1 00:00:00,160 --> 00:00:02,960 [...آنچه گذشت] می دونستی یه نفر تو خونه ت دفن شده؟ 2 00:00:02,960 --> 00:00:05,320 در واقع دو نفر. ‫درست زیر ساختمون. 3 00:00:05,320 --> 00:00:07,960 ‫اگه یکیمون اسباب کشی کنه... 4 00:00:07,960 --> 00:00:09,920 ‫...و اون یکی بخواد بمونه، چی میشه؟ 5 00:00:09,920 --> 00:00:13,520 ‫می خوام با تو باشم. 6 00:00:13,520 --> 00:00:14,800 ‫- محشر شدی. 7 00:00:14,800 --> 00:00:15,560 ‫چقدر می شناختیش؟ 8 00:00:15,560 --> 00:00:16,720 خیلی نمی شناختمش. 9 00:00:18,160 --> 00:00:21,120 ‫می تونیم تأیید کنیم ‫که دایره دادرسی سلطنتی ری نلسون رو... 10 10 00:00:21,120 --> 00:00:25,560 ‫...متهم به سرقت مسلحانه و تعرض می کنه. 11 11 00:00:25,560 --> 00:00:28,520 ‫وسایلش رو تو یه کمد لوازم پیدا کردم، 12 12 00:00:28,520 --> 00:00:32,240 ‫انگار اونجا قایم شده بود. 13 13 00:00:32,240 --> 00:00:34,440 ‫تو همون خونه مُرده. 14 14 00:00:34,440 --> 00:00:37,560 ‫اتفاقی از پله ها افتاده. 15 15 00:00:37,560 --> 00:00:40,040 ‫تو در خطری. 16 16 00:00:51,640 --> 00:00:54,800 ‫تا حالا جوش آوردن ادوارد رو دیدی؟ 17 17 00:00:54,800 --> 00:00:58,640 ‫نه. اتفاقاً برعکسه. 18 18 00:00:58,640 --> 00:01:00,400 ‫همیشه به خودش مسلطه. 19 19 00:01:00,400 --> 00:01:02,640 ‫به نظرت عجیب نیست... 20 20 00:01:02,640 --> 00:01:08,480 ‫...که یه نفر همیشه کاملاً ‫به همه چیز مسلط باشه؟ 21 21 00:01:08,480 --> 00:01:15,000 ‫نیازش به کنترل مطلق و قوانین... 22 22 00:01:15,000 --> 00:01:16,120 ‫ممنون که اومدی. 23 23 00:01:16,120 --> 00:01:18,280 ‫راستش باید باهات حرف بزنم. 24 24 00:01:18,280 --> 00:01:20,680 ‫البته. بعدش یه قهوه می خوریم. 25 25 00:01:20,680 --> 00:01:22,200 ‫بی صبرانه منتظرم ببینیش. 26 26 00:01:22,200 --> 00:01:25,520 ‫راستش الان تعطیلن، ولی یکی ‫از موزه دارها رو می شناسم. 27 27 00:01:25,520 --> 00:01:28,080 ‫شباهت اما به زن مرحومش... 28 28 00:01:28,080 --> 00:01:30,680 ‫حالا هم شباهت تو ‫به جفتشون... 29 29 00:01:30,680 --> 00:01:32,760 ‫سلام. از این طرف. 30 30 00:01:32,760 --> 00:01:33,960 ‫ممنون. 31 31 00:01:33,960 --> 00:01:38,080 ‫تمام نشونه های «اجبار به تکرار» رو داره، 32 32 00:01:38,080 --> 00:01:41,640 ‫بارها و بارها یه نمایشِ ‫روانی-احساسی رو... 33 33 00:01:41,640 --> 00:01:47,160 ‫...با بازیگرهای جدید ‫در نقش های بی تغییر همیشگی بازی می کنه. 34 34 00:01:47,160 --> 00:01:49,280 ‫و به نظرت الان ‫همین اتفاق داره میفته؟ 35 35 00:01:49,280 --> 00:01:50,840 ‫تو تعداد انگشت شماری از آدم ها، 36 36 00:01:50,840 --> 00:01:54,520 ‫ممکنه این الگوهای رفتاری ‫شدید بشن. 37 37 00:01:54,520 --> 00:01:57,920 ‫وقتی یه مرد ‫مثل ادوارد رو... 38 38 00:01:57,920 --> 00:02:00,480 ‫...به چالش بکشن ‫یا وادار به تغییر کنن، 39 39 00:02:00,480 --> 00:02:04,320 ‫ممکنه احساس خطر کنه ‫و حتی به خشونت رو بیاره. 40 40 00:02:04,320 --> 00:02:06,200 ‫اما من... 41 41 00:02:06,200 --> 00:02:10,120 ‫فقط...نمی تونم تصور کنم ‫همچین کاری کنه، 42 42 00:02:10,120 --> 00:02:15,160 ‫مخصوصاً با توجه به اتفاقی ‫که...اخیراً افتاد. 43 43 00:02:15,160 --> 00:02:16,640 ‫بله. 44 44 00:02:16,640 --> 00:02:20,040 ‫وقتی که تو و اما رو ‫انتخاب کرد، هر دو تون... 45 45 00:02:20,040 --> 00:02:21,800 ‫...ضربه روحی چشمگیری دیده بودین. 46 46 00:02:23,560 --> 00:02:28,200 ‫شده حس کنی داره فریبت میده؟ 47 47 00:02:28,200 --> 00:02:29,280 ‫نه. 48 48 00:02:31,360 --> 00:02:34,200 ‫اون مؤدب و جذابه. 49 49 00:02:34,200 --> 00:02:36,640 ‫مردهای سلطه جو ‫اغلب اوقات همین طورن، 50 50 00:02:36,640 --> 00:02:38,320 ‫اما تو یه چشم به هم زدن می بینی... 51 51 00:02:38,320 --> 00:02:44,480 ‫...دارن پوششت، کارهات ‫و افکارت رو کنترل می کنن. 52 52 00:02:45,080 --> 00:02:47,720 ‫واقعاً می تونی بهم بگی ‫احساس امنیت می کنی؟ 53 53 00:03:27,720 --> 00:03:31,520 سایت فیلم و سریال هکس دانلود با افتخار تقدیم میکند 54 00:03:32,520 --> 00:03:34,800 ‫برای خودم قانون گذاشته م ‫که وقتی میرم موزه، 55 55 00:03:34,800 --> 00:03:36,680 ‫فقط یه چیز رو ببینم. 56 56 00:03:37,440 --> 00:03:41,680 ‫اگه بیشتر از یکی باشه، ‫آدم تمرکزش رو از دست میده. 57 57 00:03:43,280 --> 00:03:44,800 ‫ممنون. 58 58 00:03:53,880 --> 00:03:57,640 ‫قوم یوروبا عقیده دارن ‫وقتی نقاب یه ایزد رو می زنی، 59 59 00:03:57,640 --> 00:04:00,880 ‫روح ضعیف انسانیت ‫ناپدید میشه... 60 60 00:04:00,880 --> 00:04:06,280 ‫...و می تونی هر کاری رو ‫که ایزد ازت می خواد، 61 61 00:04:06,280 --> 00:04:07,960 ‫چه خیر باشه و چه شر، ‫انجام بدی. 62 62 00:04:12,480 --> 00:04:15,680 ‫ناراحت نمیشی حالا که اینجاییم ‫قانونت رو بشکنی... 63 63 00:04:15,680 --> 00:04:18,960 ‫...و بقیه موزه رو بگردیم؟ 64 64 00:04:22,040 --> 00:04:23,520 ‫ترجیح میدم نشکنم. 65 65 00:04:25,480 --> 00:04:27,920 ‫واقعاً دوست دارم بگردم. 66 66 00:04:29,640 --> 00:04:32,800 معمولاً این رو در معرض نمایش نمی ذارن. 67 67 00:04:34,520 --> 00:04:35,800 ‫به هر حال. 68 68 00:04:37,920 --> 00:04:39,320 ‫چرا؟ 69 69 00:04:39,320 --> 00:04:40,680 ‫دلیل لازم دارم؟ 70 70 00:04:43,280 --> 00:04:45,720 ‫باشه. 71 71 00:04:45,720 --> 00:04:47,280 ‫هر طور مایلی. 72 72 00:04:59,880 --> 00:05:01,600 ‫خیلی هم بد نیست، هست؟ 73 73 00:05:05,600 --> 00:05:08,480 ‫از قرار معلوم، ‫خیابون فولگیت پر از شگفتیه. 74 74 00:05:12,880 --> 00:05:14,800 ‫من کمد لوازم رو پیدا کردم. 75 75 00:05:17,080 --> 00:05:20,680 ‫اصلاً نمی دونستم اونجاست. 76 76 00:05:20,680 --> 00:05:22,600 مشاور املاک بهت نشونش نداد؟ 77 77 00:05:24,440 --> 00:05:25,720 ‫نه. 78 78 00:05:31,000 --> 00:05:33,840 ‫به نظرت اما از وجودش خبر داشته؟ 79 79 00:05:36,400 --> 00:05:37,600 ‫احتمالاً. 80 80 00:05:38,840 --> 00:05:40,080 ‫قضیه چیه؟ 81 81 00:05:40,080 --> 00:05:42,040 ‫تو و اون با هم بودین؟ 82 82 00:05:46,000 --> 00:05:47,480 ‫بله. 83 83 00:05:47,480 --> 00:05:49,040 ‫چرا بهم نگفتی؟ 84 84 00:05:49,040 --> 00:05:50,960 ‫برای خودم قانون گذاشته م ‫که هیچ وقت حرف... 85 85 00:05:50,960 --> 00:05:52,040 ‫باز هم قانون. 