00:40:38,640 --> 00:40:40,240 ‫آلیما. 434 434 00:40:44,040 --> 00:40:47,440 ‫- با سلام همسر شاهزاده. ‫- مالی مو به همسر شاهزاده سلام عرض می کنه. 435 435 00:40:51,840 --> 00:40:54,040 ‫فکر می کنم تو رو می شناسم. 436 436 00:40:55,840 --> 00:41:00,120 ‫توی روز جشنواره یوئشنگ، ‫تو بودی که آبیموه آلیما رو خوردی. 437 437 00:41:05,880 --> 00:41:09,400 ‫عالیه. ‫عالیه! 438 438 00:41:09,400 --> 00:41:11,320 ‫بله همسر شاهزاده. 439 439 00:41:11,320 --> 00:41:14,040 ‫الان شوهرمه. 440 440 00:41:14,040 --> 00:41:17,720 ‫اون رو هم مثل من ‫اینجا به بردگی گرفتن. 441 441 00:41:17,720 --> 00:41:20,040 ‫توی آشپزخونه پشتی کار می کنه. 442 442 00:41:20,040 --> 00:41:21,520 ‫همسر شاهزاده. 443 443 00:41:22,520 --> 00:41:24,240 ‫همسر شاهزاده! 444 444 00:41:25,560 --> 00:41:27,240 ‫همسر شاهزاده. 445 445 00:41:31,320 --> 00:41:33,040 ‫همسر شاهزاده. 446 446 00:41:35,040 --> 00:41:36,840 ‫پانگ گویی! 447 447 00:41:36,840 --> 00:41:38,440 ‫همسر شاهزاده. 448 448 00:41:39,840 --> 00:41:42,120 ‫تو هنوز زنده ای. 449 449 00:41:42,120 --> 00:41:44,640 ‫فکر می کردم که تو مردی. 450 450 00:41:44,640 --> 00:41:48,120 ‫همسر شاهزاده، ‫من حالم خوبه. 451 451 00:41:50,720 --> 00:41:54,400 ‫♫ ترس از باران و اشک، شهپر تو را آلوده می کند ♫ 452 452 00:41:54,400 --> 00:41:56,280 ‫♫ چیزهایی که می توانی دلتنگ آن ها شوی، محدودیت دارند ♫ 453 453 00:41:56,280 --> 00:41:58,680 ‫♫ چرا در این دنیا، مهمان داریم؟ ♫ 454 454 00:41:58,680 --> 00:42:03,560 ‫♫ اشک ها می توانند فریب دهنده باشند، عشق را به سختی ‫می توان جعل کرد ♫ 455 455 00:42:03,560 --> 00:42:07,120 ‫♫ می شنوم که باد ضعیف می شود و از بین می رود، به گونه ای ‫که انگار هزاران شعر غم انگیز را می سراید ♫ 456 456 00:42:07,120 --> 00:42:11,400 ‫♫ در رویایم تو را در حال لبخند زدن مانند یک نقاشی می بینم ♫ 457 457 00:42:11,400 --> 00:42:13,800 ‫♫ سوار بر اسبم به سوی تو می آیم ♫ 458 458 00:42:13,800 --> 00:42:16,120 ‫♫ به ملایمت خود برگرد ♫ 459 459 00:42:16,120 --> 00:42:21,600 ‫♫ نمی توانم قلب خود را رها کنم، نمی توانم ♫ 460 460 00:42:22,920 --> 00:42:27,520 ‫♫ منتظر دریا هستم تا تغییر کند و این بار را بشوید و ببرد ♫ 461 461 00:42:27,520 --> 00:42:30,440 ‫♫ با تو زمان می گذرانم ♫ 462 462 00:42:30,440 --> 00:42:34,320 ‫♫ منتظر محو شدن ابرهای دریا هستم ♫ 463 463 00:42:34,320 --> 00:42:37,760 ‫♫ خانه هایی در تمام گوشه های زمین ♫ 464 464 00:42:37,760 --> 00:42:43,400 ‫♫ دوباره در بهار، پاییز، زمستان و تابستان دیدار می کنیم ♫ 465 465 00:42:43,400 --> 00:42:51,520 ‫♫ برای ما، لحظه ی دیدارمان این گونه است ♫ 466 466 00:42:51,520 --> 00:42:56,320 ‫♫ با سرعت یک عمر زندگی ♫ 467 467 00:42:56,320 --> 00:43:00,800 ‫♫ برای تقلا کردن و نگرانی ♫ 468 468 00:43:00,800 --> 00:43:10,200 ‫♫ دنیا را به خاطر وعده ی تو ترک می کنم ♫ 469 469 00:43:10,200 --> 00:43:14,920 ‫♫ منتظر دریا هستم تا رد را بشوید ♫ 470 470 00:43:14,920 --> 00:43:17,960 ‫♫ با تو وقت می گذرانم ♫ 471 471 00:43:17,960 --> 00:43:26,560 ‫♫ به خاطر تو در این زندگی ♫ 472 472 00:43:26,560 --> 00:43:31,360 ‫♫ وقتی دریا تغییر کند، دنیا هم دیگر تغییر کرده است ♫ 473 473 00:43:31,360 --> 00:43:36,560 ‫♫ خانه هایی در تمام گوشه های زمین ♫ 474 474 00:43:36,560 --> 00:43:43,280 ‫♫ دوباره در بهار، پاییز، زمستان و تابستان دیدار می کنیم ♫