86 86 00:05:52,040 --> 00:05:54,480 ‫...از کسانی که باهاشون ‫آشنایی داشتم نزنم، 87 87 00:05:54,480 --> 00:05:55,840 ‫هر چقدر هم کوتاه بوده باشه، 88 88 00:05:55,840 --> 00:05:58,640 ‫حس می کنم به حریم خصوصی ‫و اعتمادشون خیانت کرده م. 89 89 00:05:58,640 --> 00:06:01,560 ‫همون طور که هیچ وقت از تو ‫حرف نمی زنم، از اون هم نمی زنم. 90 90 00:06:07,040 --> 00:06:08,400 ‫باید بهت می گفتم. 91 91 00:06:12,920 --> 00:06:14,920 ‫معذرت می خوام. 92 92 00:06:16,600 --> 00:06:19,080 ‫باید بهتر از اینا ‫باهات رفتار کنم. 93 93 00:06:19,080 --> 00:06:20,600 ‫ممنون. 94 94 00:06:29,560 --> 00:06:32,400 ‫هنوز هم حس می کنم ‫خیلی کم می شناسمت. 95 95 00:06:34,200 --> 00:06:36,040 ‫تو یه معمایی. 96 96 00:06:47,320 --> 00:06:50,000 ‫آفرین، اما. کارِ... 97 97 00:06:50,000 --> 00:06:53,520 ‫...سختی بود. 98 98 00:06:53,520 --> 00:06:56,920 ‫قاضی حکم رو به تعویق انداخته. 99 99 00:06:56,920 --> 00:07:00,320 ‫معلومه که مشکلاتی ‫تو پرونده مون دیده، 100 100 00:07:00,320 --> 00:07:02,720 ‫نه دی ان ایی، ‫نه اثر انگشتی... 101 101 00:07:02,720 --> 00:07:05,960 ‫انتظار نداشتیم ‫از اما بازجویی کنن، 102 102 00:07:05,960 --> 00:07:07,000 ‫اون هم به این زودی. 103 103 00:07:10,400 --> 00:07:12,440 ‫همین الان خبر گرفتم ‫که نلسون با وثیقه آزاد شد. 104 104 00:07:15,520 --> 00:07:17,400 ‫اما، حالت خوبه؟ 105 105 00:07:20,480 --> 00:07:22,600 ‫می تونیم مظنون ها رو ‫واسه شناسایی ویدئویی بیاریم. 106 106 00:07:22,600 --> 00:07:24,360 ‫خب، از هیچی بهتره. 107 107 00:07:24,360 --> 00:07:27,880 ‫شناسایی قطعی نلسون ‫حتماً کمکمون می کنه. 108 108 00:07:30,960 --> 00:07:32,040 ‫اما؟ 109 109 00:07:36,680 --> 00:07:38,400 ‫اُه، ریچل، ایمیلم رو گرفتی؟ 110 110 00:07:38,400 --> 00:07:41,040 ‫سلام، جین. ببخشید. واقعاً ‫برای جلسه بعدیم دیرم شده. 111 111 00:07:41,120 --> 00:07:43,560 ‫آم...یه وقت دیگه ‫صحبت می کنیم، باشه؟ 112 112 00:08:15,400 --> 00:08:17,880 ‫ادوارد مانکفوردم. ‫پیامتون رو بذارین. 113 113 00:08:56,920 --> 00:08:58,280 ‫نمی دونم چی کار کنم. 114 114 00:09:01,800 --> 00:09:05,240 ‫به زحمت می تونم ‫به زبون بیارمش. 115 115 00:09:07,560 --> 00:09:09,720 ‫یه دلم هیجان زده ست، 116 116 00:09:11,040 --> 00:09:13,200 ‫بچه! 117 117 00:09:14,480 --> 00:09:15,520 ‫اما از طرف دیگه، 118 118 00:09:19,040 --> 00:09:21,960 ‫نمی تونم دوباره انجامش بدم، میا. نمی تونم. 119 119 00:09:21,960 --> 00:09:23,280 ‫هی! هی! 120 120 00:09:23,280 --> 00:09:25,720 ‫اگه تقصیر من بوده باشه چی؟ 121 121 00:09:25,720 --> 00:09:26,920 ‫عیبی نداره. 122 122 00:09:31,720 --> 00:09:33,800 ‫به ادوارد چی میگی؟ 123 123 00:09:37,080 --> 00:09:38,720 ‫نمی دونم. 124 124 00:09:40,840 --> 00:09:45,640 ‫با توجه به...سابقه ش ‫نمی دونم چه واکنشی نشون بده. 125 125 00:09:45,640 --> 00:09:48,840 ‫آره، با توجه به سابقه ش... 126 126 00:09:48,840 --> 00:09:51,440 ‫این یعنی چی؟ 127 127 00:09:51,440 --> 00:09:53,520 ‫اینجا یه زن مُرده. 128 128 00:09:53,520 --> 00:09:59,120 ‫زنی که حالا می دونیم ‫باهاش یه ارتباطی داشته. 129 129 00:09:59,120 --> 00:10:01,960 ‫اصلاً برات سوال نشده ‫که احیاناً ربطی... 130 130 00:10:01,960 --> 00:10:05,040 ‫...به این ماجرا داشته یا نه؟ 131 131 00:10:10,920 --> 00:10:12,440 ‫من... 132 132 00:10:12,440 --> 00:10:15,600 ‫نمی دونم با چه زبونی ‫ازش بپرسم. 133 133 00:10:15,600 --> 00:10:17,840 ‫پس از یه نفر دیگه بپرس. 134 134 00:10:22,720 --> 00:10:29,080 [.برای هر موقعیتی، یک راهکار درست وجود دارد] [مخالفم - موافقم] 135 135 00:10:36,560 --> 00:10:38,960 ‫خب، اما... 136 136 00:10:38,960 --> 00:10:40,160 ‫همه چیز حاضره. 137 137 00:10:41,760 --> 00:10:43,680 ‫شناسایی ویدئویی ‫در حضور یه بازرس... 138 138 00:10:43,680 --> 00:10:46,080 ‫...که ربطی به پرونده نداره ‫و یه وکیل مدافع... 139 139 00:10:46,080 --> 00:10:47,920 ‫...انجام میشه. بعدش... 140 140 00:10:47,920 --> 00:10:49,760 ‫نمی خوام انجامش بدم. 141 141 00:10:52,320 --> 00:10:53,360 ‫خیلی خوب. 142 142 00:10:54,520 --> 00:10:59,200 ‫- چرا؟ ‫- تو بهم گفتی به گناهش اعتراف می کنه، 143 143 00:10:59,200 --> 00:11:01,080 ‫ولی آزاد شده. 144 144 00:11:01,080 --> 00:11:03,000 ‫گفتی همه چیز تموم میشه. 145 145 00:11:08,760 --> 00:11:11,560 ‫اما، موضوع اینه... 146 146 00:11:11,560 --> 00:11:13,720 ‫...که بدون این شناسایی، 147 147 00:11:13,720 --> 00:11:17,160 ‫خیلی احتمال داره ‫کلاً تبرئه ش کنن، 148 148 00:11:17,160 --> 00:11:19,360 ‫حتی از سرقت مسلحانه آپارتمانت. 149 149 00:11:22,960 --> 00:11:25,000 ‫در ضمن این عادت نلسونه، اما. 150 150 00:11:25,000 --> 00:11:28,000 ‫مدام تکرارش می کنه. 151 151 00:11:29,400 --> 00:11:30,440 ‫قسر در میره. 152 152 00:11:32,720 --> 00:11:35,080 ‫اگه بیفته هلفدونی ‫برای همه بهتره. 153 153 00:11:35,080 --> 00:11:36,600 ‫نباید اجازه داشته باشه... 154 154 00:11:42,600 --> 00:11:45,240 ‫دیروز تو دادگاه دیدمش. 155 155 00:11:45,240 --> 00:11:46,280 ‫وحشت کرده بودم. 156 156 00:11:50,520 --> 00:11:51,560 ‫چی؟ 157 157 00:11:53,880 --> 00:11:57,200 ‫وقتی رفتم بیرون، ‫من رو دید. 158 158 00:12:01,200 --> 00:12:02,840 ‫شاهدی هم بود؟ 159 159 00:12:07,080 --> 00:12:08,680 ‫اما، 160 160 00:12:10,880 --> 00:12:12,960 ‫شاید دی ان ای نداشته باشیم، 161 161 00:12:12,960 --> 00:12:16,880 ‫ولی تو شاهد بسیار موثقی هستی... 162 162 00:12:18,040 --> 00:12:20,360 ‫...و به نظرم هیئت منصفه ‫طرف تو رو می گیره. 163 163 00:12:29,040 --> 00:12:30,160 ‫باشه. 164 164 00:12:31,760 --> 00:12:32,840 ‫باشه. 165 165 00:12:34,920 --> 00:12:36,680 ‫در ضمن... 166 166 00:12:37,800 --> 00:12:39,560 ‫...فکر کنم اینکه تو دادگاه دیدیش... 167 167 00:12:40,920 --> 00:12:43,760 ممکنه ارزش شناسایی چهره ت رو کم کنه.... 168 168 00:12:45,840 --> 00:12:50,000 ‫پس بیا بین خودمون ‫نگهش داریم، خب؟ 169 169 00:12:54,040 --> 00:12:56,040 [اداره پلیس لندن] 170 170 00:13:29,440 --> 00:13:31,880 [چگونه کاردیوتوکوگرافی بخوانیم] [کاردیوتوکوگرافی چیست؟] 171 171 00:13:42,240 --> 00:13:45,200 [کمکم کنید کاردیوتوکوگرافیم را تفسیر کنم] 172 172 00:13:45,200 --> 00:13:46,320 [نحوه خواندن کاردیوتوکوگرافی] 173 173 00:13:48,960 --> 00:13:52,920 [در تلاش برای پایان دادن به مرده زایی] 174 174 00:14:13,400 --> 00:14:15,880 ‫تمام اطلاعاتی که فرستادی رو ‫بررسی کردم... 175 175 00:14:15,880 --> 00:14:19,480 و برای یکی از مشاوران... مؤسسه خیریه توضیح دادم. 176 176 00:14:19,480 --> 00:14:22,240 ‫بی اختیار فکر می کنم... 177 177 00:14:22,240 --> 00:14:25,360 ‫...اگه زودتر می رفتم بیمارستان... 178 178 00:14:25,360 --> 00:14:29,480 ‫...و می گفتم که چند وقته ‫حرکت ایزابل رو حس نکرده م... 179 179 00:14:31,320 --> 00:14:33,000 ‫یعنی تقصیر من بود؟ 180 180 00:14:34,360 --> 00:14:38,520 ‫ممکنه دوباره پیش بیاد؟ 181 181 00:14:38,800 --> 00:14:40,720 ‫باید بدونم. 182 182 00:14:40,720 --> 00:14:45,440 ‫اینجا نوشته که با دل درد ‫رفتی بیمارستان. 183 183 00:14:45,440 --> 00:14:49,560 ‫نه، نمی تونستم ‫حرکتش رو حس کنم. 184 184 00:14:49,560 --> 00:14:54,520 ‫اولین ماما ازم پرسید ‫درد دارم یا نه. 185 185 00:14:54,520 --> 00:14:58,840 ‫گفتم چند تا انقباضِ ‫برکستون هیکس داشتم. 186 186 00:14:58,840 --> 00:15:02,760 ‫کاردیوتوکوگرافی ایزابل ‫نشون می داد ضربان قلبش پایینه، 187 187 00:15:02,760 --> 00:15:05,560 ‫دقیقاً کف دامنه ای ‫که عادی در نظر می گیریم. 188 188 00:15:05,560 --> 00:15:06,560 ‫منظورتون چیه؟ 189 189 00:15:06,640 --> 00:15:09,560 ‫علاوه بر اون، حرکت هم ‫کاهش پیدا کرده بود و قاعدتاً... 190 190 00:15:09,560 --> 00:15:12,440 ‫...باید فوراً ازت سونوگرافی می گرفتن. 191 191 00:15:12,440 --> 00:15:15,840 ‫من سونوگرافی نگرفتم. 192 192 00:15:15,840 --> 00:15:19,080 ‫حدس می زنم مامایی ‫که اول شرح حالت رو گرفته، 193 193 00:15:19,080 --> 00:15:22,520 ‫به مامای دوم نگفته ‫در اصل برای چی اومدی. 194 194 00:15:22,520 --> 00:15:25,120 ‫اما...چرا؟ 195 195 00:15:25,120 --> 00:15:27,320 ‫چـ...چرا این کار رو نکرده؟ 196 196 00:15:27,320 --> 00:15:31,520 ‫رایج ترین مشکل، ‫ناپیوستگی درمانه. 197 197 00:15:31,520 --> 00:15:35,280 ‫مامای دوم برای دل دردت درمانت کرده. 198 198 00:15:35,280 --> 00:15:38,960 ‫با استامینوفن من رو فرستاد خونه، 199 199 00:15:38,960 --> 00:15:42,320 ‫ولی من...من حسش کردم. 200 200 00:15:42,320 --> 00:15:48,320 ‫تو خونه دوباره ‫لگد زدن ایزابل رو حس کردم. 201 201 00:15:51,600 --> 00:15:54,440 ‫متأسفانه اون حس لگد ‫ممکنه از پریشونی بوده باشه. 202 202 00:15:54,440 --> 00:15:56,800 ‫خیلی متأسفم. 203 203 00:15:56,800 --> 00:15:59,840 ‫فکر می کنم احتمالاً جفت جنینت ‫داشته از کار میفتاده... 204 204 00:15:59,840 --> 00:16:02,120 ‫...و اونا باید تشخیص می دادنش. 205 205 00:16:03,320 --> 00:16:07,200 ‫اگه موافقی، می خوام ‫درخواست جلسه بدم. 206 206 00:16:07,200 --> 00:16:09,400 ‫اگه بخوای، می تونم ‫باهات بیام که... 207 207 00:16:24,600 --> 00:16:26,800 ‫ساکتی. 208 208 00:16:26,800 --> 00:16:28,520 ‫هنوز از دستم ناراحتی؟ 209 209 00:16:28,520 --> 00:16:30,320 ‫روز کاری سختی بود. 210 210 00:16:38,920 --> 00:16:40,000 ‫این چیه؟ 211 211 00:16:40,000 --> 00:16:41,280 ‫یه هدیه. 212 212 00:16:48,520 --> 00:16:50,840 ‫معذرت خواهی ‫بابت اون روز. 213 213 00:16:55,160 --> 00:16:56,360 ‫بسپرش به من. 214 214 00:17:09,280 --> 00:17:10,920 ‫خیلی قشنگه. 215 215 00:17:13,800 --> 00:17:14,920 ‫ممنونم. 216 216 00:17:14,920 --> 00:17:17,600 ‫متأسفم که این چند هفته ‫همه ش درگیر کار بودم، 217 217 00:17:20,560 --> 00:17:21,680 ‫اما الان اینجام. 218 218 00:17:23,520 --> 00:17:25,840 ‫مرسی. 219 219 00:17:27,760 --> 00:17:28,800 ‫حالت خوبه؟ 220 220 00:17:30,120 --> 00:17:32,960 ‫شاید بهتر باشه یه کم ‫تنها بذارمت. 221 221 00:17:32,960 --> 00:17:34,440 ‫نه، من... 222 222 00:17:34,440 --> 00:17:37,920 ‫خوشحالم که اینجایی. فقط... 223 223 00:17:37,920 --> 00:17:40,760 ‫کاش بیشتر اینجا می بودی. 224 224 00:17:40,760 --> 00:17:43,120 ‫قضیه ساکت چیه؟ 225 225 00:17:43,120 --> 00:17:45,320 ‫صبح باید برم بریستول. 226 226 00:17:45,320 --> 00:17:48,000 ‫اون جا یه پروژه بزرگ دارم. 227 227 00:17:48,000 --> 00:17:49,240 ‫چطور؟ 228 228 00:17:50,760 --> 00:17:52,720 ‫فکر کردی می خوام ‫اسباب کشی کنم اینجا؟ 229 229 00:17:55,480 --> 00:17:57,320 ‫اگه دلت بخواد، می تونم. 230 230 00:17:57,320 --> 00:17:58,400 ‫واقعاً؟ 231 231 00:17:58,400 --> 00:18:00,280 ‫خب، به نظر میاد ‫با هم می سازیم. 232 232 00:19:02,720 --> 00:19:04,080 ‫ادوارد؟ 233 233 00:19:13,840 --> 00:19:15,480 ‫فکر کردم می مونی! 234 234 00:19:15,480 --> 00:19:16,920 ‫واقعاً نمی تونم. 235 235 00:19:16,920 --> 00:19:18,640 ‫همین الان گفتی نمی خوای... 236 236 00:19:18,640 --> 00:19:20,520 ‫ببین، جوگیر شدم. 237 237 00:19:20,520 --> 00:19:24,240 ‫نمیشه کلاً خودم رو گم کنم. 238 238 00:19:24,240 --> 00:19:26,160 ‫کی برمی گردی؟ 239 239 00:19:26,160 --> 00:19:28,200 ‫تا یه مدت برنمی گردم. 240 240 00:19:28,200 --> 00:19:30,840 ‫ببین، ما فرق داریم. ‫خودت می دونی که! 241 241 00:19:30,840 --> 00:19:33,000 ‫نمی تونم شکست بخورم. 242 242 00:19:33,000 --> 00:19:34,280 ‫البته. 243 243 00:19:39,200 --> 00:19:40,800 ‫خب، خداحافظ! 244 244 00:19:46,640 --> 00:19:50,960 ‫امیدوارم ناراحت نشی ‫که شماره ت رو از مشاور املاک گرفتم. 245 245 00:19:50,960 --> 00:19:52,720 ‫ممنون که اومدی. 246 246 00:19:52,720 --> 00:19:57,120 ‫مشکلی نیست. خوشحال شدم ‫ازت خبر گرفتم. 247 247 00:19:57,120 --> 00:20:02,600 ‫اول می خوام عذرخواهی کنم ‫که اون گل ها رو برداشتم. 248 248 00:20:02,600 --> 00:20:04,000 ‫بی ملاحظگی کردم. 249 249 00:20:04,000 --> 00:20:05,760 ‫فراموشش کن. ‫جدی میگم. 250 250 00:20:05,760 --> 00:20:07,520 ‫گل ها برنمی گردوننش. 251 251 00:20:09,560 --> 00:20:11,320 ‫اگه بتونم از اینکه کس دیگه... 252 252 00:20:11,320 --> 00:20:14,440 ‫...سختی ای که اون کشید رو ‫بکشه، جلوگیری کنم... 253 253 00:20:14,440 --> 00:20:15,720 ‫درسته. 254 254 00:20:19,040 --> 00:20:22,160 ‫اون روز که اومدی خونه، 255 255 00:20:22,160 --> 00:20:26,160 ‫در لفافه گفتی مرگش ‫مشکوک بوده. 256 256 00:20:26,160 --> 00:20:28,200 ‫همین طور هم بود. 257 257 00:20:28,200 --> 00:20:30,840 ‫خب، هنوز هم هست. 258 258 00:20:30,840 --> 00:20:33,440 ‫از چه نظر؟ 259 259 00:20:33,440 --> 00:20:37,000 ‫از همون اول ‫داشت فریبش می داد. 260 260 00:20:37,000 --> 00:20:39,120 ‫کی فریبش می داد؟ 261 261 00:20:39,120 --> 00:20:40,480 ‫صاحب خونه. 262 262 00:20:40,480 --> 00:20:43,640 ‫ادوارد مانکفورد؟ 263 263 00:20:43,640 --> 00:20:46,840 ‫شروعش...عاشقانه بود، 264 264 00:20:48,440 --> 00:20:50,480 ‫اما چند روز قبل از مرگش، 265 265 00:20:50,480 --> 00:20:53,760 ‫بهم گفت ادوارد ‫کلاً کنترلش رو از دست داده. 266 266 00:20:53,760 --> 00:20:55,560 ‫می ترسوندش. 267 267 00:20:55,560 --> 00:20:57,440 ‫صبر کن. ‫فکر می کنی اون...؟ 268 268 00:20:57,440 --> 00:20:59,200 ‫قاتلش اونه. آره. 269 269 00:21:03,280 --> 00:21:06,600 ‫اما...حتماً پلیس تحقیق کرده. 270 270 00:21:06,600 --> 00:21:08,200 ‫جرمی تشخیص ندادن. 271 271 00:21:08,200 --> 00:21:10,200 ‫مدرک نداشتن. 272 272 00:21:10,200 --> 00:21:11,320 ‫نمی تونستن مطمئن باشن... 273 273 00:21:11,320 --> 00:21:13,320 ‫...که خودش رو از پله ها ‫پرت نکرده پایین، 274 274 00:21:13,320 --> 00:21:15,360 ‫اما ام همچین کاری نمی کرد. 275 275 00:21:15,360 --> 00:21:17,720 ‫البته دیگه براشون مهم نبود. 276 276 00:21:17,720 --> 00:21:20,440 ‫به کلارک زنگ زدم، ‫ولی اون نمی خواست بدونه. 277 277 00:21:20,440 --> 00:21:23,800 ‫آه، بازرس کلارک رو میگم. ‫اون یه آشغال به درد نخوره. 278 278 00:21:25,440 --> 00:21:27,360 ‫باید می دیدی ‫تو چند هفته قبل... 279 279 00:21:27,360 --> 00:21:30,040 ‫...از مرگش، چطوری بود. 280 280 00:21:30,040 --> 00:21:31,640 ‫همه چیز داشت بالا می گرفت. 281 281 00:21:31,640 --> 00:21:34,040 ‫آماندا سر کار باهاش حرف نمی زد، 282 282 00:21:34,040 --> 00:21:36,440 ‫مانکفورد چرت و پرت ‫به گوشش می خوند. 283 283 00:21:36,440 --> 00:21:41,640 ‫می گفت اوضاع دیگه ‫بی نقص نیست، مردم مثل خونه ن... 284 284 00:21:41,640 --> 00:21:43,280 ‫از این جور دری وری ها. 285 285 00:21:47,920 --> 00:21:49,360 ‫خوبی؟ 286 286 00:21:51,520 --> 00:21:53,560 ‫بله، خوبم. 287 287 00:21:59,160 --> 00:22:01,720 ‫آره، رفیق، خونه ما. ‫مشکلی نیست. 288 288 00:22:01,720 --> 00:22:03,480 ‫می تونم برات... 289 289 00:22:06,640 --> 00:22:09,640 ‫آماندا. هی! چه خبره؟ 290 290 00:22:09,640 --> 00:22:11,720 ‫رو به راهی؟ 291 291 00:22:11,720 --> 00:22:13,480 ‫نه زیاد. نه. 292 292 00:22:15,120 --> 00:22:17,480 ‫مشکل کار کردن تو همون شرکتی ‫که شوهرت توش کار می کنه، 293 293 00:22:17,480 --> 00:22:19,680 ‫اینه که وقتی همه چیز ‫به هم می ریزه، 294 294 00:22:19,680 --> 00:22:22,520 ‫درست جلو چشمت ‫به هم می ریزه. 295 295 00:22:22,520 --> 00:22:25,200 ‫سول دوباره شروع کرده. 296 296 00:22:25,200 --> 00:22:26,640 ‫چی شد؟ 297 297 00:22:28,240 --> 00:22:32,040 ‫باید می دونستم ‫که سر و گوشش می جنبه. 298 298 00:22:35,000 --> 00:22:37,840 ‫دختره که تو بازاریابیه...لیونا. 299 299 00:22:40,040 --> 00:22:42,560 ‫با سایمون هم می رفت کلوپ. 300 300 00:22:42,560 --> 00:22:44,120 ‫می گفت برای اینه ‫که دوباره راه بیفته، 301 301 00:22:44,120 --> 00:22:47,120 ‫ولی جالبه...چون سایمون فقط از این می ناله... 302 302 00:22:47,120 --> 00:22:48,760 ‫...که می خواد برگرده پیش تو. 303 303 00:22:51,440 --> 00:22:54,240 ‫خیلی دوستت داره. 304 304 00:22:54,240 --> 00:22:55,960 ‫آره، خب... 305 305 00:22:55,960 --> 00:22:59,680 ‫شاید من دیگه حال نمی کنم ‫پسرهای آویزون دوستم داشته باشن. 306 306 00:23:01,680 --> 00:23:06,960 ‫شاید یکی رو لازم دارم ‫که بیشتر...مثل خودم باشه. 307 307 00:23:06,960 --> 00:23:10,200 ‫منظورت یکی مثل معمارته؟ 308 308 00:23:10,200 --> 00:23:13,080 ‫هی، نوشیدنی میل داری؟ 309 309 00:23:16,200 --> 00:23:17,880 ‫- آره؟ ‫- آره. 310 310 00:23:41,920 --> 00:23:44,560 [باز است] [خالکوبی] 311 311 00:23:46,560 --> 00:23:49,600 ‫- چی کار می کنی؟ ‫- یالا! 312 312 00:23:50,360 --> 00:23:51,240 [ادوارد] 313 313 00:23:53,640 --> 00:23:55,840 ‫ادوارد مانکفوردم. ‫پیامتون رو بذارین. 314 314 00:24:12,000 --> 00:24:13,640 [موفق شدی] 315 315 00:24:29,880 --> 00:24:31,600 [خانه دار] [ادوارد، خوش آمدی] 316 316 00:24:33,400 --> 00:24:34,640 ‫سلام! 317 317 00:24:34,640 --> 00:24:36,120 ‫- نشونم بده. ‫- چی رو؟ 318 318 00:24:38,120 --> 00:24:39,440 ‫به من دروغ گفتی. 319 319 00:24:40,160 --> 00:24:43,600 ‫خالکوبی دوست محل کارم، آماندا بود. 320 320 00:24:43,600 --> 00:24:46,360 ‫تو عکس خالکوبی یکی دیگه رو برام فرستادی؟ 321 321 00:24:46,360 --> 00:24:47,960 ‫خب، من رو نادیده گرفته بودی. 322 322 00:24:50,280 --> 00:24:54,840 ‫من قرار شام با کمیته طرح ریزی رو ‫واسه این لغو کردم. 323 323 00:24:54,840 --> 00:24:56,880 ‫چون من خالکوبی کردم؟ 324 324 00:24:56,880 --> 00:24:58,640 ‫که البته نکردم. 325 325 00:24:58,640 --> 00:25:00,120 ‫چرا داری خرابش می کنی؟ 326 326 00:25:02,400 --> 00:25:03,760 ‫چی؟ 327 327 00:25:06,280 --> 00:25:07,800 ‫خماری. 328 328 00:25:09,360 --> 00:25:11,520 ‫یه خرده. 329 329 00:25:16,800 --> 00:25:18,240 ‫من رو گرفتی؟ 330 330 00:25:18,240 --> 00:25:19,320 ‫چی؟ 331 331 00:25:19,320 --> 00:25:21,240 ‫این ریخت و پاش...خالکوبی... 332 332 00:25:21,240 --> 00:25:23,680 ‫نه. نیاز داشتم که اینجا باشی و نیستی. 333 333 00:25:23,680 --> 00:25:25,000 ‫هیچ وقت اینجا نیستی. 334 334 00:25:25,000 --> 00:25:26,480 ‫یه آن داشتی اسباب کشی می کردی اینجا، 335 335 00:25:26,480 --> 00:25:28,720 ‫ولی تو یه چشم به هم زدن ‫رفتی و نه زنگ زدی، نه پیامک. 336 336 00:25:28,760 --> 00:25:30,960 ‫- خودت قبول کردی تحت شرایط خاصی اینجا بمونی! ‫- خیلی خوب. 337 337 00:25:30,960 --> 00:25:33,000 ‫اون وقت اگه زندگی ‫اون طوری پیش نره چی؟ 338 338 00:25:33,000 --> 00:25:36,080 ‫- پس کاری کن پیش بره! ‫- این قدر نگو چی کار کنم! 339 339 00:25:38,360 --> 00:25:39,960 ‫اون همچین کاری نمی کرد! 340 340 00:25:39,960 --> 00:25:42,240 ‫تو همچین کاری نمی کردی. 341 341 00:25:42,240 --> 00:25:44,120 ‫چی داری میگی؟ 342 342 00:25:45,680 --> 00:25:48,680 ‫اما! 343 343 00:25:48,680 --> 00:25:50,080 ‫اما. 344 344 00:25:50,760 --> 00:25:56,280 [.وقتی همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود، ناراحت می شوم] [مخالفم - موافقم] 345 345 00:26:03,800 --> 00:26:06,080 ‫اوضاع چطوره؟ 346 346 00:26:06,080 --> 00:26:08,520 ‫بهتر از همیشه. 347 347 00:26:08,520 --> 00:26:09,720 ‫خودت چطوری؟ 348 348 00:26:09,720 --> 00:26:11,680 ‫آره، منم کم و بیش همینم، 349 349 00:26:11,680 --> 00:26:14,920 ‫غیر از اینکه هر روز ‫مجبورم لیونا رو ببینم. 350 350 00:26:22,160 --> 00:26:23,120 [بازرس کلارک] 351 351 00:26:29,240 --> 00:26:30,320 ‫الو؟ 352 352 00:26:30,320 --> 00:26:32,360 ‫اما، باید باهات صحبت کنیم. 353 353 00:26:32,360 --> 00:26:35,640 ‫- بله؟ ‫- می تونی امروز بیای اداره؟ 354 354 00:26:35,640 --> 00:26:38,800 ‫- می تونم دم ناهار بیام. ‫- ممنون. عالیه. 355 355 00:26:38,800 --> 00:26:40,560 ‫- همون موقع می بینیمت. ‫- باشه. 356 356 00:26:40,560 --> 00:26:42,560 ‫خداحافظ. 357 357 00:27:17,280 --> 00:27:20,280 ‫اگه می خوای وقفه بندازی ‫یا یه روز دیگه بیای، بگو. 358 358 00:27:20,280 --> 00:27:24,000 ‫جلسه توئه، نه اونا. 359 359 00:27:24,000 --> 00:27:27,600 ‫ما فرصت بررسی کل یادداشت ها ‫و اسکن ها رو داشتیم... 360 360 00:27:27,600 --> 00:27:32,480 ‫...و فکر می کنیم که در 39 هفتگی ‫درست به بارداری جین رسیدگی نکرده ن، 361 361 00:27:32,480 --> 00:27:35,720 ‫احتمالاً به خاطر ‫ناپیوستگی درمان. 362 362 00:27:35,720 --> 00:27:37,480 ‫من و خانم کاوندیش ‫یه بار خلاصه... 363 363 00:27:37,480 --> 00:27:39,320 ‫...گزارش کالبدشکافی رو خوندیم... 364 364 00:27:39,320 --> 00:27:41,480 ‫...و علت مرگ ‫نامشخصه. 365 365 00:27:41,480 --> 00:27:45,880 ‫غیر از اینکه من با شکایت از کاهشِ ‫حرکت نوزاد اومدم، نه دل دردی... 366 366 00:27:45,880 --> 00:27:47,120 ‫...که یادداشت هام نوشته شده. 367 367 00:27:47,120 --> 00:27:50,160 ‫علت اصلی مرگ مشخص نیست. 368 368 00:27:50,160 --> 00:27:52,560 ‫وقتی مامان بچه اومد، ‫بچه دیگه خیلی ضعیف شده بود. 369 369 00:27:52,560 --> 00:27:56,080 ‫اسمش ایزابله. 370 370 00:27:56,080 --> 00:27:57,680 اسم من هم «مامان» نیست. 371 371 00:28:00,200 --> 00:28:02,120 ‫فکر می کنم بیشتر از همه... 372 372 00:28:02,120 --> 00:28:04,000 ‫...دنبال عذرخواهی هستین، درسته؟ 373 373 00:28:04,000 --> 00:28:05,880 ‫آیا پذیرفتن تمام سختی هایی... 374 374 00:28:05,880 --> 00:28:07,480 ‫...که شما و ایزابل کشیدین، 375 375 00:28:07,480 --> 00:28:10,080 ‫کمکی می کنه که تا حدی ‫با فقدانتون کنار بیاین؟ 376 376 00:28:10,080 --> 00:28:12,280 ‫سختی ای که ایزابل کشید؟ 377 377 00:28:12,280 --> 00:28:13,680 ‫اون مُرد، 378 378 00:28:15,440 --> 00:28:17,720 ‫اما... 379 379 00:28:17,720 --> 00:28:22,600 ‫...باید الان اینجا می بود، 380 380 00:28:22,600 --> 00:28:24,040 ‫زیر کمربند کالسکه ش. 381 381 00:28:28,440 --> 00:28:31,160 ‫من مغایرت رو قید کرده بودم. 382 382 00:28:31,160 --> 00:28:32,760 ‫پس چرا چیزی نگفتین؟ 383 383 00:28:35,680 --> 00:28:39,160 ‫نمی خواستم بیشتر ‫پریشونتون کنم، 384 384 00:28:39,160 --> 00:28:41,840 ‫چون ممکن بود فرقی ‫به حال ایزابل نداشته باشه. 385 385 00:28:41,840 --> 00:28:45,600 ‫فرقی به حال من داشت. 386 386 00:28:48,480 --> 00:28:50,880 ‫من خودم رو سرزنش می کردم. 387 387 00:28:50,880 --> 00:28:52,560 ‫می تونستم بیشتر پیگیر... 388 388 00:28:52,560 --> 00:28:55,200 ‫...و به فکر باشم؟ ‫می تونستم بیشتر مراقبش باشم؟ 389 389 00:28:55,200 --> 00:28:57,920 ‫می تونستین این سوال خاص رو تموم کنین. 390 390 00:29:06,000 --> 00:29:07,720 ‫نه، نه. من خوبم. 391 391 00:29:18,760 --> 00:29:20,880 ‫- اما. ممنون که اومدی. ‫- سلام. 392 392 00:29:20,880 --> 00:29:22,040 ‫مشکلی نیست. 393 393 00:29:23,840 --> 00:29:25,160 ‫قضیه چیه؟ 394 394 00:29:25,160 --> 00:29:27,120 ‫فکر کنم بهتره صبر کنیم ‫که همه بیان. 395 395 00:29:27,120 --> 00:29:28,480 ‫دنبالم بیاین. 396 396 00:29:40,600 --> 00:29:45,760 ‫- اما، ایشون سربازرس شپتونه. ‫- سلام، اما. 397 397 00:29:45,760 --> 00:29:46,920 ‫سلام. 398 398 00:29:50,840 --> 00:29:52,160 ‫بشین. 399 399 00:30:01,520 --> 00:30:04,720 ‫خیلی خوب، میشه لطفاً ‫یکی بهم بگه چه خبره؟ 400 400 00:30:06,760 --> 00:30:09,000 ‫همون طور که احتمالاً ‫خبر داری، امروزه لازمه... 401 401 00:30:09,000 --> 00:30:13,000 ‫...که دادستان و وکیل مدافع ‫قبل از محاکمه اطلاعات رو در اشتراک بذارن... 402 402 00:30:13,000 --> 00:30:16,120 ‫...که جلوی دادگاهی شدن الکی پرونده ها گرفته بشه. 403 403 00:30:17,440 --> 00:30:22,080 ‫ری نلسون ادعا کرده ‫اشتباه شناسایی شده. 404 404 00:30:22,080 --> 00:30:25,160 ‫تحلیل فراداده گوشیت ‫تازه انجام شده. 405 405 00:30:25,160 --> 00:30:28,880 ‫افسرهام صلاح ندیده بودن ‫این کار رو در اولویت بذارن. 406 406 00:30:30,040 --> 00:30:35,600 ‫این داده ها ویدئویی رو نشون دادن ‫که پنج روز قبل از حمله ضبط شده، 407 407 00:30:35,600 --> 00:30:38,280 ‫تاریخی که نلسون ‫براش شاهد داره. 408 408 00:30:41,360 --> 00:30:44,160 ‫مراقب حرفی که می خوای بزنی باش، اما. 409 409 00:30:46,520 --> 00:30:50,280 ‫ری نلسون برات چاقو کشید ‫و بهت تعرض کرد؟ 410 410 00:30:52,840 --> 00:30:54,480 ‫اما؟ 411 411 00:30:59,640 --> 00:31:03,320 ‫- نه. ‫- ری نلسون در طول سرقت خونه ت... 412 412 00:31:03,320 --> 00:31:05,760 ‫...و دزدیدن گوشیت، ‫هیچ تعرضی بهت نکرد؟ 413 413 00:31:09,720 --> 00:31:10,240 ‫نه. 414 414 00:31:14,880 --> 00:31:17,400 ‫اما متیو، لازم نیست ‫چیزی بگی، اما اگه... 415 415 00:31:17,400 --> 00:31:19,480 ‫- ...تو بازجویی چیزی بگی که بعداً... ‫- نه. 416 416 00:31:19,480 --> 00:31:20,800 ‫نه، نه، نه! چه خبره؟! 417 417 00:31:20,800 --> 00:31:24,800 ‫- ممکنه از هر چیزی که بگی علیهت استفاده بشه. ‫- نه، نه، نه! 418 418 00:31:24,800 --> 00:31:28,040 ‫ما پرونده های تعرض رو ‫خیلی جدی می گیریم، اما. 419 419 00:31:28,040 --> 00:31:29,880 ‫این یعنی پرونده رو ‫با این فرض شروع می کنیم... 420 420 00:31:29,880 --> 00:31:34,200 ‫...که هر زنی که گزارش تعرض میده ‫داره حقیقت رو میگه. 421 421 00:31:34,200 --> 00:31:35,680 ‫از اون طرف... 422 422 00:31:35,680 --> 00:31:39,160 ‫اتهامات دروغین رو هم ‫همون قدر جدی می گیریم. 423 423 00:31:39,160 --> 00:31:40,600 ‫تو به عنوان قربانی اظهارنامه نوشتی. 424 424 00:31:40,600 --> 00:31:43,040 ‫رفتی جلو قاضی. 425 425 00:31:43,040 --> 00:31:45,240 ‫اگه نلسون نبود، چرا این حرفا رو زدی؟ 426 426 00:31:45,240 --> 00:31:48,160 ‫چون ازم جلوی سایمون پرسیدی! 427 427 00:31:52,760 --> 00:31:55,480 ‫با این حال این همه فرصت داشتی... 428 428 00:31:55,480 --> 00:31:58,560 ‫...و بهمون نگفتی واقعاً چی شد. 429 429 00:31:58,560 --> 00:32:00,880 ‫خب، باید از خیابون جمعش می کردن! 430 430 00:32:00,880 --> 00:32:06,360 ‫تو مجبورم کردی شناساییش کنم. ‫می...می دونستی من رو دیده! 431 431 00:32:06,360 --> 00:32:09,280 ‫گفتی دادگاه نمیره! 432 432 00:32:09,280 --> 00:32:12,400 ‫اما...بهت تعرض شده یا نه؟ 433 433 00:32:12,400 --> 00:32:13,960 ‫- بله! ‫- توسط کی؟ 434 434 00:32:13,960 --> 00:32:15,880 ‫- نه! ‫- می تونی اسمش رو بهمون بگی؟ 435 435 00:32:15,880 --> 00:32:19,280 ‫فقط می خوام برم. ‫میشه دیگه برم، لطفاً؟! 436 436 00:32:19,280 --> 00:32:22,280 ‫لطفاً یه پرونده تجاوز جدید تشکیل بده. 437 437 00:32:22,280 --> 00:32:24,280 ‫میشه لطفاً برم خونه؟ 438 438 00:32:24,280 --> 00:32:26,760 ‫نه، متأسفانه به این راحتی نیست، اما. 439 439 00:32:30,080 --> 00:32:32,040 ‫وکیل مدافع داری؟ 440 440 00:32:35,400 --> 00:32:36,760 ‫الان دستگیرت می کنیم... 441 441 00:32:36,760 --> 00:32:39,920 ‫...که یعنی به یه وکیل تسخیری ‫دسترسی خواهی داشت. 442 442 00:32:48,120 --> 00:32:51,400 ‫اما، به اتهام شهادت دروغ، ‫اقدام به منحرف کردن... 443 443 00:32:51,400 --> 00:32:54,680 ‫...اجرای عدالت از مسیر ‫و تلف کردن وقت پلیس، بازداشتت می کنم. 444 444 00:32:54,680 --> 00:32:56,280 ‫متوجهی؟ 445 445 00:33:00,000 --> 00:33:04,200 ‫اما، باید جواب بدی. ‫می فهمی؟ 446 446 00:33:04,200 --> 00:33:05,440 ‫بله. 447 447 00:33:17,400 --> 00:33:19,760 ‫پس بهش تعرض شده، 448 448 00:33:19,760 --> 00:33:21,160 ‫ولی کار نلسون نبوده. 449 449 00:33:22,440 --> 00:33:25,040 ‫یه ویدئو تو گوشیش بود. 450 450 00:33:25,040 --> 00:33:26,200 ‫ما... 451 451 00:33:28,120 --> 00:33:30,480 ‫من فکر کردم ‫ممکنه نلسون باشه. 452 452 00:33:30,480 --> 00:33:32,680 ‫اون هم ظاهراً تأیید کرد. 453 453 00:33:32,680 --> 00:33:35,360 ‫وقت کافی نداشتیم ‫که بررسی های مربوط رو بکنیم. 454 454 00:33:38,000 --> 00:33:40,720 ‫هیئت منصفه مثل موم تو دستش می شد، 455 455 00:33:40,720 --> 00:33:42,960 ‫اینش قطعی بود. 456 456 00:33:42,960 --> 00:33:47,280 ‫اون هم به وضوح ‫ضربه روحی دیده بود، 457 457 00:33:47,280 --> 00:33:50,800 ‫اما نتونستیم مدرکی ‫مبنی بر تعرض... 458 458 00:33:50,800 --> 00:33:52,120 ‫...یا شناسایی پیدا کنیم. 459 459 00:33:52,120 --> 00:33:56,240 ‫هیچ اطلاعاتی بهمون نمی داد. 460 460 00:33:56,240 --> 00:33:58,200 ‫احتمالاً وحشت کرده بود. 461 461 00:33:59,680 --> 00:34:03,360 ‫اما رو به جرم تلف کردن وقت پلیس ‫و شهادت دروغ دستگیر کردن. 462 462 00:34:04,960 --> 00:34:07,240 ‫من واسه اون دختر ‫خودم رو به خطر انداختم. 463 463 00:34:07,240 --> 00:34:09,840 ‫می خواستم کمکش کنم. 464 464 00:34:09,840 --> 00:34:11,000 ‫مرگش چی؟ 465 465 00:34:12,080 --> 00:34:13,440 ‫درباره ش تحقیق کردی؟ 466 466 00:34:15,760 --> 00:34:19,160 ‫گروهبان ویلان بهش رسیدگی کرد. 467 467 00:34:19,160 --> 00:34:21,800 ‫من دیگه...بازنشسته شده بودم. 468 468 00:34:23,480 --> 00:34:25,920 ‫از اون همه بازآموزی که رئیسم ‫بعد از چنان خراب کاری ای... 469 469 00:34:25,920 --> 00:34:29,160 ‫...من رو می فرستاد، ‫خوشم نمیومد. 470 470 00:34:35,440 --> 00:34:36,880 ‫با این حال بررسیش کردن. 471 471 00:34:36,880 --> 00:34:40,320 ‫با توجه به اینکه عشق سابقش رو ‫متهم به سوءرفتار کرده بود، بعد از مرگش، 472 472 00:34:40,320 --> 00:34:41,560 ‫باهاش مصاحبه کردن. 473 473 00:34:41,560 --> 00:34:45,200 ‫- ادوارد مانکفورد؟ ‫- نه، سایمون. 474 474 00:34:45,200 --> 00:34:47,360 ‫سایمون ویکفیلد. 475 475 00:34:57,360 --> 00:34:59,680 ‫سامی احمد هستم، ‫وکیلت. 476 476 00:34:59,680 --> 00:35:03,560 ‫متأسفانه بقیه اتاق ها پر بودن. ‫مجبوریم همین جا حرف بزنیم. 477 477 00:35:03,560 --> 00:35:08,240 ‫اما، موضوع اینه که طبق ‫دستورالعمل «ت.و.ج.ج»، 478 478 00:35:08,240 --> 00:35:13,920 ‫یعنی تعرض و جرایم جدی ‫به این اتهامات رسیدگی میشه. 479 479 00:35:13,920 --> 00:35:17,880 ‫اونا شرایط خاصی دارن ‫که در موقعیت های دیگه... 480 480 00:35:17,880 --> 00:35:19,640 ‫...صدق نمی کنن. 481 481 00:35:19,640 --> 00:35:21,520 ‫منظورم راه گریز نیست، ولی... 482 482 00:35:26,600 --> 00:35:33,480 ‫گاهی وقت ها مدافع زنانی ‫بوده م که حس می کردن تحت فشارن... 483 483 00:35:34,720 --> 00:35:38,160 ‫...و مجبورن مثلاً اتهام تعرض رو ‫وارد کنن یا پس بگیرن. 484 484 00:35:39,280 --> 00:35:44,040 ‫شاید از عکس العمل کسی می ترسیدن، 485 485 00:35:44,040 --> 00:35:47,760 ‫مثلاً شریک زندگیشون. 486 486 00:35:47,760 --> 00:35:51,800 ‫می فهمی چی دارم بهت میگم؟ 487 487 00:35:51,800 --> 00:35:53,600 ‫منظورت اینه... 488 488 00:35:55,120 --> 00:35:58,520 ‫...که اگه می ترسیدم به کسی بگم، 489 489 00:35:58,520 --> 00:36:01,040 ‫می توستی همه چیز رو حل کنی؟ 490 490 00:36:01,040 --> 00:36:05,080 ‫قطعاً خیلی کمک می کنه. 491 491 00:36:05,080 --> 00:36:09,520 ‫برای شهادت دروغ می تونن ‫حکم حبس بدن، یعنی زندان. 492 492 00:36:15,040 --> 00:36:17,720 ‫می ترسیدم به سایمون بگم. 493 493 00:36:17,720 --> 00:36:19,040 ‫برای همین اون حرف رو زدم. 494 494 00:36:19,040 --> 00:36:20,080 ‫درسته، 495 495 00:36:21,320 --> 00:36:26,640 ‫اما می دونی، ترسیدن ‫از واکنش عادی یه نفر... 496 496 00:36:26,640 --> 00:36:32,480 ‫...کافی نیست، ‫ولی اگه طرف خشن، 497 497 00:36:32,480 --> 00:36:37,760 ‫زورگو و سلطه جو باشه، 498 498 00:36:37,760 --> 00:36:41,400 ‫همچین چیزی تفاوت ایجاد می کنه. 499 499 00:36:44,280 --> 00:36:47,920 ‫اتفاقی براش نمیفته، 500 500 00:36:47,920 --> 00:36:49,400 ‫حداقل بدون مدرک. 501 501 00:36:55,520 --> 00:36:58,120 ‫احتمالاً توضیح هوشمندانه ای داده. 502 502 00:36:59,840 --> 00:37:01,600 ‫من تو دوران کاریم ‫جنایت کارهای زیادی دیده م، 503 503 00:37:01,600 --> 00:37:05,880 ‫اما سایمون ویکفیلد و سوءرفتار؟! 504 504 00:37:05,880 --> 00:37:08,240 ‫به نظرم بهش نمی خورد. 505 505 00:37:08,240 --> 00:37:10,480 ‫کسی که به اما تعرض کرد رو پیدا نکردن؟ 506 506 00:37:12,520 --> 00:37:15,120 ‫همون طور که گفتم، ‫پرونده من، نلسون بود. 507 507 00:37:17,760 --> 00:37:19,680 ‫مرگش چی؟ 508 508 00:37:19,680 --> 00:37:21,680 ‫حتماً مظنون دیگه ای هم بوده. 509 509 00:37:21,680 --> 00:37:23,560 ‫پرونده قتل نبود. 510 510 00:37:23,560 --> 00:37:27,800 ‫به نظر میومد حادثه یا خودکشیه. 511 511 00:37:27,800 --> 00:37:29,920 ‫البته از ری نلسون هم بازجویی کردن. 512 512 00:37:32,880 --> 00:37:35,560 ‫اما رو واسه ظاهرسازی ‫می خواستی، مگه نه؟ 513 513 00:37:37,080 --> 00:37:40,480 ‫یه قربانی زیبا و آسیب دیده ‫که کمک کنه طرفت رو... 514 514 00:37:40,480 --> 00:37:42,320 ‫...واسه جرایم دیگه ش بگیری. 515 515 00:37:42,320 --> 00:37:45,400 ‫نلسون آدم خطرناکیه. 516 516 00:37:45,400 --> 00:37:47,840 ‫زندون انداختنش ‫به جرم سرقت مسلحانه... 517 517 00:37:47,840 --> 00:37:51,200 ‫...روز کاری خیلی خوبی می شد. 518 518 00:37:51,200 --> 00:37:54,240 ‫تو از اول علاقه ای ‫به اما نداشتی. 519 519 00:37:54,240 --> 00:37:56,240 ‫هیچ کس ازش محافظت نکرد. 520 520 00:37:56,240 --> 00:37:57,680 ‫عاقبت هم مُرد. 521 521 00:37:59,200 --> 00:38:01,480 این حقش نبود. 522 522 00:38:16,680 --> 00:38:19,080 ‫آخرین باری که اومدم اینجا، ‫اشاره کردی که ممکنه... 523 523 00:38:19,080 --> 00:38:23,840 ‫...ادوارد تو مرگ اما ‫مقصر بوده باشه. 524 524 00:38:23,840 --> 00:38:26,480 ‫باید بدونم مدرکی ‫مبنی برش داری یا نه. 525 525 00:38:26,480 --> 00:38:29,480 ‫خیلی به موضوع ادوارد ‫و اما علاقه داری، جین. 526 526 00:38:29,480 --> 00:38:31,000 ‫به نظر خودت چرا؟ 527 527 00:38:34,040 --> 00:38:37,680 ‫من...باردارم. 528 528 00:38:37,680 --> 00:38:39,120 ‫بچه اونه. 529 529 00:38:45,280 --> 00:38:48,800 ‫چه حسی درباره ش داری؟ 530 530 00:38:48,800 --> 00:38:51,880 ‫باید تصمیم بگیرم ‫نگهش دارم یا... 531 531 00:38:55,040 --> 00:38:57,240 ‫می دونم گفتی باید ‫ازش دوری کنم، 532 532 00:38:57,240 --> 00:38:59,160 ‫ولی این اوضاع رو تغییر میده. 533 533 00:39:00,320 --> 00:39:02,960 ‫اون هم باید تو تصمیم گیری ‫نقش داشته باشه. 534 534 00:39:02,960 --> 00:39:04,840 ‫حدس می زنم ‫خوشحال نشه. 535 535 00:39:04,840 --> 00:39:07,880 ‫قرار بود فقط نامزد باشیم. 536 536 00:39:09,280 --> 00:39:11,520 ‫نمی دونم آمادگیش رو ‫داره که دوباره پدر بشه یا نه. 537 537 00:39:11,520 --> 00:39:14,960 ‫جین، من پرسیدم ‫تو چه حسی داری، نه اون. 538 538 00:39:17,680 --> 00:39:20,360 ‫قبلاً گفته بودی ‫یه فرزند رو از دست دادی. 539 539 00:39:24,560 --> 00:39:25,640 ‫بله... 540 540 00:39:28,040 --> 00:39:31,240 ‫...و خیلی...احساس... 541 541 00:39:32,800 --> 00:39:36,000 ‫...گناه می کنم. 542 542 00:39:40,040 --> 00:39:42,960 ‫یه... 543 543 00:39:42,960 --> 00:39:44,520 ‫اگه... 544 544 00:39:46,600 --> 00:39:48,040 ‫اگه این بچه رو نگه دارم، 545 545 00:39:51,040 --> 00:39:55,320 ‫به اون خیانت کرده م. 546 546 00:39:57,440 --> 00:39:59,440 ‫انگار که کشتمش! 547 547 00:39:59,440 --> 00:40:02,160 ‫چون تا حدودی، همین کار رو می کنی. 548 548 00:40:04,480 --> 00:40:07,760 ‫احساساتت کاملاً منطقین، جین. 549 549 00:40:08,800 --> 00:40:12,400 ‫ایزابل دیگه فقط ‫تو خاطراتت و عشقی... 550 550 00:40:12,400 --> 00:40:16,240 ‫...که همچنان بهش داری ‫وجود داره. 551 551 00:40:16,240 --> 00:40:17,840 ‫طبیعیه. 552 552 00:40:21,840 --> 00:40:24,640 ‫دنبال حقیقت ماجرای اما گشتن... 553 553 00:40:24,640 --> 00:40:27,520 ‫به نظرت می تونه ‫تا حدی به این خاطر باشه... 554 554 00:40:27,520 --> 00:40:30,920 ‫...که احساساتت به ایزابل رو ‫هضم نکردی؟ 555 555 00:40:31,000 --> 00:40:33,280 ‫یه جور حواس پرتی. 556 556 00:40:33,280 --> 00:40:34,800 ‫من با پلیس حرف زدم. 557 557 00:40:34,800 --> 00:40:38,360 ‫معلومه اونا ناامیدش کردن. 558 558 00:40:43,040 --> 00:40:47,120 ‫قضیه فراتر از یه اتهام دروغی بود، نه؟ 559 559 00:40:47,120 --> 00:40:51,640 ‫من به هیچ وجه نمی تونم ‫درباره سابقه عاطفی اما بحث کنم، 560 560 00:40:51,640 --> 00:40:54,560 ‫اما حق با توئه، ماجرا ‫فراتر از این ها بود. 561 561 00:40:58,480 --> 00:41:03,080 ‫به خودت فکر کن و اینکه چطور ‫احساسی که به مرگ ایزابل داری... 562 562 00:41:03,080 --> 00:41:06,760 ‫...با صاحب یه فرزند دیگه شدن قاتی شد. 563 563 00:41:08,120 --> 00:41:11,240 ‫احساسات ناشی از ضربه روحی مثل آبن. 564 564 00:41:11,240 --> 00:41:15,000 ‫همیشه تَرک ها رو پیدا می کنن ‫و یه جوری خارج میشن. 565 565 00:41:20,960 --> 00:41:22,480 ‫دختر بیچاره. 566 566 00:41:25,080 --> 00:41:26,640 ‫همه ناامیدش کردن. 567 567 00:41:30,640 --> 00:41:34,720 ‫همدم هاش، دوست هاش، 568 568 00:41:34,720 --> 00:41:36,480 ‫من جمله خودت. 569 569 00:41:40,320 --> 00:41:41,600 ‫من جمله من. 570 570 00:41:47,720 --> 00:41:50,440 ‫تو ازم پرسیدی مدرک دارم... 571 571 00:41:50,440 --> 00:41:53,880 ‫...که ادوارد مانکفورد ‫برای اما خطرناک بوده یا نه. 572 572 00:41:55,400 --> 00:41:59,040 ‫اون هم دقیقاً همین سوال رو ازم پرسید... 573 573 00:41:59,040 --> 00:42:03,320 ‫...و به اون هم نتونستم ‫یه جواب قاطع بدم، 574 574 00:42:03,320 --> 00:42:06,480 ‫اما واقعاً می خوای ‫این ریسک رو بکنی، 575 575 00:42:06,480 --> 00:42:07,720 ‫اون هم الان؟ 576 576 00:42:09,880 --> 00:42:14,040 ‫امن تر نیست ‫که بذاری بری؟ 577 577 00:42:38,960 --> 00:42:41,480 [آب سردکن فلو 2.0] 578 578 00:42:42,880 --> 00:42:45,120 [آشنایی با تیم] 579 579 00:42:45,120 --> 00:42:47,520 [آماندا کازوی] 580 580 00:42:55,360 --> 00:42:57,000 ‫جین؟ 581 581 00:42:57,000 --> 00:42:59,160 ‫آماندا. ممنونم ‫که اومدی دیدنم. 582 582 00:42:59,160 --> 00:43:01,760 ‫آه، نمی تونم زیاد بمونم. ‫باید برگردم سر کار. 583 583 00:43:05,320 --> 00:43:10,240 ‫پس واقعاً تو اون خونه ‫عجیب و غریب زندگی می کنی؟ 584 584 00:43:10,240 --> 00:43:11,480 ‫بله، درسته. 585 585 00:43:14,000 --> 00:43:15,880 ‫پس تو و اما دوست صمیمی بودین؟ 586 586 00:43:15,880 --> 00:43:19,120 ‫بودیم، آره، آم... 587 587 00:43:19,120 --> 00:43:20,480 ‫اما اون عوض شد. 588 588 00:43:20,480 --> 00:43:21,720 ‫از چه نظر؟ 589 589 00:43:23,240 --> 00:43:25,640 ‫وقتی با اون معماره وارد رابطه شد، 590 590 00:43:25,640 --> 00:43:28,160 ‫تو خونه زندگی کرد، ‫سایمون رو دک کرد. 591 591 00:43:29,640 --> 00:43:32,880 ‫اون و شوهرم، سول، ‫دوست صمیمی بودن. 592 592 00:43:32,880 --> 00:43:36,280 ‫همیشه چهار تایی بیرون می رفتیم، 593 593 00:43:36,280 --> 00:43:41,000 ‫اما دیگه نرفتیم. 594 594 00:43:41,000 --> 00:43:43,720 ‫حتماً سخت بوده... 595 595 00:43:43,720 --> 00:43:48,960 ‫...که با اینکه این قدر با هم ‫رفیق بودین، رفت با کس دیگه. 596 596 00:43:51,040 --> 00:43:52,480 ‫مسئله فقط این نبود. 597 597 00:43:55,520 --> 00:43:58,480 ‫درست قبل از مرگش ‫بحثمون شد. 598 598 00:44:01,520 --> 00:44:03,400 ‫من بهش پریدم. 599 599 00:44:05,360 --> 00:44:08,960 ‫موضوعش چی بود؟ 600 600 00:44:08,960 --> 00:44:15,560 ‫هیچی. الان به نظر ‫مسخره میاد. 601 601 00:44:20,720 --> 00:44:24,840 بلاهایی که سرش اومد چی؟ 602 602 00:44:26,480 --> 00:44:28,480 ‫ماجرای پلیس. 603 603 00:44:28,480 --> 00:44:32,560 ‫ببین، من نمی خوام ‫وارد این بحث ها بشم. 604 604 00:44:32,560 --> 00:44:35,200 ‫- واقعاً باید برگردم. ‫- البته. 605 605 00:45:01,080 --> 00:45:02,520 ‫سلام؟ 606 606 00:45:16,360 --> 00:45:18,360 ‫سلام؟ 607 607 00:45:28,880 --> 00:45:30,640 ‫آه! 608 608 00:45:52,800 --> 00:45:54,400 ‫خونه کوفتی. 609 609 00:46:47,120 --> 00:46:47,680 [خانه دار یک ترانه انتخاب کرده است] 610 610 00:46:48,400 --> 00:46:50,000 [خانه دار] 611 611 00:47:13,880 --> 00:47:15,400 ‫اُه! 612 612 00:47:16,560 --> 00:47:18,840 ‫وقتی دروغ میگی ‫همین میشه، عوضی! 613 613 00:47:20,320 --> 00:47:23,800 ‫دست از سرم بردار! 614 614 00:47:23,800 --> 00:47:26,400 ‫اُه! 615 615 00:47:34,200 --> 00:47:36,280 ‫معذرت می خوام. 616 616 00:47:37,440 --> 00:47:39,560 ‫بازرس کلارکم. 617 617 00:47:39,560 --> 00:47:41,000 ‫همه جا رنگیه. 618 618 00:47:41,000 --> 00:47:43,240 ‫چرا با این شماره ‫بهم زنگ زدی؟ 619 619 00:47:43,240 --> 00:47:45,000 ‫خودت بهم دادیش. 620 620 00:47:45,000 --> 00:47:46,400 ‫گفتی اگه مشکلی برام... 621 621 00:47:46,400 --> 00:47:48,120 ‫ببین، شرایط عوض شده. 622 622 00:47:48,120 --> 00:47:51,080 ‫اگه باید جرمی گزارش کنی، ‫به شماره درستش زنگ بزن. 623 623 00:48:28,680 --> 00:48:31,040 ‫معذرت می خوام، ‫شما گروهبان ویلانین؟ 624 624 00:48:31,040 --> 00:48:32,880 ‫بازرس ویلان. ‫بله، خودمم. 625 625 00:48:32,880 --> 00:48:35,400 ‫- میشه دو کلمه حرف بزنیم؟ ‫- از چی؟ 626 626 00:48:35,400 --> 00:48:36,720 ‫اما متیوز. 627 627 00:48:36,720 --> 00:48:39,440 ‫اگه اطلاعات جدیدی دارین، ‫می تونین به 101 زنگ بزنین. 628 628 00:48:39,440 --> 00:48:43,920 ‫نه، اطلاعات ندارم. ‫دنبال اطلاعاتم. 629 629 00:48:45,000 --> 00:48:48,680 ‫ببینین، نمی دونم ‫اجازه دارم یا نه، 630 630 00:48:48,680 --> 00:48:51,880 ‫ولی من تو خونه پلاک 1 ‫خیابون فولگیت زندگی می کنم... 631 631 00:48:51,880 --> 00:48:54,520 ‫...و نگرانم. 632 632 00:48:54,520 --> 00:48:57,760 ‫رئیس سابقتون، بازرس کلارک رو دیده م. 633 633 00:48:57,760 --> 00:49:00,720 ‫می دونم به سایمون ویکفیلد ‫اتهاماتی وارد کرده ن، 634 634 00:49:00,720 --> 00:49:04,840 ‫اما شریک دیگه ش، ‫ادوارد مانکفورد چی؟ 635 635 00:49:04,840 --> 00:49:06,080 ‫اون شاهد داشت؟ 636 636 00:49:06,080 --> 00:49:08,240 ‫واقعاً نمی تونم همچین جزئیاتی رو ‫با شما در میون بذارم. 637 637 00:49:08,240 --> 00:49:10,760 ‫- متأسفم. ببخشید. ‫- لطفاً! 638 638 00:49:10,760 --> 00:49:11,800 ‫من... 639 639 00:49:13,280 --> 00:49:17,520 ‫من نامزدشم... 640 640 00:49:17,520 --> 00:49:19,520 ‫...و ازش باردارم. 641 641 00:49:23,200 --> 00:49:28,560 ‫خیالت راحت، شاهد داشت. 642 642 00:49:28,560 --> 00:49:32,600 ‫اگه ناراحت نمیشین، می تونم ‫بپرسم شاهدش کی بود؟ 643 643 00:49:32,600 --> 00:49:35,800 ‫اگه درست یادم باشه، ‫یکی از همکارهاش بود. 644 644 00:49:35,800 --> 00:49:39,520 ‫«کرید». با هم کار می کردن. 645 645 00:49:39,520 --> 00:49:41,480 ‫امیدوارم خیالت راحت شده باشه. 646 646 00:49:58,400 --> 00:50:00,640 ‫سلام. 647 647 00:50:00,640 --> 00:50:02,560 ‫سلام. گفتم حالت رو بپرسم. 648 648 00:50:02,560 --> 00:50:04,760 ‫چه خبر از خیابون فولگیت؟ 649 649 00:50:04,760 --> 00:50:07,600 ‫مثل همیشه بی عیب و نقصه. 650 650 00:50:07,600 --> 00:50:10,960 ‫کمتر از این هم ‫انتظار نداشتم. 651 651 00:50:10,960 --> 00:50:13,720 ‫کی برمی گردی؟ 652 652 00:50:13,720 --> 00:50:15,400 ‫تا یه مدت برنمی گردم. 653 653 00:50:15,400 --> 00:50:17,320 ‫باید به بازرس های ساختمون ‫توضیح بدم... 654 654 00:50:17,320 --> 00:50:20,000 ‫...چرا چراغ اضطراری نصب نمی کنم. 655 655 00:50:22,600 --> 00:50:23,960 ‫دلم برات تنگ شده. 656 656 00:50:26,480 --> 00:50:27,920 ‫دل منم برات تنگ شده. 657 657 00:50:51,120 --> 00:50:53,840 [«کمکم کنید»] [اما - افسردگی] 658 658 00:50:58,920 --> 00:51:02,880 [ادوارد] [وسواسی]